به گزارش شفا آنلاین،میزان و سرانه "مصرف دارو" از جمله موضوعات مهم در حوزه سلامت مردم کشورمان محسوب میشود که با وجود اهمیت بسیار زیاد این مسئله، کمتر مورد توجه و دقت مسئولان امر و رسانهها قرار گرفته است.
متأسفانه بر اساس آمارها، کشور ایران جزو کشورهایی است که از بالاترین سرانه مصرف داروهای شیمیایی برخوردار است و میزان مصرف دارو بین مردم کشورمان بهنسبت سرانه مصرف مردم کشورهایی اروپایی و آمریکایی بسیار بالاتر است؛ بررسی دلایل و چرایی این امر برای یافتن راهکارهای عملی کاهش میزان مصرف دارو در کشور از اهمیت مضاعفی برخوردار است.
اینکه آیا سرانه بسیار بالای مصرف دارو در کشورمان صرفاً یک سیر طبیعی داشته یا اینکه برخی عوامل پنهان و دستهای پشتپرده برای کسب سودهای هنگفت، وارد تجارت دارو در کشورمان شده و آیا برخی با اهداف سودجویانه به میزان مصرف دارو دامن میزنند و این امر یکی از دلایل بالا بودن سرانه مصرف دارو در کشورمان است یا خیر، از جمله موضوعاتی است که در این گفتوگو به تشریح ابعاد مختلف آن پرداختهایم.
"محمد زاهدی" از کارشناسان دارویی است که سابقه بیش از دو دهه فعالیت در حوزه دارویی کشور را در پرونده خود دارد؛ وی علاوه بر رشته تخصصی داروسازی، مدرک دکترای خود را در رشته مدیریت اجرایی MBA و DBA نیز اخذ کرده است؛ زاهدی در این گفتگو به تشریح دلایل مختلف سرانه بالای مصرف داروهای شیمیایی میان مردم کشورمان میپردازد و از ناگفتهها و برخی پشتپردههای صنعت تولید دارویی کشور و برخی مناسبات ناسالم تجاری در این حوزه برای تأمین سود حداکثری توسط برخی جریانات میگوید و اینکه آیا "تجارت پرسود دارو" در کشورمان واقعیت دارد یا خیر.
در بیمارستانها و مراکز درمانی زیرمجموعه تأمین اجتماعی به دلیل رایگان بودن خدمات و دارو برای بیماران تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی، حداقل دارو برای این بیماران این مراکز تجویز میشود، آیا مکانیزمی وجود ندارد که بتوانیم در تمام سیستم درمانی کشور، این رویه (حداقل تجویز دارویی) را عمومیت دهیم یا با وضع قانون خاصی، میزان تجویز دارو توسط پزشکان را محدود کنیم؟
نه؛ متاسفانه چنین قانونی وجود ندارد، به طور مثال شما به یک متخصص مراجعه میکنید و پزشک متخصص تشخص میدهد که اگر شما فقط فلان دارو را مصرف کنید، بیماریتان بهبود مییابد اما شما ممکن است این تجویز را قبول نکنید و برخی بیماران توجهی به تشخیص پزشکان نکرده و اقدام به خود درمانی کنند.
یعنی شما میفرمایید طرحی که میزان تجویز دارو را محدود کند در کشور قابل اجرا نیست، پس چرا در کشورهای اروپایی، چنین رویهای پذیرفته شده و اجرا میشود؟
در کشورهایی که این موضوع انجام میپذیرد، از پایه بر روی آن کار میشود؛ اگر فرزند من زمانی که در سن خردسالی است، به او بگویم که فلان دارو چنین آسیبهایی دارد، فرزندم دیگر در زمان بزرگسالی نیز از آن دارو استفاده نخواهد کرد و با فرهنگسازی از سنین کودکی باید میزان مصرف دارو را اصلاح کرد مانند این مثال عینی که بنده زمانی که فرزندم سرما میخورد، فقط "آبلیمو با عسل" به او میدهم چون دلیلی نمیبنیم که فرزندم از داروی شیمیایی استفاده کند.
چند وقت پیش بیماری داشتم که بین انگشتان پای او قارچ زده بود و سه سال به هر پزشکی مراجعه میکرد مشکلش حل نمیشد؛ به او گفتم 3 روز حنا روی آن بگذارد و با همین راهکار ساده در طب سنتی، مشکلش حل شد؛ طب سنتی بسیار اثربخش است ولی ترویج استفاده از آن در میان مردم بسیار دشوار است، آن عده از مردم هم که از طب سنتی استفاده میکنند به دنبال زیبایی هستند مثلاً از چای سبز برای لاغری استفاده میکنند، اکثر عطاریها، اطلاعات زیادی در رابطه با داروهای گیاهی ندارند و وقتی مردم به آنها مراجعه میکنند، اطلاعات مناسبی در اختیار مردم نمیگذارند و این کمبود اطلاعات باعث میشود مردم دوباره به داروهای شیمیایی روی آورند؛ باید نخست به افراد آموزش و بعد مجوز تأسیس عطاری دهیم.
از یکی از اساتید بزرگ طب سنتی پرسیدیم که به نظر شما چرا وزارت بهداشت با برخی از عطاریهای غیرمجاز که اقدامات خلافی هم مرتکب میشوند، برخورد نمیکند و تعداد آنها در حال افزایش است، پاسخ این استاد این بود که اتفاقا آنها از عدم برخورد با این تخلفات در حوزه طب سنتی و عطاریها در پی ضربه زدن به پیکره و کلیت طب سنتی هستند چرا که مردم با مراجعه به برخی از عطاریهایها غیرمجاز ممکن است دچار آسیبهایی شوند و از همین ناحیه نسبت به طب سنتی دید منفی پیدا میکنند و چنین امری برای برخی، حالت مطلوبی است! چرا که در مرحله بعد، برخی از مسئولان امر مدعی میشوند که طب سنتی باعث این مشکلات در جامعه شده است! یا به طور مثال در برخی از دانشکدههای طب سنتی زیرمجموعه وزارت بهداشت حتی اجازه حجامت به دانشجو داده نمیشود و برخی از اساتید این دانشکدهها حجامت را قبول ندارند؛ نظر حضرتعالی درباره این مسائل چیست؟
بنده به آقای هاشمی وزیر بهداشت ارادت خاصی دارم چون واقعاً انسان نترسی است و یکسری از کارها را بسیار سفت و سخت پیگیری کرده و پای همه چیز ایستاده است اما متأسفانه درباره سرانه بالای مصرف دارو در کشور باید گفت که برخی از شرکتهای دارویی فقط به دنبال افزایش میزان سود خود از طریق افزایش میزان فروش داروهای تولیدی خود هستند و تا زمانی که وضعیت به این گونه باشد، عملا شما اگر پزشکان را هم برای تجویز کمتر دارو متقاعد کنیم، فایده ندارد.
متاسفانه این مسئله تبدیل به یک کلاف بسیار سردرگم شده که همه را گیج کرده است؛ این درست است که باید وضعیت مالی پزشکان تأمین شود اما به این نکته هم دقت داشته باشیم که در حال حاضر یک نظامی مثلاً یک سرگرد در کشور ما فقط حدود یک میلیون و 700 هزار تومان حقوق دریافت میکند در صورتیکه در شرایط بد آب و هوایی در یک نقطه محروم برای کشور زحمت میکشد و همه چیز برای این فرد، صرفاً میزان حقوق دریافتی نیست و با این حقوق ناچیز، سفت و سخت برای دفاع از آب و خاک و رهبر ایستادهاند؛ ما در تمامی اقشار و مشاغل باید یاد بگیریم که صرفاً برای پول کار نکنیم البته بنده پزشکانی را هم سراغ دارم که تا یقین پیدا نکنند، دارویی را تجویز نمیکنند، برخی از پزشکان هم اصلاً ویزیت نمیگیرند و مردم تصور میکنند چون ویزیت نمیگیرند، مهارت ندارند.
در شرایط امروز اگر پزشکی، داروی کمی تجویز کند، بیمار تصور میکند که آن پزشک، پزشک ماهری نیست!
بله؛ اگر شما مراجعه کنید به یک متخصص برای بیماری قلبی و به شما بگوید با 500 هزار تومان عملتان میکنم، پیش خود میگویید پزشک خوب و متخصصی نیست!
این فرهنگ غلط از کجا آمده که بخش عمدهای از مردم ما فکر میکنند پزشکی که دارو بیشتر میدهد، پزشک بهتری است؟
این فرهنگ از عدم شناخت مردم از دارو ناشی میشود البته پزشکان ما هم به این عدم شناخت، دامن میزنند؛ برای درست کردن این روند باید از دانشگاهها شروع کنیم.
به فرض اگر از دوره دانشجویی کار را هم شروع کنیم، بالاخره این دانشجو پس از اتمام تحصیل، وارد همین فضایی میشود که در حال حاضر در جامعه پزشکی کشور وجود دارد؛ اگر در دوره دانشجویی هر چقدر هم آموزشهای خوب و بدون نقصی داده باشیم، وقتی وارد چنین فضایی میشود، همۀ این آموزشها تحتالشعاع قرار میگیرد، آیا این طور نیست؟
باید به این نکته توجه داشت که در فرهنگسازی باید به آرامی و با یک شیب ملایم صورت پذیرد، اگر در حال حاضر 90 درصد با این مشکل روبهرو هستیم، در خروجی اول دانشگاه میشود 60 درصد، در خروجی دوم میشود 40 درصد و کمکم رویههای غلط گذشته رو به بهبود میرود؛ پزشکان آینده باید یاد بگیرند دارو کمتر تجویز کنند و اگر به موضوعی تسلط ندارند با استادان خود مشورت کنند.
آقای دکتر! باز گردیم به همان سئوال سابق که در سیستم بیمارستانهای تأمین اجتماعی به علت عدم دریافت هزینه دارو از بیماران تحت پوشش، کمترین میزان تجویز دارو هم صورت میگیرد، گاهاً حتی با یک تشخیص صحیح برای بیمار هیچ تجویز دارویی صورت نمیگیرد؛ اگر بخواهیم همین روش را عمومیتش دهیم، آیا نمیتوانیم یک راهکار از دل چنین سیستمی بیرون بکشیم؟
عملی شدن چنین رویهای، همکاری بین پزشک و داروساز را میطلبد که وقتی بیمار به پزشک مراجعه میکند با توجه به نوع بیماری فرد و دارویی که تجویز میکند، داروساز زمان بگذارد و عوارض و مشکلات ناشی از مصرف این دارو را به بیمار توضیح دهد؛ اگر در مطب پزشکان یک بخش رواندرمانی نیز باشد، نتیجه خیلی خوبی میگیریم؛ همه میدانیم ترک دادن یک معتاد، کار بسیار دشواری است اما بنده یکی از بیماران معتاد تحتنظرم را با فقط با مولتی ویتامین، ترک دادم چون این معتاد در واقع از لحاظ روانی بیمار بود و من در کنار عملیات درمانی خود به مسئله روانی بیمار نیز توجه داشتم.
فقط با مولتی ویتامین؟!
بله! به این صورت که بنده به آن معتاد در حین درمان و تجویز مولتی ویتامین میگفتم که این دارویی که برای شما تجویز کردهام، یک داروی خاص است که آن را فقط برای شما از خارج آوردهاند و بهترین دارو برای ترک اعتیاد است در حالیکه آن دارو چیزی نبود جز مولتی ویتامین!
یعنی از طریق اقناع روانی و با ایجاد این باور در معتاد که با این داروی خاص حتما میتوان ترک کرد، موفق به این کار شدید؟
بله؛ این فرد معتاد وقتی برای بار نخست مولتی ویتامین را که مصرف کرد، خوابید و وقتی صبح از خواب بیدار شد از من تشکر کرد و گفت عجب دارویی بود تا به حال به این راحتی نخوابیده بودم! حدوداً یک ماه این دارو را مصرف کرد، بعد که متوجه شد که مولتی ویتامین مصرف میکرده دوباره خمیازه کشید و خمار شد؛ حال این رویه در مورد بسیاری از بیماریها و بیماران صدق میکند و پزشکان ما باید به ابعاد روانی بیماران خود توجه داشته باشند؛ در بسیاری از بیماریها، بیمار نیاز به دارو ندارند بلکه نیاز به امید و کسی دارد کنارش باشد و به او این امید قطعی دهد که تو حتما درمان میشوی.
آیا تحت پوشش قرار گرفتن داروهای گیاهی و خدمات طب سنتی میتواند کمکی به این موضوع کند؟
دارویی مانند استامینوفن قیمت پایهاش مشخص است اما در داروهای گیاهی شما نمیتوانید مبلغی را معین کنید، شاید برخی از داروهای گیاهی مثلاً برای یک عطاری 3 هزار تومان هم هزینه نبرد اما چون هیچ نظارتی روی آن وجود ندارد، مبالغ زیادی از مردم دریافت میشود؛ اگر بتوانیم سیستم نظارت قوی ایجاد کنیم و یکسری عطاریها را طرف قرارداد بیمهها قرار دهیم، مابقی عطاریها نیز منظم میشوند.
چند درصد از شرکتهای دارویی کشور، دولتی هستند؟
بین 40 تا 50 درصد شرکتهای دارویی در اختیار دولت و قسمت کوچکی از شرکتهای دارویی در اختیار بخش خصوصی هستند.
در مورد واردات دارو چطور؟
واردات هم به همین صورت است.
در حال حاضر برخی از داروهای گیاهی به صورت شرکتی تولید میشود ولی حتی همین دسته از داروهای گیاهی نیز تحت هیچ پوشش بیمهای قرار ندارند و مردم باید هزینه تمام این داروها را خود پرداخت کنند یعنی حتی برای یک نسخه ساده از داروهای گیاهی شرکتی، بیمار باید حداقل حدود 150 هزار تومان بپردازد؛ آیا وزارت بهداشت نمیتواند اقدامی برای این امر داشته باشد؟
در حال حاضر بین 50 تا 60 درصدش مبلغ برخی از داروهای گیاهی را بیمه پرداخت میکند اما برای عمومیت یافتن این پوشش بیمهای، پیگیری این موضوع با وزارت بهداشت است؛ وزارت باید بخشی را تعریف کند که این موضوع را پیگیری و رصد کند و اگر این برنامه در بحث داروهای گیاهی به خوبی اجرا شود، قطعاً مصرف داروهای شیمیایی کم خواهد شد و تجویزها به سمت داروهای گیاهی و سنتی سوق پیدا میکند.تسنیم