کد خبر: ۹۸۴۴۱
تاریخ انتشار: ۰۷:۳۰ - ۰۴ اسفند ۱۳۹۴ - 2016February 23
شفا آنلاین>اجتماعی>روانشناسی> ‌زمانی که در ارتفاع بالا اما در مکان محصوری قرار دارید، سقوط غیرممکن است اما بااین‌حال بازهم ترس از ارتفاع وجود دارد.
به گزارش شفا آنلاین،، شاید اگر در هواپیمای مسافربری باشید این ترس درنتیجه امکان سقوط هواپیما باشد یا شاید در اثر قطع ارتباط با زمین است که احساس نگرانی می‌کنید. ما زمانی با ترس روبرو می‌شویم که ابزارهای اصلی کنترل احساساتمان- به‌عنوان نمونه استفاده از دو پا روی زمین برای رفتن به سمت چیزی که ما را به خود جذب می‌کند و فرار از سوی آنچه ما را می‌ترساند در اختیار نداریم.

اما درباره ترس از ارتفاع در مکان‌های غیر محصور چطور؟ در برخی موارد این مسئله شامل یک حس عمیق حرکات و وضعیت بدن (Proprioception) است که از احساس ناخودآگاه مغز درباره جهت‌گیری بدن در فضا به وجود می‌آید. پنج سیستم وجود دارد که به ما در درک ارتباط با محیط یا اشیای موجود در محیط، حرکت یا ایستایی کمک می‌کند:

گوش میانی: موقعیت سر، کشش جاذبه، شتاب را درک می‌کند

چشم‌ها: فاصله از اشیاء، قرارگیری اشیاء، اندازه محیط

لمس: قرارگیری بخش‌های مختلف بدن، احساس تعادل را به وجود می‌آورند

بو: فاصله و جهت اشیاء

شنوایی: فاصله و جهت اشیاء

       اگر هرکدام از این سیستم‌ها اطلاعات لازم را در اختیار ما قرار ندهد، احساس قرارگیری در فضا و ارتباط با اشیاء کاهش می‌یابد. کاهش درک لازم برای یافتن جهت، به‌ویژه در یک محیط ناامن ما را دچار ترس می‌کند.

       دیدن اولین احساسی است که به ما در جهت‌گیری فضایی و جسمانی کمک می‌کند. در بسیاری موارد داشتن چشم‌انداز است که به ما کمک می‌کند تعادل خود را حفظ کنیم. چشم‌ها در ارتفاع 10 متری به چیزی نیاز دارند که بتوانند از آن به‌عنوان مرجعی برای جهت‌گیری استفاده کنند. برای دیدن چیزهایی که نزدیک هستند، چشم‌ها کمی تنگ می‌شوند درحالی‌که این اتفاق در مورد چیزهای دور نمی‌افتد. میزان نزدیک شدن چشم‌ها به یکدیگر به‌طور ناخودآگاه از طریق مغز احساس می‌شود. زمانی که شیء را می‌بینیم اگر احساس کنیم که تعادل خود را نسبت به آن از دست می‌دهیم، کمی چشمانمان را تنگ می‌کنیم و با کار به‌طور ناخودآگاه این احساس را تصحیح می‌کنیم و اگر با دور شدن از آن شیء احساس عدم تعادل داشته باشیم، کمتر چشم‌هایمان را تنگ می‌کنیم.

       زمانی که از بالای یک ساختمان به بیرون نگاه می‌کنیم، در ارتفاع 10 متری هیچ‌چیزی وجود ندارد (که بدین‌وسیله چشم‌ها با سنجش آن در ارتفاع 10 متری درک فضا را برای ما راحت‌تر کنند) اما همچنان این نیاز به تعادل وجود دارد. در ارتفاع بسیار بالا نیاز به تعادل بسیار ضروری است. چشمان شما سعی می‌کنند تا به شما در به دست آوردن تعادل کمک کنند. آن‌ها در جستجوهای خود چیزی را پیدا نمی‌کنند و درنتیجه به نزدیک‌تر نگاه می‌کنند بازهم چیزی پیدا نمی‌شود و درنتیجه این مسئله به شما احساس سرگیجه یا حتی بدتر از آن احساس درماندگی می‌دهد. درست درزمانی که بیشتر نیاز به تعادل دارید، چشمان شما به دردسر می‌افتند. با نگاه به نزدیک و دور،‌ تعادل شما به هم می‌خورد و ترس از دست دادن کنترل و افتادن را برای شما به همراه می‌آورد. شاید بتوان یکی دیگر از عللی را که منجر به ترس از ارتفاع می‌شود، رویای پرواز دانست. همان‌طور که در شخصیت فیلم‌هایی مانند پیترپن، مری پاپینز یا مانند آن دیده می‌شود، پرواز بدن یکی از امیالی است که می‌تواند بسیار رضایت‌بخش باشد.

       کاپیتان ترومن کامینگز کسی که برای اولین بار دوره ترس از پرواز را در هواپیمایی پان آمریکن در سال 1975 به راه انداخت، می‌گوید بیشتر خلبان‌ها (نه‌تنها زمانی که در کابین محصورشده خلبان قرار دارند بلکه زمانی که در فضاهای نا محصور هم قرار می‌گیرند) ترس از ارتفاع دارند. او بر این باور بود که خلبان‌ها بیش از سایر افراد به رویای پرواز علاقه دارند. بنابراین زمانی که در ارتفاع بالا و در محیط نا محصور قرار می‌گیرند، رویای شناوری و معلق بودن در آسمان خود را نشان می‌دهد و با این کار و دنبال کردن این‌گونه رویاهاست که زنگ‌های هشدار خاموش می‌شوند. این کار تا حدودی تمایل به جهش و پرواز بدنی را نشان می‌دهد. چه می‌شد اگر این تمایل می‌توانست به عمل درآید؟ ما تا چه حد به انجام این رویا نزدیک هستیم؟ آیا در این حالت کنترل با ما خواهد بود؟

       این خیال‌پردازی جدای از واقعیت پذیری آن، بسیار لذت‌بخش است. اما قرار گرفتن در ارتفاع بالا، جایی با یک چشم‌انداز وسیع، می‌تواند اضطراب و وحشت را به همراه داشته باشد. چیزهای بسیاری در این میان وجود دارد. عملکردهای اجرایی سالم بدن و ذهن می‌تواند بر چیزهایی که هر فرد لحظه‌به‌لحظه به آن اولویت می‌دهد، متمرکز شود.

       اما زمانی که عملکرد اجرایی ضعیف است و فرد قدرت محدود کردن تمرکز خود راندارد، قدرت شناختی خود را از دست می‌دهد و احساس از دست دادن جهت‌گیری در زمان و مکان، احساسی است که می‌تواند واقعاً وحشت‌آور باشد. ترس از ارتفاع زمانی که در مکانی نا محصور قرار دارید و می‌تواند درنتیجه رویای پرواز باشد. این حس می‌تواند درنتیجه کاهش درک و حس عمیق حرکات و وضعیت بدن در ارتفاع به‌عنوان‌مثال 10 متری باشد. این ترس‌ها هیچ معنای دیگری جز ترس از پرواز ندارند. چیزی که در زمان پرواز برای شما اهمیت دارد این است که می‌دانید چیزی هواپیما را نگه می‌دارد. برای بخش راست مغز که از منطق تصویری استفاده می‌کند، دیدن همان باور کردن است. اگر به نظر نمی‌رسد چیزی هواپیما را نگه داشته چاره‌ دیگری نیست که باور کنیم، هواپیما می‌تواند در ارتفاع باقی بماند.

       در اینجا ما نیاز داریم با درک معادله برنولی (که در هوا ماندن هواپیما را توضیح می‌دهد) و به طرزی هوشمندانه رضایت سمت چپ مغزمان را به دست بیاوریم. البته ما به راضی کردن نیمه راست مغزمان نیز احتیاج داریم و باید تصویری به وجود آوریم که نشان دهد بالاخره چیزی هست که هواپیما را نگه می‌دارد. با تمام این احوال اگر می‌بینید که ‌به‌راحتی و به‌طور مداوم در موقعیت‌های مختلف دچار چالش می‌شوید، بد نیست که به یک درمانگر مراجعه و کمک‌های موردنیاز خود را دریافت کنید.سپید

Psychology Today
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: