درچند سال اخیر با افزایش آمار ابتلا به سرطان، این بیماری دغدغه بسیاری
از مردم شده است. این نگرانی حتی باعث شده تا بسیاری از مردم با دیدن کوچکترین
عارضه نسبت به ابتلا به سرطان نگران شوند. آیا این نگرانی عمومی نسبت به این بیماری
درکشور منطقی است؟
هرموضوعی که درباره آن تناقض و حرف و حدیث زیاد باشد،
میتواند باعث ایجاد نگرانی درجامعه شود. ترس از بیماری سرطان هم به همین دلیل است
اما قبل از پرداختن به منطقیبودن با نبودن نگرانی جامعه نسبت به بیماری سرطان،
باید به این موضوع اشاره کرد که سرطان درواقع یک بیماری نیست، بلکه طیف وسیعی
از بیماریهاست. سرطان یک واژه جامع برای دستکم ٢٠٠ بیماری مختلف و یکی از علل
عمده مرگومیر در سراسر جهان و کشور ما است.
تاکنون بیش از ٢٠٠ نوع سرطان در
دنیا شناخته شده که در نواحی مختلف بدن با انواع آسیبشناسی و پاتولوژیهای مختلف،
در یک عضو خاص از بدن امکان بروز انواع مختلف این بیماری وجود دارد. در این میان
چند نکته حایز اهمیت است.
اول اینکه کدام یک از سلولهای تشکیلدهنده عضو به سرطان
دچار شود، موضوع بعدی درجه بدخیمی سلولهای سرطانی است و درنهایت میزان پیشرفته
بودن تومور است که در ابتلا به سرطان مهم است. مجموعه این مولفهها درکنار هم باعث
میشود تا ما با طیف گستردهای از بیماریها مواجه باشیم که در یک طرف آن فرد با
وجود ابتلا به بیماری سرطان به زندگی عادی خود ادامه میدهد و در طرف دیگر ممکن است
فردی به دلیل ابتلا به سرطان مدت بسیار کوتاهی فرصت زندگیکردن داشته باشد.
بنابراین اگر بخواهیم واقعبینانه در مورد این بیماری صحبت کنیم، سادهانگارانه
است، اگر بگوییم سرطان یک بیماری قابل علاج است و از طرف دیگر هم خیلی بدبینانه و
ناامیدانه است که سرطان را مساوی با مرگ بدانیم اما براساس آمار و اعلام سازمان
جهانی بهداشت حداقل نیمی از سرطانها قابل درمان هستند و افراد مبتلا طول عمر عادی
دارند.
درمجموع باید گفت ابتلا به بیماریهای غیرواگیر و ازجمله سرطان دغدغه خیلیهاست، چراکه ٦٠درصد افراد در سراسر دنیا در اثر بیماریهای قلبی- عروقی و بیماریهای مزمن تنفسی و سرطان فوت میکنند. اگر درچند دهه گذشته این بیماریهای واگیر بود که باعث مرگومیر میشد، الان در دنیا بیماریهای غیرواگیر جای آن را گرفته است و در ایران هم ٧٢درصد یا دوسوم علت مرگومیرها مربوط به بیماریهای غیرواگیر میشود و حتی بیماریهای غیرواگیر در ایران نسبت به کشورهای منطقه، سهم بیشتری در مرگومیر افراد دارد.
پس با این حساب همچنان هیچ روش درمانی
مشخصی برای بهبودی کامل مبتلایان به سرطان وجود ندارد؟
اصولا بهبودی و سلامت
درخصوص بیماریهای مزمن امری نسبی است. برای مثال اگر فردی به فشارخون مبتلا باشد و
از او سوال کنیم که شما به بیماری فشارخون مبتلا هستی، میگوید نه، اگر از همین فرد
سوال کنیم که قرص فشارخون مصرف میکنی، میگوید بله، یعنی این فرد به بیماری
فشارخون مبتلاست، ولی به دلیل اینکه بیماریاش تحت کنترل است، تصور میکند که
بیماری فشارخون ندارد. بهبودی درهمه بیماریهای مزمن با بهبودی بیماری سرماخوردگی
متفاوت است. سرطان هم بهعنوان یک بیماری مزمن این خصوصیت را دارد.
بنابراین وقتی
در مورد بهبودی سرطان صحبت میکنیم، به این معناست که این بیماری تحت کنترل است و
ممکن است تا ماهها و سالها عود نکند و هیچ مشکلی برای فرد مبتلا ایجاد نکند.
٥٠درصد سرطانها چنین شرایطی دارند، یعنی با کنترل بیماری مشکل خاصی برای بیمار
ایجاد نمیکند. البته برخی موارد سرطان بسته به میزان پیشرفت و زمان تشخیص ممکن است
که فرد مبتلا را در مدت کوتاهی از پای درآورد. ولی موارد زیادی هم داریم که فرد
چندین سال با وجود این بیماری به زندگی خود ادامه میدهد ولی نکته مهم در درمان یا
بهبودی این گروه از بیماریها پیشرفتهایی است که در ٤٠-٣٠سال اخیر در روشهای
مختلف جراحی، شیمیدرمانی، رادیو تراپی و درمانهای نوین حاصل شده است.
این پیشرفتها براساس آمار جهانی و حتی آمارهای موجود در داخل کشور، باعث طول عمر بیشتر و افزایش امید به زندگی در مبتلایان به سرطان شده است. برای مثال مادربزرگ من به دلیل سرطان مری فوت کرد. در آن زمان صحبت درباره سرطان مری یعنی ٦ماه تا یکسال فرصت زندگی برای فرد مبتلا ولی درحالحاضر من بهعنوان یک پزشک این بیماری را درمان میکنم، سرطان مری دیگر به مانند گذشته نیست، بسیاری از مبتلایان به این بیماری به زندگی عادی بازمیگردند. درحالی که این پیشرفتها در علم پزشکی در مدت زمان کوتاهی انجام شده و با شتاب بیشتری هم ادامه خواهد داشت.
اما با پیشرفتهای علم پزشکی درخصوص روشهای درمانی سرطان درچند سال اخیر، آمار ابتلا به این بیماری هم افزایش چشمگیری داشته است.
اول باید بدانیم که سرطان چیست، تا از دلایل افزایش
آمار ابتلا به این بیماری فهم بهتری داشته باشیم. سرطان جهشهای ژنتیکی است که به
دلیل استعدادهای ژنتیکی یک فرد همزمان با تغییراتی که در محیط سلولی ایجاد میشود،
به وجود میآید. بهطور معمول این تغییرات در بدن همه ما ایجاد میشود. یعنی در بدن
همه افراد در هر لحظه سلولهای سرطانی ایجاد میشود، اما سیستم ایمنی بدن این
سلولهای سرطانی را کنترل میکند.
حال اگر درجه آسیبها و تعداد مواجهات یک سلول
طبیعی با عوامل غیرطبیعی زیاد شود، شانس ایجاد سلول سرطانی افزایش پیدا میکند. به
عبارت دیگر اگر این جهشهای ژنتیکی پشتسرهم و به دفعات زیاد شکل بگیرند و ترمیم
نشوند، سلول سرطانی ایجاد شده و رشد میکند. بنابراین افزایش دوره مواجهه با عوامل
خطر نخستین و مهمترین دلیل ابتلا به سرطان است، پس هرچقدر بیشتر عمر کنیم، احتمال
مواجهه با عوامل خطر سرطانزا بیشتر شده و درنهایت آمار ابتلا به این بیماری افزایش
مییابد. به عبارت دیگر افزایش امید به زندگی با افزایش ابتلا به سرطان رابطه
مستقیم دارد. امید به زندگی در اوایل دهه٨٠ میلادی یعنی اوایل انقلاب درکشور حدود
٥٩سال بود، ولی اکنون امید به زندگی به ٧٤سال رسیده است.
این الگو در تمام دنیا وجود دارد اما این بیماری دلایل دیگری هم دارد. کمتحرکی، چاقی، تغذیه نامناسب، مصرف دخانیات و الکل شیوههای نامناسب زندگی هستند که احتمال مواجهه سلولهای طبیعی با عامل خطر سرطانزا را افزایش میدهند. بنابراین سبک زندگی دومین عامل ابتلا به این بیماری است و سومین عامل هم عوامل محیطی چون آلودگی هوا، آلودگی آب و... است که در بروز این گروه از بیماریها نقش دارند.
با وجود افزایش عامل خطر ابتلا
به سرطان طی سالهای اخیر بهنظر میرسد که بحث پیشگیری و کنترل این عوامل ازسوی
وزارت بهداشت، متناسب با اهمیت موضوع، مورد توجه قرار نگرفته است؟
این درست است
که ٤٠درصد سرطانها و ٨٠درصد بیماریهای قلبی-عروقی قابل پیشگیری است، اما نکته
مهم در مورد پیشگیری از بیماریهای غیرواگیری، چون سرطان آن است که بدانیم مسئولیت
این امر فقط برعهده مسئولان وزارت بهداشت نیست.
حتی کنترل این عوامل در توان این وزارتخانه هم نیست. بلکه هرکدام از ما هم مسئولیم تا درمسیر پیشگیری از بیماریهای غیرواگیر حرکت کنیم و با هدف فرهنگسازی در این راه بهعنوان یک شهروند و حتی در قالب خیریه یا سازمانهای مردمنهاد جلب حمایت کنیم تا این نیاز را در مردم و این خواسته را در مسئولان افزایش دهیم که عوامل خطر بیماریهای واگیر را کنترل کنند.
یعنی چون این حمایتها تاکنون آنچنان که باید در مردم و مسئولان شکل نگرفته است، ما همچنان شاهد افزایش آمار ابتلا به این بیماری هستیم؟
باید توجه داشت که ابتلا به سرطان به عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بستگی دارد، یعنی فقط سیاستگذاران توانایی و مسئولیت کاهش آمار مبتلایان به این بیماری را ندارند. همانطور که گفتم اینکه آمار ابتلا به سرطان درحال افزایش است به ٣ عامل برمیگردد. اول، افزایش امید به زندگی و افزایش تعداد سالمندان جامعه، چراکه سرطان در اصل، بیماری دوران سالمندی است. دوم، شیوه زندگی ناسالم و سوم آلودگیهای محیطی.
پس با این حساب وزارت بهداشت در قبال شیوع سرطان درکشور هیچ
مسئولیتی ندارد!؟
البته که مسئولیت دارد. مداخلات وزارت بهداشت درخصوص بیماری
سرطان و بهطورکلی بیماریهای غیرواگیر درحوزه عمومی و فردی قابل بررسی است.
درحوزه عمومی عمده برنامه وزارت بهداشت افزایش آگاهی جامعه درخصوص عوامل خطر ابتلا
به سرطان است تا افراد در برابر این عوامل از خودشان محافظت کنند.
در این حوزه کار وزارت بهداشت همکاری با سازمانها و نهادهای فعال و تاثیرگذار درعرصه اجتماعی است. برای نمونه وزارت ارشاد، سازمان صداوسیما و سمنها دراین خصوص نقش موثری دارند. تولید پویشهای ملی و محتوای آموزشی با کمک آموزشوپرورش و وزارت علوم از اقدامات وزارت بهداشت درحوزه آگاهی بخشی عمومی درخصوص پیشگیری از ابتلا به سرطان درکشور است. این اقدامات خاص تغییراتی است که باید درجامعه ایجاد شود. به عبارت دیگر در این حوزه هدف و اقدامات وزارت بهداشت، ارتقای خود مراقبتی برای کاهش احتمال ابتلا به سرطان درجامعه است. برخی اقدامات در این حوزه هم فراتر از اختیارات وزارت بهداشت است و نیاز به تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای دولتی و کلان دارد.
برای مثال مصرف
سیگار؛ درست است که وزارت بهداشت به مردم آموزش میدهد که مصرف دخانیات برای سلامتی
مضر است، ولی از آن طرف هم دولت باید در دسترس بودن سیگار درکشور را کاهش دهد. حدود
١١درصد از ایرانیها سیگار میکشند که از این میزان ٣درصد مربوط به خانمها است و
٢٠درصد را آقایان تشکیل میدهند و متاسفانه این عدد در سالهای اخیر سیر صعودی
داشته است. این موضوع درخصوص مواد غذایی آسیبزا هم صدق میکند. کمی کمتر از
٥٠درصد آقایان و بیشتر از ٥٠درصد از خانمهای ایرانی افزایش وزن دارند که این
شاخص با افزایش بیماریهای غیرواگیر مانند سرطان ارتباط مستقیم دارد.
میزان مصرف میوه و سبزیجات باید در طول روز ٥وعده یا ٤٠٠گرم باشد که متاسفانه فقط ١٠درصد از خانوادهها این میزان مصرف را دارند. مطابق بررسیهای انجامشده ٣٥درصد از ایرانیها حداقل فعالیت بدنی مناسب را نداشته و مابقی افراد نیز فعالیت مطلوب ورزشی و بدنی را درطول هفته انجام نمیدهند. کمیته ملی بیماریهای غیرواگیر وزرات بهداشت به شدت پیگیر افزایش مالیات و کاهش دسترسی راحت به دخانیات درکشور است.
همچنین این کمیته برنامههای مشخصی برای محدودیت تبلیغات کالاها و محصولات غذایی زیانآور و افزایش آگاهی درخصوص سبک زندگی سالم دارد، اما باز هم تأکید میکنم وزارت بهداشت به تنهایی نمیتواند تمام این اقدامات را پیش ببرد.
شما در صحبتهایتان به برنامه مداخلات فردی بهعنوان یکی از اقدمات وزارت بهداشت در کنترل و پیشگیری از ابتلا به سرطان اشاره کردید. در اینباره بیشتر توضیح دهید.
دراین خصوص وزارت
بهداشت با برنامه مداخلات فردی، با استفاده از شبکه بهداشت، به افراد کمک میکند تا
کمتر از این عوامل آسیب ببینند. ارایه رژیمهای غذایی برای کاهش وزن، برنامههای
ترک سیگار و دستورات ورزشی برای کاهش کمتحرکی ازجمله اقدامات وزارت بهداشت درحوزه
مداخلات فردی برای کاهش میزان ابتلا به سرطان درکشور است. البته این اقدامات از
دوسال گذشته آغاز شده و برنامههای اجرایی آن از طریق شبکه بهداشت در سطح کشور
درحال گسترش است.
نقش عوامل محیطی در بروز سرطان چقدر است؟
کمتر
از ٥درصد از سرطانها زمینه ژنتیکی دارند. به عبارت دیگر ٩٥درصد سرطانها به دلیل
عوامل محیطی است. همانطور که اشاره کردم، این عوامل طیف وسیعی از تغذیه و سبک
زندگی تا آب و هوا را شامل میشود. همه این موارد درکنار مهیابودن زمینه ژنتیکی
باعث ایجاد سرطان میشود. به عبارت دیگر از میان دو فرد با زمینه ژنتیکی یکسان آن
کسی که عوامل خطر سبک زندگی را کنترل میکند تا ٤٠درصد احتمال ابتلا به سرطان را
کاهش میدهد. پس نقش سبک زندگی در بروز این بیماری بسیار زیاد است.
اما اگر اصلاح سبک زندگی هم به نتیجه مطلوب برسد، باز به دلیل وجود آلودگیهای محیطی درکشور، کاهش و کنترل آمار سرطان چندان موفق نخواهد بود.
این درست نیست که فکر کنیم مقوله کنترل آلودگیهای محیطی کاملا از کنترل افراد جامعه خارج است. آن هم در جایی که تعداد خودروها در ایران به ازای هر هزارنفر ١١٣ و درجهان ١٢٠خودروست. به علاوه میزان مصرف انرژی درکشور ما فاجعهبار است یعنی ٢٨١٢کیلوگرم بر مترمکعب نفت و ترکیبات معادل به ازای هر نفر در ایران مصرف میشود، درحالی که این رقم در دنیا ١٨٩٠کیلوگرم بر مترمکعب است.
بیشک مصرف بیش از اندازه سوختهای فسیلی چه در
کارخانهها و چه در خودروها یا در جاهای دیگر تبعاتی دارد. باید بپذیریم که برخلاف
باورهای دینی و عرفی ما اسراف میکنیم. سرانه تولید گاز منواکسیدکربن در ایران ٧تن
و درجهان ٤,٦ تن است. میزان ذرات معلق (کمتر از ١٠میکرون) در هر مترمکعب هوای
شهرهای بالای صدهزارنفر کشور ١١٥میکروگرم و درجهان ٦١میکروگرم است. به لحاظ
شاخصهای توسعهیافتگی و صنعتی سعی کردیم کشورمان را ارتقا دهیم، ولی به همان نسبت
شاخصهای زیستمحیطی و فرهنگسازی را در ارتباط با مصرف انرژی فراموش کردهایم.
بیشک بخشی از این مسائل، حاکمیتی است و به سیاستگذاریهای کلان برمیگردد اما در مورد عوامل محیطی و بهویژه میزان مصرف سوخت بخشی از قضیه به خود مردم نیز برمیگردد. صرفنظر از اینکه چقدر حاکمیت به فکر ما است، باید ببینیم که چه اندازه خودمان به فکر خودمان هستیم. ما تا خودمان را اصلاح نکنیم و رفتارهای آسیبزایمان را کنترل نکنیم نهتنها بیماری سرطان کاهش پیدا نمیکند، بلکه زندگی راحتی را از نظر سلامت نخواهیم داشت. اگر مردم بدانند که وضع چگونه است، خودشان را مدیریت میکنند و این مسئولیتی است که باید به دوش مردم گذاشته شود.
درحال حاضر
میزان شیوع سرطان درکشور چه وضعی دارد؟
درجهان از هر صدهزارنفر ٢٠٥مرد و ١٦٥زن
به سرطان مبتلا میشوند، در ایران هم براساس برنامه ثبت سرطان که بیش از یکدهه
اخیر درکشور انجام میشود، از هر صدهزارنفر ١٣٤مرد و ١٢٨زن به سرطان مبتلا
میشوند. یعنی میزان بروز سالانه سرطان در ایران کمتر از آمار جهانی است. البته
آمارها نشان میدهد که این بیماری درکشور با رشد آهستهای درحال افزایش است.
چه سرطانهایی درکشور شیوع بیشتری دارد و توزیع جغرافیایی آن به چه صورت
است؟
برای آقایان سرطان معده و روده بزرگ شیوع بالایی دارد. بیشترین موارد این
نوع از سرطانها در استانهای گیلان، مازندران، آذربایجان غربی، تهران و سمنان دیده
شده است که آب و مواد غذایی آلوده و آسیبزا در ایجاد این بیماری نقش مهمی دارند.
در خانمها نیز سرطان پستان شیوع بالایی دارد، این بیماری در استانهای تهران و
اصفهان بیشتر شایع است و کمتحرکی و چاقی عامل اصلی این سرطان شایع در بین
خانمهاست.
میزان ابتلا به سرطان در بین کودکان هم در این چند ساله افزایش
داشته؟
دراین خصوص آمار دقیقی وجود ندارد اما به طورکلی سرطان کودکان کمتر
از ٥درصد کل سرطانها را شامل میشود. البته این آمار براساس تعریف بازه سنی
کودکان کمی متغیر است. در سرطان کودکان شناسایی زرودهنگام این بیماری نقش بسیار
تعیینکنندهای دارد. برخلاف بزرگسالان که یکسری عوامل محیطی در ایجاد این بیماری
نقش دارند، زمینههای ارثی و ژنتیکی در سرطان کودکان پررنگتر است.
به همین دلیل هم
شناسایی زودهنگام نقش بسیار مهمی در روند درمان و بهبودی دارد. به همین دلیل هم به
والدین توصیه میشود علایم مشکوکی چون تودههای نامتعارف در بدن، خستگی زودهنگام،
بیحالی و خوابآلودگی در کودکان را جدی بگیرند و به پزشک مراجعه کنند.
برنامه غربالگری و تشخیص زودهنگام سرطان ازسوی وزارت بهداشت به کجا رسید؟
ما واژهای به اسم تشخیص زودهنگام و واژهای به اسم غربالگری داریم. تشخیص زودهنگام
یعنی اینکه افرادی که علایم هشداردهنده سرطان را دارند به سرعت تشخیص دهیم، اما
درحال حاضر سیستم بهداشتی درمانی ما آمادگی و شرایط چنین موضوعی را به صورت سراسری
در سطح کشور ندارد ولی باید با برنامهریزی برای شهرهای کمبرخوردار امکان دسترسی
به خدمات تخصصی و امکان شناسایی زودهنگام سرطان را برای ساکنان این مناطق نیز فراهم
شود اما غربالگری یعنی فردی که هیچ علایم ظاهری از بیماری ندارد، به دلایلی مورد
بررسی قرار گیرد. هرچند غربالگری روش مقرونبهصرفهای دستکم در ایران نیست، اما
میتوانیم در مورد سرطان پستان و روده بزرگ در گروهی اقدام به غربالگری کنیم که در
معرض خطر بالای ابتلا هستند.
افراد با خطر بالا کسانی هستند که یک یا دو نفر از
بستگان درجه یکشان در سنین زیر ٥٠سال مبتلا به این بیماریها شدهاند. غربالگری
در مورد سه سرطان شایع یعنی سرطان پستان، روده بزرگ و دهانهرحم که راهکارهایی برای
تشخیص زودهنگام آنها وجود دارد، اجرا میشود. درواقع در قالب این طرح ابتدا افراد
باید علایم هشداردهنده این بیماریها را بشناسند. البته ما یکسری علایم کلی هم
داریم که شامل ترشحات خونی از هر نقطه از بدن مانند خلطخونی، ادرارخونی، خونریزی
از مدفوع، وجود توده در هر نقطه از بدن، کاهش وزن بهطوری که ١٠درصد از وزن بدن در
مدت ٦ماه کاهش یابد و تعریق شبانه است، اینها مواردی است که باید به آن توجه شده و
حتما برای بررسی به پزشک متخصص مراجعه کنند اما برای این سه نوع از سرطان
برنامههای غربالگری درچند شهر کوچک اجرا میشود و در فازهای بعدی در سایر نقاط
کشور این طرح توسعه پیدا میکند.
هر ازچندگاهی خبری درخصوص راهاندازی مراکز
جامع سرطان ازسوی مسئولان وزارت بهداشت مطرح میشود، ولی تا این لحظه این صحبتها
عملا نتیجهای برای مبتلایان به سرطان نداشته است.
اصولا برنامهریزی برای توسعه
کار بسیار سختی است. ما طی یکسال گذشته پیگیر برنامه آمایش سرزمینی سرطان بودیم.
پس از آنالیز نتایج به دست آمده، برآوردی از نیازهای کشور تا ١٠سال آینده درخصوص
این گروه از بیماریها انجام شد. درواقع با اجرای این برنامه مشخص شد که ما برای
١٠سال آینده نیازمند چه تجهیزات و امکاناتی هستیم و این تجهیزات در قالب چه مراکزی
و در کدام شهرها باید ایجاد شود. با این برنامه نقش راه درمان و کنترل بیماری سرطان
در ١٠سال آینده کشور مشخص شد.
برهمین اساس به بیماران سرطانی در ٣ تیپ ارایه خدمات
میشود. تیپ یک این خدمات مبتنی بر تشخیص و بررسی این بیماری در مناطق مختلف کشور
است که عمده بار آن برعهده خانههای بهداشت است و تا سال آینده این مراکز تشخیصی
در سطح کشور راهاندازی میشوند که تمام اعتبارات این مرحله توسط وزارت بهداشت
تأمین میشود.
تیپ ٢ و ٣ بهعنوان مراکزدرمان و مراکز جامع درمان سرطان هم با محوریت مشارکت بخش خصوصی درحال برنامهریزی است. کموبیش سرمایهگذاران در این بخش شناسایی شدهاند و حتی تفاهمنامههایی در این زمینه هم منعقد شده است. به تدریج کار تأسیس این مراکز طی چند ماه آینده آغاز میشود. این یک قدم بزرگ درجهت افزایش و توزیع مناسب زیرساختهای ارایه خدماتدرمانی درکشور است. بسیاری از شهرهای بزرگ کشور امکان خدمات تشخیص و درمان سرطان را ندارند ولی با این طرح این امکان فراهم میشود.شهروند