به گزارش شفا آنلاین،به نقل از دانشگاه میشیگان، کاملاً واضح است زنان و مردان هنگام برخورد با مشکلات هیجانی و کنترل عواطف منفی، متفاوت عمل میکنند برای نمونه اکثر زنان هنگام رویارویی با مشکلات و هیجانهای ناخوشایند زندگی آن را به شکل افسردگی تعبیر میکنند در حالی که مردان هنگامی که احساس خوشایندی نسبت به خود یا اطرافیان ندارند آن را به شکل خشمبروز داده و تفسیر میکنند.
پژوهشهای نوین نشان میدهد تعبیر و کنار آمدن با احساس تنهایی در مردان و
زنان متفاوت است، محققان برای بررسی مقایسهای تأثیر منفی احساس تنها بودن
در مردان و زنان و تخمین توانایی تأثیر فاکتور جنسیت بر کنترل این هیجان
دست به آزمایشات متفاوتی زدند و به این نتیجه دست پیدا کردند، زنان در تمام
مراحل و گروههای سنی مختلف زندگی تنهاتر از مردان هستند اما با مشکل
احساس تنها بودن بهتر کنار میآیند و از توانایی فوقالعادهای در مدیریت
تنهایی بهرهمند هستند.
محققان استفاده از الگوهای ارتباطی بهتر برای حفظ رابطههای اجتماعی و دوستانه نزدیک در زنان را علت کنار آمدن با احساس تنهایی در زنان دانسته و معتقدند، زنان بهتر از مردان بر حفظ کیفیت رابطههای دوستانه و اجتماعی تمرکز میکنند و درصورت رضایتبخش نبودن رابطه و خاتمه آن، بیشتر ترجیح میدهند، تنها بمانند.
مطالعات نشان میدهد، در مجموع زنان تنهاتر از مردان هستند، البته این قاعده در رابطه با زنان متأهل و مجرد مستثنی است، چرا که آمارها برآوردکرده است درصد مردان مجردی که از تنهایی شکایت دارند بیشتر از زنان متأهل است. یکی از محققان دانشگاه واترلو انگلستان در این رابطه معتقد است، نمیتوان مدعی شد چون زنان تنهاتر از مردان هستند احساس رنج و اندوه بیشتری هم دارند.
دکتر شلی بوریس میگوید، زنان تنهاتر از مردان هستند اما از تنها بودن احساس راحتی میکنند و ترجیح میدهند به جای درگیر شدن در رابطههای مخرب و با کیفیت پایین، در تنهایی زندگی کنند. در واقع میتوان گفت، زنان آموختهاند که عواقب ارتباطات اجتماعی پر تنش، آسیب زاتر از تنها بودن و رنج بردن از هیجانات منفی آن است.
همچنین این بررسیها اثبات کرد، مردان در نمایش هیجانات منفی ناشی از
احساس تنهایی تواناتر هستند و این مسأله به فاکتورهای جنسیتی و تبدیل هیجان
منفی تنهایی به خشم در مردان باز میگردد. میتوان گفت عملکرد ضعیف مردان
در مشکلات ارتباطی باعث میشود تا آنها در مدیریت خشم ضعیفتر عمل کنند و
این مسأله به احساس تنها بودن آنها باز میگردد.
از طرف دیگر مردان برای حل مشکلات ارتباطی کلی بین هستند و بر کل گروه تمرکز میکنند این در حالی است که زنان سعی میکنند با جزئی نگری، مشکلات ارتباطاتی را به صورت فرد به فرد حل کنند . برای همین است که مردان نیاز بیشتری به شرکت در گروه های دوستانه پرجمعیت دارند و در این گروهها کمتر احساس تنهایی میکنند و میتوان مدعی شد مردان بر کمیت گروههای اجتماعی بیشتر از کیفیت اهمیت میدهند و زنان بیشتر به کیفیت روابط توجه نشان میدهند.ایران