روانشناسان معتقدند برقراری یک زندگی توأم با عشق و عاطفه و حمایتهای
عاطفی در تمامی سالهای زندگی باعث میشود افراد در میانسالی با ابتکار و
بکارگیری تجربهها و خاطرات مثبت از ادامه زندگی مشترک بیشتر لذت ببرند.
زنان نباید نقش مادری و حمایت از فرزندان را جایگزین نقش اصلی خود که توجه
مستقیم به همسر بوده فراموش کنند و مردان باید در همه حال نقش حمایتی خود
را برای دفاع از نقطه نظرات همسر خود به درستی ایفا کنند.
نقطههای بحرانی زمانی در زوجین میانسال اتفاق میافتد که فرد با رسیدن به
آن تحمل خود را از دست میدهد یعنی در عین اینکه به همسرش بسیار علاقهمند
است و به او وابسته شده متقابلاً از او خسته و منزجز نیز میشود یعنی نوعی
دو گانگی در احساسات فرد نسبت به همسرش پدید میآید که موجب نزاعهای
ویرانگر میشود، البته زوجهای با تجربه و هوشمند میدانند که چگونه
نزاعهای ویرانگر را تبدیل به نزاعهای سازنده کنند، آنها یاد میگیرند که
نگرانیها و ناراحتیهای خود را برای مدت زیادی روی هم انباشته نکنند و
زمانی را برای گفتوگو و اظهار آنچه باعث دلخوریشان شده در نظر بگیرند.
زوجهای سالمند یاد میگیرند به هیچ عنوان یک مشاجره را هر چند کوچک نباید دست کم گرفت، مشاجرات وقتی روی هم انباشته شود و انرژی هایشان را در هم ضرب کنند خستگی لازم برای رسیدن به آن احساس دوگانه و نقطه بحرانی را فراهم میآورد؛ از آنجایی که ما مسئول تربیت یکدیگر نیستیم یکی از دلایل و نشانهها میتواند این باشد که مشکلات را برای دیگران بازگو میکنیم؛در واقع باید از اظهار ناملایمتها و سختیهای زندگی برای دیگران خودداری کنیم؛ یک راهکار عملی آن است که یک ورق کاغذ برداریم، روی آن نقاط قوت و ضعف خود را بنویسیم، مثلاً میزان قدرت صحبت با یکدیگر و همچنین قدرت گوش دادن به یکدیگر و اعتماد به نفس و مقدار درک احساسات همسر خود...!
با این کار شما متوجه خواهید شد که چه مشکلاتی در برقراری ارتباط با
یکدیگر دارید که خودتان از آن بیاطلاع هستید، مردم میتوانند هر طور که
میخواهند درباره ما حرف بزنند، این مسأله آن قدرها مهم نیست، ولی ما حق
نداریم چیزی باشیم که آنان میگویند.ایران
دکتر محسن لواسانی ـ روانشناس و استاد دانشگاه