وی در ادامه میافزاید: هدف اولیه در حقیقت رسیدن به آرامش فردی و
خانوادگی است. باید توجه داشت که کار هدف نیست بلکه یک دستاورد است. مثلاً
اگر فردی عازم شمال است و صرفاً هدف، رسیدن به مقصد است شاید با شتاب و
بدون استراحت مسیر را طی کند و از زیباییهای مناظر اطراف نتواند لذت
ببرد ولی اگر دیدگاهش را عوض کند درحالی که به سوی مقصد حرکت میکند
میتواند زندگی خود را سرشار از آرامش کرده و لذت ببرد.
همسر و فرزند هم
جزو زیباییهای زندگی هر فرد محسوب میشود که میتواند مسبب آرامش باشد و
از منابع انرژی هر فرد به شمار آید و اگر این منابع انرژی تأمین نشود مانند
وزنه برداری است که وزنه را بخوبی حفظ کرده و ناگهان با تلنگری مثل نشستن
یک حشره روی یک طرف وزنه، از تعادل خارج میشود و بر زمین میافتد. پس توجه
به اهمیت منابع انرژی به عنوان منابع حمایتی مانع از استهلاک فرد میشود.
متأسفانه گاهی افرادی را میبینم که قادر به استفاده مطلوب از اوقات فراغت خود نیستند و آن را اتلاف وقت میدانند اما زمانی که از آن در جهت امور شغلی خود استفاده کنند مفید میبینند. پس به نظر من استفاده مفرح از اوقات فراغت در جهت تأمین انرژی خانواده، یک مهارت و هنر تلقی میشود.
دکتر پورفرخ در ادامه تصریح میکند: از سویی دیگر، نیاز به پیشرفت از جمله نیازهایی است که انسان را از سایر موجودات متمایز میکند.
اگر نیاز به پیشرفت در فردی وجود نداشته باشد و یا کم باشد،تلاشی نخواهد کرد زیرا انگیزهای برای موفقیت و پیشرفت وجود ندارد. در جوامع مدرن و دیجیتالی امروزی دیده میشود که زنان پا به پا و گاهی فراتر از مردان مشغول کار و پیشرفتهای شغلی و اقتصادی هستند و به نظر میرسد در مواقعی از رسالت اولیه خود به عنوان ایفا کردن نقش مادری و همسر بودن کناره میگیرند. چنین افرادی احتمالاً رضایت از زندگی را در موفقیتهای شغلی مییابند.
این روان شناس با بیان اینکه از نظر روان شناختی لازم است هر زن ۴ جنبه انرژی روانی درونش را تجربه کند و آنها را به تعادل برساند، خاطرنشان میکند: اولین بخش که «روح معنوی زن»است بازتاب دهنده محسنات کامل زنانه از لحاظ بردباری و وفای به عهد است و از آنجا که این خصوصیت زن در پی کسب عظمت و قدرت نیست و به دنبال نقاط قوت مرد و چشم پوشی از نقاط ضعف است، با روحیهای الهام بخش و خلاق، مرد را در زندگی به سوی موفقیت سوق میدهد.
دومین بخش که «انرژی مادرانه» است؛ نقش حامی و سرپرست را برای فرزندان و حتی اطرافیان ایفا میکند و در پرورش افراد مؤثر است. سومین بخش که ویژگیهای مردانه درون زنان است و «آمازون» نام دارد، دارای تمرکز درونی حواس بوده و قابلیت ابراز وجود دارد. متکی به نفس و خودکفا است و در ارتباطات اجتماعی فعال تر بوده و کار را مقدم بر مسائل خانوادگی میداند. چهارمین بخش نقش معشوقه را به عنوان زنی جذاب با حس شادابی و سرزندگی نشان میدهد.
زنی که در روابط شخصی خود در سطوح مختلف عقلانی و عاطفی برخورد
میکند، با مرد زندگی اش همخوانی میکند و نظراتش ارزشمند است.
این جنبه از زنانگی همیشه مورد ستایش مردان قرار میگیرد. با توجه به چهار بعد انرژی درونی زنان میتوان گفت که در صورت به تعادل رساندن این چهار بخش است که یک زن توانایی و قابلیت ایفای نقش همسری، مادری مهربان و کارمند یا مدیری موفق را خواهد داشت. اگر به هر دلیلی در یکی از ابعاد، پیشرفت چشمگیری داشته باشد و در بعدی دیگر کم کاری و خلأ شکل گرفته باشد خانواده دچار بحران شده و زندگی با تنش مواجه خواهدشد. در چنین حالتی لازم است که با به تعادل رساندن همه ابعاد انرژی زنانه به ثبات خانواده توجه بیشتری کرد.
وی در پایان اظهارمی کند: پس لازم است هر فرد نیازهای واقعی خود را شناسایی کرده و برای برآورده کردن آن تلاش کند و همچنین تفاوت آن نیاز را با خواسته و آرزو مشخص کند. خواسته، فضایی ذهنی است که ما میخواهیم به آن عینیت ببخشیم و به واقعیت تبدیلش کنیم.
در خواسته، شور و هدف و انگیزه وجود
دارد مثل فردی که میخواهد به موقعیت مطلوب یا ارتقای تحصیلی دست پیدا کند
ولی آرزو به تنهایی منشأ حرکت نیست چرا که با ای کاش همراه بوده و فضایی
حقیقی ندارد و در آن انگیزهای نبوده و حتی گاهی ممکن است با افسوس همراه
باشد.ایران