بهگزارش شفا آنلاین،طی سالیان اخیر شاهد اقبال و گرایش روزافزون تودههای مختلف مردم کشورمان به "طب سنتی" و ایجاد اعتماد به شیوههای درمان از طریق نسخههای تجویزی در حوزههای طب سنتی بودهایم به گونهای که در حال حاضر، جمعیت قابل توجهی از مردم کشورمان در صورت ابتلا به بیماریهای مختلف از عارضه سادهای مانند سرماخوردگی تا بیماریهای صعبالعلاجی مانند بیماریهای حاد قلبی ترجیح میدهند با مراجعه به مراکز درمانی طب سنتی و با روشهای رایج در طب سنتی و مصرف داروهای گیاهی، صحت و سلامت خود را بازیابند.
در این میان، چرایی ایجاد علاقه و اطمینان به طب سنتی و روشهای درمانی آن در میان عموم مردم با وجود شرایط بسیار نامساعدی که طی سالیان گذشته مانع از ترویج و احیای دوباره طب سنتی بوده، جای تدقیق و بررسی دارد؛ چراکه هنوز افکار عمومی جامعه ما، روزهایی را به یاد دارد که تا دهه هفتاد در کشورمان انجام "حجامت" به عنوان یکی از بنیادیترین دستورالعملهای طب اسلامی و سنتی از سوی وزارت بهداشت ممنوع بود و برای پزشکان و اساتید طب سنتی که مبادرت به انجام حجامت برای بیماران خود میکردند، محکومیتهای سنگینی صادر میشد!
قطع به یقین یکی از دلایل اصلی که طی سالیان اخیر باعث ایجاد گرایش گسترده عموم مردم به طب سنتی شده، بازخوردهای مثبتی بوده که افکار عمومی از روشهای درمان طب سنتی دریافت کرده و تودههای مختلف مردم بهعینه بهبود و علاج بسیاری از بیماریها صعبالعلاج از طریق روشهای درمانی طب سنتی را در اطرافیان خود مشاهده کردهاند همچنین بسیاری از افرادی که در نهایت به روشهای درمانی طب سنتی متوسل شدهاند کسانی بودهاند که برای درمان بیماری خود گاها سالها با تجویز پزشکان متخصص و مصرف داروهای مختلف شیمیایی، توفیقی در بهبود و سلامت جسمی نداشتهاند و در نهایت شفای خود را از طریق روشهای درمانی سنتی که اکثرا روشهای بسیار سادهتر و با مصرف داروهای گیاهی بوده، بازیافتهاند.
شاید بتوان گفت تبلیغ چهره به چهره و انتقال مستقیم تجربیات افرادی که توانستهاند با روشهای رایج طب سنتی، سلامتی مجدد خود را بازیابند، باعث سرعت گرفتن احیای طب سنتی و اقبال هرچه بیشتر مردم در سطح کشور شده است؛ برای بررسی ابعاد و زوایای مختلف این موضوع و با هدف آسیبشناسی فرصتها و تهدیدهای طب سنتی و طب ایرانی ـ اسلامی به سراغ دو تن از اساتید برجسته این حوزه رفتیم؛ دکتر "رضا منتظر" که صاحب تالیفاتی از جمله "طب اسلامی گنجینه تندرستی" و "طب ایرانی در آینه تاریخ" است همچنین وی نخستین فردی است که در کشور پایاننامه رشته پزشکی با موضوع "طب اسلامی و بررسی آزمایشگاهی بر روی حجامت" را ارائه کرده است؛ دکتر "محمد فصیحی دستجردی" نیز دیگر میهمان این گفتگو به عنوان محقق و پژوهشگر طب سنتی و متخصص بیماریهای عفونی بود که در ادامه حاصل گفتگوی مشرح با این دو عزیز، تقدیم مخاطبان ارجمند شده است:
آقای دکتر رضا منتظر در ابتدا توضیح مختصری از سوابق علمی خود بفرمایید.
منتظر: بنده دانشآموخته رشته پزشکی از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران هستم و نخستین دانشجویی بودم که در سال 75 پایاننامهام با موضوع "طب اسلامی" در کشور تصویب و در سال 77 این پایاننامه با نمره 19.98 دفاع شد؛ در این کار تحقیقاتی و آزمایشگاهی به مقایسه ترکیب خون حجامت با خون وریدی پرداختم و برای نخستین بار در یک کار دانشگاهی ثابت شد که ترکیبات بیوشیمی خون حجامت با خون وریدی متفاوت است.
آیا در سال 77 ممنوعیت وزارت بهداشت برای "حجامت" لغو شده بود؟
منتظر: خیر؛ ممنوعیت حجامت در سال 77 هنوز وجود داشت؛ بعد از اینکه کار پایاننامه به اتمام رسید کار درمانی با حجامت را آغاز کردم اما چندین بار مورد توبیخ قرار گرفتم و علیرغم آنکه به یافتههای علمی خودم استناد میکردم اما نهایتاً مخالفان زمینه انتقال بنده به سیستان و بلوچستان را فراهم کردند.
یعنی در واقع شما به دلیل انجام حجامت تبعید شدید؟
منتظر: ظاهر قضیه یک انتقال ساده بود اما بعدا گفتند این تبعید به خاطر اصرار بر انجام حجامت برای بیماران توسط بنده بوده است؛ به این ترتیب بنده به مدت سه سال در ایرانشهر تبعید بودم که البته در آنجا طبابت به شیوههای اسلامی را ادامه دادم تا اینکه دانشگاه علوم پزشکی زاهدان هم از بنده شکایت کرد و پرونده من ابتدا به تعزیرات حکومتی و سپس به دادگاه انقلاب ارجاع داده شد.
چرا دادگاه انقلاب و حکم این دادگاه چه بود؟
منتظر: به لحاظ حقوقی اطلاع دقیقی ندارم که چطور پرونده بنده به دادگاه انقلاب ارجاع شد و طی سه جلسه در آن دادگاه محاکمه شدم؛ بنده پیش از برگزاری جلسه آخر دادگاه با آقای "خیراندیش" از اساتید حوزه طب سنتی و حجامت مشورت کردم و وی هم تا پیش از جلسه سوم دادگاه "حکم شورای نگهبان و دیوان عدالت اداری" درباره عدم وجاهت قانونی حکم ممنوعیت وزارت بهداشت درباره حجامت را برای بنده ارسال کرد.
حکم شورای نگهبان درباره حجامت چه بود؟
منتظر: شورای نگهبان در حکم خود، بخشنامههای وزارت بهداشت درباره ممنوعیت حجامت را "خلاف شرع" اعلام کرد و دیوان عدالت اداری با استناد به این حکم، بخشنامههای وزارت بهداشت سابق درباره ممنوعیت حجامت را لغو کرد، همچنین پیش از صدور این حکم، طی استفتایی که از رهبر معظم انقلاب درباره حجامت صورت گرفته بود، ایشان بر جایز بودن حجامت فتوا داده بودند.
تا پیش از ارسال این حکم هر چه دلیل درباره چرایی انجام حجامت ارائه میکردم، میگفتند "اگرچه استفتاء رهبر معظم انقلاب درباره حجامت وجود دارد اما در این زمینه ممنوعیت قانونی وجود دارد؛ قانون باید اجرا شود و کار شما شرعی است اما قانونی نیست!"
اگر پیش از جلسه سوم دادگاه، این حکم به دست شما نمیرسید، شما به گناه انجام حجامت به زندان محکوم میشدید؟
منتظر: بله؛ با تجربهای که از دادگاههای قبلی داشتم در محکومیت خودم شک نداشتم؛ برای افراد غیرپزشک معمولاً محکومیت زندان صادر میشد اما برای پزشکان تعطیلی مطب و جریمه و منع طبابت وجود داشت.
پس از اینکه انجام حجامت شکل قانونی به خود گرفت و فضای فعالیت و تحقیقات برای شما باز شد، چه اقداماتی داشتید؟
منتظر: بعد از حکم برائت و بازگشت به تهران، پایاننامه خود را در قالب کتابی به نام "طب اسلامی گنجینه تندرستی" منتشر کردم؛ فصل اول پایاننامه را که به سیر تاریخی طب سنتی و اسلامی میپرداخت هم به صورت یک کتاب مجزا به نام "طب اسلامی ـ ایرانی در آیینه تاریخ" درآمد؛ در این کتاب بهصورت مبسوط و با اسناد و مدارک، تمام حقایق تاریخی، عوامل و پشتپردههایی که سبب شد در اروپا و در ایران این علم از بین برود را شرح دادم.
البته برای چاپ این کتاب هم اصرار داشتم تا این کار در دانشگاه انجام شود تا کتاب از سندیت لازم برخوردار باشد لذا این کتاب با همکاری دکتر محسن مردانی؛ فوق تخصص ارتوپدی و از اساتید دانشگاه علوم پزشکی گیلان پس از دو سال با اصلاحاتی از طرف این دانشگاه چاپ شد.
از آنجا که آقای دکتر فصیحی دستجردی هم در جمع ما حضور دارند، اجازه بفرمایید پیش از ادامه بحث، وی هم به صورت مختصر خود را معرفی کنند.
فصیحی دستجردی: آغاز فعالیت بنده در طب سنتی به سال 78 باز میگردد؛ در این سال من هم دانشجو بودم و روی یک پایاننامه با عنوان "اثر حجامت بر میگرن" که به دستم رسیده بود، کار میکردم؛ تلاش داشتم تا چند تن از اساتید دانشگاه رفسنجان را متقاعد کنم تا روی طب اسلامی کار کنند اما هیچکس حاضر نشد با من بر روی موضوع حجامت همکاری کند؛ حتی یکی از این اساتید به نام دکتر سجادی که رئیس دانشکده و استاد مسلم فلسفه بود و با علامه جعفری مراوده داشت به من میگفت "حرفت را میپسندم اما متأسفانه شرایط به گونهای نیست که بتوانم مریضی را پیدا کنم تا حجامت را روی آن انجام دهی."
آیا در آن سال، ممنوعیت حجامت لغو شده بود؟
فصیحی: خیر؛ لغو ممنوعیت حجامت مربوط به سال 79 است البته اگر همان بخشنامه هم میرسید باز قادر نبود مشکل ما را حل کند چون از طرفی حجامت عمومیت نداشت و از طرفی اساتید کهنسال با آن مخالف بودند و هنوز هم مخالف هستند؛ در حال حاضر بیشتر پزشکان جوان به این روش علاقه نشان میدهند؛ خلاصه آنکه در آن سال هیچ کس حاضر نشد با ما همکاری کند و چون سال آخر رشته پزشکی هم بودم لذا فرصت کمی وجود داشت و از آن منصرف شدم.
بعد از پایان تحصیل، بهصورت جسته و گریخته کار خودم را انجام میدادم تا در دوره تخصص یعنی سال 83 در دانشگاه اصفهان با دکتر منتظر و دکتر شیردل آشنا شدم؛ اینجا بود که مشاهده کردم آنها روی طب سنتی کار میکنند و بدون هیچ ترسی حجامت هم انجام میدهند، در دوره تخصص شما فرصتهای ارائه کنفرانس دارید و من به عنوان متخصص عفونی مطالبی را از طب اسلامی انتخاب و درباره آن بحث میکردم؛ موضوعات مختلفی نظیر فوائد حجامت، داروهای گیاهی، مزاج شناسی و ... این موضوعات برای دانشجوها جذابیت داشت اما اساتید روی خوشی به آن نشان نمیدادند حتی به یاد دارم که فقط یکی از اساتید ما در جلسه کنفرانس آن هم بخاطر اینکه خودش طب سوزنی کار میکرد، حاضر میشد.
پس از اینکه در سال 87 فارغالتحصیل شدم، مبنای درمانهای خود را روی طب سنتی گذاشتم و به دلیل اینکه استادیار دانشگاه بودم، میتوانستم آن را برای دانشجویان نیز تدریس کنم؛ روزهای اولی که در دانشگاه ایلام تدریس را شروع کردم، مانع شدند؛ پس از آن با استاد خیراندیش درباره مشکلات موجود صحبت کردم و او پیشنهاد کرد که بنده در یکی از دورههای آموزشی حجامت که مدرک معتبر هم ارائه میهند، شرکت کنم؛ بر اساس این مدرک دیگر وزارت بهداشت نمیتوانست مانع کار شود، بنده هم همین در یکی از دورههای "مؤسسه حجامت" شرکت و مدرک آن را به دانشگاه ارائه دادم؛ از آن به بعد مشکلات من در دانشگاه رفع شد چون مدیر "ایدیو" یا مرکز تدوین آموزش پزشکی بودم و به علاوه اینکه رئیس دانشکده هم فرد علاقهمندی به این حوزه بود، فشارها کمتر شد و بتدریج پذیرفتند که طب اسلامی میتواند طب موفقی باشد.
بعد از آنکه عضو پژوهشی دانشگاه شدم، به راحتی طرحهای طب اسلامی وارد پایاننامههای دانشجویی دانشگاه ایلام شد؛ در این مدت 4 پایاننامه که یکی از آنها اتفاقاً درباره حجامت بود به همراه سه عنوان دیگر که درباره گیاهان دارویی بود، تصویب شد، پس از اینکه از دانشگاه ایلام جدا شدم به فعالیتهای درمانی روی آوردم و با همراهی دوستان یک شرکت با عنوان "رهپویان سلامت آسمانی" که در راستای طب اسلامی تأسیس کردیم.
آیا این شرکت، یک دانش بنیان است؟
فصیحی: هنوز نه چون آن زمان که ما اقدام به تأسیس این شرکت کردیم، شرکتهای دانش بنیان به سختی مجوز میگرفتند و ما مجبور شدیم که این شرکت را به صورت تعاونی تشکیل دهیم البته کارکرد شرکت ما دانش بنیان است و راهنمایی شدیم تا آن را به دانش بنیان تبدیل کنیم.
علت اینکه تا سال 78 در کشور هیچ پایاننامهای در حوزه طب اسلامی نداشتیم چه بود؟ افراد کارشکنی میکردند یا انگیزهای در این زمینه نبود؟
منتظر: خیر؛ اصلاً طرح موضوع نشده بود و از آنجا که رشته آن هم در دانشگاه وجود نداشت کسی به این فکر نیفتاده بود و من هم صرفاً بخاطر علاقه خودم این موضوع را انتخاب کردم؛ در دانشگاه حتماً باید استاد راهنما موضوع شما را بپذیرد؛ در دوره ما چون دکتر آگین که فوق تخصص ریه بود، حجامت را قبول داشت و مسئول تنها درمانگاه حجامت در بیمارستان لقمان بود با تمام فشاری که به وی وارد میشد قبول کرد که روی این موضوع کار کنم.
فصیحی: ببینید جای تحقیقات در دانشگاههای ما بسیار خالی است که رهبر معظم انقلاب بر این مسئله تأکید دارند و با تأکیدات وی، بودجه تحقیقاتی در دانشگاهها اندکی بیشتر شد؛ در دانشگاه یک مسیر مشخص از زمانی که شما وارد آن میشوید تا زمانی که از آن خارج میشوید وجود دارد که همه دانشجویان مجبورند فقط این مسیر را طی کنند به این معنا از همان روز اول برای او برنامه مشخص درسی ترتیب میدهند، زمان طرح موضوع پایاننامه نیز به او موضوعاتی را پیشنهاد میدهند یا موضوعاتی که خود دانشجو ارائه میدهد را آنقدر اصلاح میکنند که باز دانشجو نتواند از آن مسیر و چهارچوب خارج شود حتی در حوزه هم همین روال وجود دارد، اگر بخواهید خلاف جهت هم حرکت کنید ممکن است از درسها جا بمانید اما زمانی که خودم استادیار دانشگاه بودم به دانشجوها کمک میکردم که این اتفاق رخ ندهد.
اگر بخواهیم وارد موضوع طب سنتی شویم، تفاوت و اشتراکات طب اسلامی با طب سنتی در چیست و چرا با وجود اقبال و استقبال خوبی که طی سالهای اخیر از سوی خانوادهها به طب سنتی وجود داشته، شاهد تشتت و اختلافنظرهای زیادی در دیدگاههای بزرگان طب سنتی در کشور هستیم؟
منتظر: در واقع ما یک "طب سنتی" داریم و "طب اسلامی" نداریم اما علاقهمندیم آن را داشته باشیم یعنی اگر بخواهیم مدعی شویم که در کشور یک طب اسلامی به عنوان یک مکتب درمانی وجود دارد باید بگویم خیر اینطور نیست؛ آنچه که در حال حاضر در منابع دینی ما وجود دارد این است که ما صرفاً یک تعداد آیات در قرآن و یک سری روایات پراکنده داریم که از آنها مکتب درمانی استخراج نشده است و هر کس با برداشتهایی که از این آیات و روایات دارد به کار درمان میپردازد که بخشی از تشتتهای موجود به این امر برمیگردد.
باید به این نکته توجه داشت طب سنتی که از 200 سال پیش یعنی از زمان ناصرالدین شاه قاجار تعطیل شده بود، دوباره از سال 86 ضرورت احیای آن احساس شده و هم اکنون هم یک معاونت به نام "معاونت طب سنتی در وزارت بهداشت" و "دانشکدههای طب سنتی" داریم اما اینکه شما میفرمایید طب سنتی خوب ترویج میشود، بنده به این دیدگاه شما نقد دارم و به عنوان یک متخصص این حوزه باید بگویم اتفاقاً بسیار بد هم ترویج میشود و یا بهتر است بگوییم اصلاً ترویج نمیشود.
بنده مدتی پیش در گچساران این را برای نخستین بار مطرح کردم و گفتم آقایان به اسم طب سنتی و دانشکدههای طب سنتی قصد دارند ما را سرگرم کنند.
آیا منظورتان وزارت بهداشت است؟
منتظر: بله؛ اگرچه برخی افراد خوب و زحمتکشی در این مجموعه هستند اما بنده همیشه در این مواقع، اصل انقلاب را برای مخاطبان به عنوان مثال مطرح میکنم؛ دشمن وقتی نتوانست جلوی پیروزی انقلاب را بگیرد پذیرفت که انقلاب پیروز شود اما بعد دیدیم که توانست افراد "نفوذی" خود را در مناصب مختلف حتی تا سطح ریاستجمهوری قرار دهد؛ دقیقاً همین اتفاق در طب سنتی افتاد، باید مراقب باشیم این افراد کل طب سنتی را از بین نبرند که حالا شواهد آن هم موجود است؛ این خطری هست که ما حس میکنیم و معتقدیم باید جلوی آن را گرفت.
به نظر شما این کارها به طور ناخواسته انجام میگیرد یا به عمد؟
منتظر: من مطمئن هستم که برخی از این اتفاقات به عمد رخ میدهد برای نمونه باید بگویم در حال حاضر تلاش میشود این تفکر را به دانشجویان طب سنتی منتقل کنند که شما حق طبابت سنتی و حق داشتن مطب را ندارید و فقط میتوانید تحقیق کنید؛ آنها دانشجویان دانشکدههای طب سنتی را با تصحیح نسخههای خطی سرگرم میکنند؛ حالا شما این کار را مقایسه کنید با فرمایشات رهبری که از سال 86 تا سال 94 بر یافتن راههای "میانبر" تأکید دارند.
8 سال گذشته و ما هنوز خروجی نداشتیم حتی یک بیماری هم از فهرست بیماریها کم نشده و واردات دارو به کشور هم کم نشده بلکه بیشتر هم شده است؛ تنها به این دل خوش کردهاند که کلاسی به نام طب سنتی دایر است و چند کلینیک با عنوان "مرکز سلامت" در تهران تأسیس کردند و داروهای محدودی که عمدتاً از آن خودشان است در آنجا توزیع میشود و نتیجه آن این شده که خیلی از بیماران در این مراکز طب سنتی، هزینه زیادی انجام میدهند اما در نهایت درمان نمیشوند و به سایر بزرگان طب سنتی خارج از سیستم وزارت بهداشت رجوع میکنند.
آنچه که خبرگزاریها باید به آن بپردازند، حفظ حرکت خوبی است که شروع شده است؛ در دستورالعملهای اخیر رهبر معظم انقلاب، ایشان به صراحت طب سنتی را تأیید کردند اما در اجرا ما شاهدیم که اتفاقی نمیافتد و اصلاً اجازه طبابت سنتی هم داده نمیشود.
در حال حاضر چند دانشکده طب سنتی در کشور داریم؟
منتظر: کمتر از 20 دانشکده طب سنتی فعال است.
فصیحی دستجردی: مدتی است که در این حوزه رشد داشتیم و حتی دانشگاه تهران و دانشگاه شاهد اقدام به راهاندازی این دانشکدهها کردند.
آقای فصیحی آیا شما هم به موضوعی که آقای منتظر درباره نداشتن طب اسلامی به آن اشاره داشتند، معتقد هستید؟
فصیحیدستجردی: بنده یک اشکالی را در این موضوع مطرح میکنم؛ ما معتقدیم شفا از آن خداست و هرچند شما، راههای مختلف درمانی را بروید آنکه باید شفا دهد، خداست؛ پس خداوندی که قبل از تشکیل نطفه راهکارهای پزشکی آن را در اختیار ما قرار داده مثلاً دستور داده برای زمان تشکیل نطفه چه شبهایی و ساعاتی مناسب این کار است یا چه غذاهایی در این شبها خورده شود و به پیامبر 40 روز غذایی غیر از غذای عادی داده شد تا نطفه حضرت زهرا(س) تشکیل شود لذا در "طب اسلامی" از قبل از تشکیل نطفه برنامه وجود دارد؛ پس اینکه بگوییم طب اسلامی وجود ندارد جز اینکه تنبلی ما باشد و پاک کردن صورت مسأله، چیز دیگری نیست.
در ادامه فرمایشات آقای منتظر باید اضافه کنم وقتی وی میگوید طب اسلامی وجود ندارد، منظور وی این نیست که واقعاً وجود نداشته باشد، منظورشان این است که وجود دارد اما ما چیزی را به این عنوان نمیشناسیم؛ یک مثال ساده آن بانکداری اسلامی است، در دوره پیامبر که بانکی وجود نداشت حالا که مبادلات از حالت سنتی آن دوران خارج و براساس پول شده باید جایی مثل بانک تعریف میشد؛ اسلام هم باید موازین آن را تدوین و بانکداری را اسلامی میکرد البته بنده منظورم این نیست که الان بانکداری ما اسلامی است، برای طب سنتی ما هم همین اتفاق افتاد و لازم شد که ما طب اسلامی داشته باشیم حالا ممکن است این چیزی که ما میگوییم وجود نداشته باشد.تسنیم