در معنای عام کلمه و نیز در حیطه سیاست دست زدن به عملی که همراه با خشونت
است، جنبه غیر قانونی دارد، جهت نشان دادن نوع شدیدی از اعتراض است که به
نوعی باعث سرکوب مخالفان میشود را ترور مینامند.
البته تفاوت معنای
تروریسم و ترور سیاسی در این مبحث از اهمیت بالایی برخودار است. ترور نوعی
مبارزه علنی گروهی است که بر ضد سیاست و ایدئولوژی حاکم بر آن جامعه وارد
عمل میشوند: نوعی مبارزه سیستماتیک با استفاده از عواملی چون تهدید جانی و
روانی به صورت کاملا خشونتآمیز. تروریسم نشاندهنده یک پدیده
«خودتوانمندی» است که در عرصه فرهنگ و سیاست یک جامعه بروز کرده، نمود پیدا
میکند و نشاندهنده آشکار تفاوت بین دشمن و دوست یا خودی و غیرخودی است.
این عمل همراه با خشونت یا به صورت فردی یا جمعی رشد داده شده و تبدیل به
یک باور عمیق میشود. این گروه خود را شدیدا از جامعه متمایز کرده، یک
سلسله اخلاقیات و عقاید خاص را برای خود تعریف کرده و برای سامان بخشیدن و
تقویت این عقاید بهعنوان ایدئولوژی حاکم وارد عمل میشود. گروههای
تروریستی با تشکیل یک «خودبینی» خاص در زمینههای مختلف مانند جریانهای
سیاسی (راست و چپ)، غیردولتی یا دولتی و عملا در مناطق دور از شهری (مانند
مناطق اقلیمی، کشاورزی و...) نمود پیدا میکنند.
چگونه داعش به وجود آمد؟ ریشه داعش به جماعت توحید و جهاد میرسد که در سال ۱۹۹۹ به رهبری ابوالمصب الرزاقی تاسیس شد و در سال ۲۰۰۴ به شبکه القاعده پیوست و پس از آن به القاعده عراق معروف شد.
این گروه که وارد جنگ با دولت عراق و
نیروهای آمریکایی مستقر در عراق شده بود در سال ۲۰۰۶ با چند گروه
اسلامگرای دیگر ائتلاف کرده و «مجلس شورای مجاهدین» را تشکیل داد که یک
قدرت در استان انبار وسیعترین استان عراق محسوب میشد. با
آغاز جنگ داخلی سوریه، نیروهای دولت اسلامی وارد سوریه شدند و در ۸
آوریل ۲۰۱۳ نام «دولت اسلامی عراق و شام» را بر خود نهادند و از آن پس با
نام مخفف داعش معروف شدند. آنها به سرعت بخشهایی از شمال شرقی سوریه را
تصرف کرده و شهر رقه را بهعنوان پایتخت خود انتخاب کردند.
سپس
همزمان با اقدام نظامی در سوریه به عراق حمله کرده و موفق شدند مهمترین
شهرهای استان انبار در عراق را به قلمرو خود اضافه کند. در ژوئن ۲۰۱۴
مهمترین موفقیت داعش با تصرف موصل دومین شهر بزرگ عراق به دست آمد.
آنها در ماههای بعد نیز پیشرویهای زیادی داشتند و تا خرداد ۱۳۹۴ حدود
نیمی از خاک سوریه و بخشهای شمال غربی عراق را در به تصرف خود در آوردند.
این گروه پس از گسترش متصرفات خود در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۴ اعلام کرد که از این پس
نام آن «دولت اسلامی» است و ابوبکر بغدادی رهبر گروه را نیز بهعنوان خلیفه
معرفی کرد و فعالیتهای حکومتی خود را گسترش داد و به نام خود اسکناس زد.
البته عدهای این گروه را ریشهای از وهابیون عربستان میدانند که به خاطر
خشونت وحشیانه ضدشیعیان و مسیحیان معروف و بسیار تندرو و سختگیر از سایر
تروریستهای سنی هستند. اما آن چه که این گروههای رادیکالی تند رو را از
سایر تروریستها جدا میکند، شگرد جذب تروریستهای اروپایی است.
ملیتهای تروریست خارجی داعش در یک نگاه شامل مواردی چون: روسیه، چچن و اوکراین: 1700 نفر، فرانسه: 1100 نفر، پاکستان، هند و بنگلادش: 950 نفر، ترکیه: 850 نفر، انگلیس: 700 نفر، آلمان: 550 نفر، ترکمنستان و تاجیکستان: 350 نفر و... هستند. روشهای جذب امروزه از شبکههای ارتباط اجتماعی در اینترنت بهعنوان قویترین شگرد جذب نام برده میشود.
هستههای جذب ابتدا جوانان را شناسایی و مشخص میکند سپس به آنها نزدیک شده و آنها را از محیطی که هستند جدا میکند. پس از آن که تروریستها جدا شدند، دورههای آموزشی را با تکیه بر موارد شناخت، اهمیت بیعت، دشمن، اهمیت فعالیت جمعی، سمع، طاعت و جهاد و...تکمیل میکنند وشستوشوی مغزی روی آنها انجام میگیرد.
پس از جذب افراد، به تقسیمبندی و گروهبندی آنها میپردازند که شامل چهار دسته میشود: جنگجو، متخصص، انغماسی(تروریستهایی که قدرت بدنی بالایی داردو کمربند انفجاری به خود وصل میکنند و در صورت تمام شدن مهمات، خود را منفجر میکنند)و انتحاری. تحریک با مواد مخدر در یکی از تحقیقات اخیر استفاده از مواد مخدر captago- یکی از عوامل مهم تحریکی این گروه است که امروزه این مواد مخدر در سوریه تولید میشود. این ماده هدفی دیگر و بالاتری را دنبال میکند و آن بالا بردن توانایی بدنی، چیزهایی که بهعنوان مانع در ذهن انسان جای دارد از بین رفته یا بسیار کم رنگ میشوند تا جایی که ترس از موانع در ذهن انسان بسیار کمرنگ میشود و اصولا این یکی از تاثیرات اصلی و مخرب است که داعش از آن یاری برده و برای رسیدن با اهداف خود و جذب نیرو استفاده میکند. بر خلاف تصور خیلیها در گروههای تروریستی «دوستی و همبستگی دوستانه» اهمیت زیادی دار در واقع آنان از این دوستی بهعنوان جذب نیرو سواستفاده میکنند. اعضا گروه مانند جمعی از دوستان عمل میکنند.
ارزشگذاری مانند ارزشگذاری رابطه دوستی تعریف میشود. مثلا دروغ نگفتن، خیانت نکردن و... جز ارزشهای یک جمع دوستانه است به همین منوال در این گروهها نیز نوعی ارزشها مشخص و تعریف میشود که باعث به وجودآمدن همبستگی عمیق و نزدیکی آنها میشود.. اهمیت این موضوع که بزرگ جلوه دادن یک سری از ارزشها در تاثیرگذاری افراد و جهت دهی آنان موثر است، قابل انکار نیست. این ارزشگذاری تا جایی پیش میرود که یک عضو گروه هویت خود را از همگروهی خود جدا نمیبیند.
در این جا دیگر هویت شخصی مطرح نیست بلکه یک نوع هم جوشی هویتی به وجود میآید که زنجیر وصل آن همان ارزشهاست. فداکاری در راستای یک امر مقدس در قالب یک پیمان برادری عمیق سبب پیروزی افراد هرچند به ظاهر (از لحاظ مختلف) ضعیف در برابر قدرتهای قوی خواهد شد. این ایمان و باوری است که در تکتک افراد این نوع گروهها تقویت و رشد داده میشود. ایدئولوژی آنها چیست؟ اینکه سیاست حاکم چیست و چگونه عمل میکند یا اینکه آیا این خود نیز یکی از بازیهای سیاسی است که حقیقت آن سالها بعد فاش خواهد شد جدا از مبحث.
اینکه گروه امروزی داعش از چه راهی حمایت میشود و آیا حمایت خارجی پشت پرده است بحثی است مجزا و ربطی به موضوع حاضر پیدا نمیکند. حقیقتی که ما شاهد آن هستیم این است: که نیروی به نسبت ضعیف تر یعنی تنها ٨ نفر با حداقل امکانات یعنی چند عدد کلاشنیکف و چند بمب دست ساز با کمترین هزینه یعنی یک خانه اجارهای و هزینه حدودا8700 دلار، یک قاره با سیاست و قدرت بالاتر را به نا امن ترین مرز سوق داده است و این یعنی پیروزی به معنای تعریف تروریستی، تروریسم (البته آنطور که آنها پیروزی را تعریف میکنند) نمیتوان منکر این قضیه شد این تروریستها دارای همبستگی شدیدی هستند که در واقع باعث و بانی اعمال خشونتآمیز میشود: یعنی اهمیت و ارزش گروه خیلی بالاتر از اهمیت و ارزش و هدف شخصی است. شخص معنای خود را از دست میدهد مهم تر از همه همان ارزشهای متروک هستند که در قالب یک گروه هویت یافته و به گروه یک هویت گروهی بخشیدند. یک گروه که با هم باعث اعمال خشونت میشوند، احتیاج به یک انگیزه غالب دارند که به صورت همبستگی ظاهر میشود.
بدون این حس همبستگی، اعمال خشونت برای مدت طولانی دوام نخواهد داشت: یک
هدف، ، یک ایدئولوژی و ارزش مشترک. این حالت حتی در گروههای خیلی کوچک
جامعه نیز میتواند نمود پیدا کند مانند همبستگی درون خانواده، یک ملت، یا
افرادی که به دلایل مذهبی یا عقیدتی یک گروه را تشکیل میدهند. صفت بد یا
شیطان صفتی تعریف خاصی ندارد ولی از نظر منطق و فلسفه استاد فلسفه
دانشگاههانوفر آلمان پروفسور detlef Horster تعریفی ارائه میشود: «چیزی
که از اخلاق فاصله بگیرد بهعنوان صفت بد قابل توضیح است حال اگر این بد
بودن افراطی یا رادیکال باشد، اخلاق را کلا خلع سلاح میکند»
در اصول اخلاق گروههای تروریستی امروزه سه اصل حاکم است که طبیعتا اخلاق آنهارا نیز تعریف کرده و به سمت و سوی خود میکشاند: جهان قبل، جهان دوران اولیه و ظهور اسلام زیبا بود، جهان امروزه با وجود کافران، جهان رو به زوال و دوران جاهلیت است و جهان فردا با کمک ما جهان بهتری خواهد شد که زمینه ظهور را فراهم میکند و این قولی است که آنها با نام شریعت و بهعنوان وظیفه دینی خود آن را به جهانیان اعلام میکنند و این تبدیل به یک ایدئوژی با یک ویژگی بسیار مهم شده است: دارا بودن ویژگی آخر الزمانی در برنامه، سیاست و هدف اصلی.