به گزارش شفا آنلاین، «بیشتر از 5 بار
میخواستم ترک کنم؛ اما نمیشد. میخواستم ولی نمیشد؛ اما بالاخره
تونستم.» مریم 28 سال دارد و 2 سال است که پاک شده است. «اولین بار 16 سالم
بود که کنار بابام تریاک کشیدم.
ولی از 20 سالگی به بعد دیگه تریاک برام جذابیتی نداشت. بابام همون موقعها بود که مرد. به واسطه یکی دو تا از دوستای بابام رفتم سراغ شیشه. دوست و رفیق زیاد داشتم، هیچکدومشون از اعتیادم خبری نداشتن؛ ولی بعد 4،5 ماه شیشه کشیدن همشون فهمیدن و کمکم دور و برم خالی شد. روزی یک گرم شیشه میکشیدم. خیلی تنها شده بودم.»
سیگاری
از جیبش بیرون میآورد و با دست دیگرش فندک را روشن میکند. کام عمیقی از
سیگار میگیرد و چشمهایش را برای لحظهای میبندد. «نه مادر داشتم، نه
پدر. با عمهام زندگی میکردم که اونم مصرفکننده بود؛ ولی نه به شدت من.
تفریحی میکشید. همیشه با هم دعوا داشتیم. به یک سال نکشید که از خونهاش
زدم بیرون. آواره کوچه و خیابونا بودم.» داخل کیفش دنبال آینه میگردد، کمی
آرایش میکند. «زمستون دو سال پیش بود، هوا سرد بود و جا برای خوابیدن
نداشتم. اومد کنارم و ازم خواستگاری کرد. میشناختمش، مصرفکننده بود و
خیلی دیده بودیم همو. بلد نبودم ناز کنم. همونموقع بله رو گفتم. یه شرط
داشت و اونم ترک بود. فرداش رفتیم کمپ.»
از بچههایم متنفر بودم
شیشه
یکی از شایع ترین محرکها با اعتیادآوری بالاست که نزدیک به 10 سال است
وارد بازار کشور شده و مصرف آن در ایران رو به افزایش است. بررسیهای ستاد
مبارزه با مواد مخدر نشان میدهد که آمار مرگومیرهای ناشی از سوء مصرف
مواد مخدر و محرک در ایران، حدود 4 هزار نفر در سال است که شامل مصرف و
تزریق مواد مخدر و بی خانمانی و مرگ بر اثر سرمازدگی است. علاوه بر این
مافیای قاچاق مواد مخدر در سالهای اخیر بیشتر فعالیتهای خود را بر شیوع
مصرف مخدرهای صنعتی در کشور متمرکز کرده است. این محرکهای صنعتی که ترکیبی
از مواد سنتی با مواد شیمیایی است، سیستم مرکزی اعصاب را تحریک میکند و
باعث میشود تمرکز فرد در ابتدا قویتر از قبل شود؛ اما به مرور این تمرکز
از بین می رود و فرد را به جنون میکشاند، تا جایی که مصرفکننده فکر
میکند با جهان ماورءالطبیعه در ارتباط است. حتی برخی مصرفکنندگان
میگویند آمدهاند تا جامعه را اصلاح کنند و برخی معتقدند شیطان در وجود
بچه و همسرشان نفوذ کرده و دست به جنایت میزنند.
ناخنهای لاکزدهاش را از جیبش بیرون میآورد و مشغول بازی با دستهایش میشود. «27 سالم بود که شروع کردم به کشیدن شیشه، اوایل خیلی لذتبخش بود برام ولی وقتی بهش معتاد شدم دیگه برای خودم نبودم. انقدر عصبی و بداخلاق شده بودم که هیچکس جرات نمیکرد بهم نزدیک بشه.» عاطفه 36 ساله است و 2 فرزند دارد. «بعد دو سال مصرفکردن توهمای شدیدی پیدا کرده بودم؛ از بچههام متنفر بودم و فکر میکردم شوهرم همه جا تعقیبم میکنه و داره بهم خیانت میکنه.»
به سمت دخترش میرود و با کلی قربان صدقه رفتن در آغوشش
میگیرد.«اگه دخترها و شوهرم نبودن الان گوشه قبرستون بودم، هرکس دیگهای
جای اینها بود من رو ول میکرد و میرفت. زندگی دوبارهام رو مدیون
خانوادهام هستم و تا وقتی زنده باشم نوکریشون رو میکنم.» عاطفه 6 ماه است
که بهبود یافته و مراحل درمان را سپری میکند.
گرایش به هرویین با افزایش 8 برابری قیمت شیشه
عباس
دیلمیزاده، مدیرعامل جمعیت خیریه «تولد دوباره» مبنی بر اینکه قیمت شیشه
چقدر و چگونه افزایش یافته است، میگوید: «قیمت هر گرم شیشه در طول چند ماه
اخیر بین هفت تا هشت برابر افزایش یافته و به ٧٠ تا ١٠٠ هزار تومان رسیده
است. سیستمهایی که در بحث مقابلهای بهکار گرفته شد، باعث شد پیشسازها
کمتر وارد شوند و قیمت بالاتر رود.»
با افزایش قیمت شیشه قطعا بخشی از مصرفکنندگان دائمی آن بهخصوص بیبضاعتها که در طبقهبندی معتادان خیابانی میگنجند به سمت هروئین و چندمصرفی سوق داده شوند.
شکل تزریقی مصرف مواد افزایش مییابد و این یعنی
گسترش الگوهای پرخطر مصرف مواد و افزایش تزریق مشترک. دیلمیزاده با اشاره
به مشکلات برنامههای کاهش آسیب عنوان میکند: «ما در این حوزه با سه مشکل
جدی مواجه هستیم. اولین آن وضعیت اقتصادی است. بودجه برنامههای کاهش آسیب
افزایش نیافته است و این امر برنامهها را تحتتاثیر قرار داده است. باید
از همین بودجه کم، بهینه استفاده کرد و از اجرای برنامههای گرانقیمت که
مناسب اجرا در سراسر کشور نیست پرهیز کرد. مسئله بعدی مسئله وضعیت اقتصادی
کشور و تحریمهاست که دهکهای پایین جامعه را تحتتاثیر قرار داده و نیاز
به ارائه بستههای حمایتی دارند.»
مینا
چادرسیاهی به سر دارد و از لحاظ ظاهری با دیگر بهبودیافتهها متفاوت است.
خط چشم منظمی کشیده و ابروهایش را تاتو کرده؛ رژلب قرمز رنگی به لبهایش
زده و لباسهایش هم به روز و زیبا است. «تو خانواده مرفهی بزرگ شده بودم،
هرچی میخواستم برام فراهم بود. وقتی رفتم سراغ شیشه که دیگه هیچ چیزی
اشباعم نمیکرد. بابام پول خوبی بهم میداد. اون موقع شیشه گرون بود. دور
از چشم مامان بابا همه پول تو جیبیام رو خرج اعتیادم میکردم. فوق لیسانس
مترجمی زبان میخوندم. ولی بعد از یه مدت دیگه نتونستم ادامه بدم و از
همهچی بریدم.» بغض میکند و دستهایش را زیر چشمش میگیرد تا آرایشش بهم
نخورد. «نزدیک به دو ساله که پاکم. مامان بابام دیگه من رو نپذیرفتن، حق
دارن البته. الان زبان تدریس میکنم و از این راه خرج زندگیم رو درمیارم.
همین که دورادور از حالشون خبردار میشم، حالم رو خوب میکنه.»
کودکی که پاک به دنیا میآید
افزایش
مصرف شیشه میان جوانـان تهرانى تا آنجـا پیش رفته که مســئولان دولتى را
به ارائه آمارهاى رسمى از میــزان مصرف این ماده مخــدر صنعتى و اعلام
هشدار افزایش مصرف وا داشته است. مسئولان سازمان بهزیســتى مىگویند که از
جمعیت قریب به 8 میلیــون و 500 هزار نفرى ســاکن در تهران؛ بیــش از 8
درصد از آنها که 15 تا 45 ســال ســن دارند، حداقل یکبار شیشــه مصرف
کردهاند. این آمار آنجا نگران کننده اســت که ســن مصرف مخدر شیشه نیز رو
به کاهش است.
در همین راستا انوشیروان محسنیبندپی، رئیس سازمان بهزیستی
کشور با اشاره به افزایش 24درصدی مصرف مخدرهای صنعتی در سالهای اخیر
میگوید: «رشد مصرف این مواد طی سالهای گذشته از 4 به 24درصد رسیده است و
براساس آمار رسمی، یک میلیون و 300 هزار نفر و مطابق آمارهای غیررسمی 2
میلیون و 400 هزار نفر در کشورمان معتادند و از این رو با توجه به آسیبهای
اجتماعی، جا دارد برای پیشگیری از ابتلا به اعتیاد و نیز کاهش مصرف
موادمخدر، از سوی سازمانهای ذیربط و همچنین سازمان بهزیستی، برنامههای
ویژهای به اجرا درآید.»
وی همچنین درباره افزایش مصرف موادمخدر بیان
میکند: «بر اساس آمارهای موجود، رشد مصرف موادمخدر در سال 1385 معادل
4درصد بوده و سال قبل به 24درصد افزایش یافته است. به همین منظور تمرکز
سازمان بهزیستی و ستاد مبارزه با موادمخدر، اطلاعرسانی، پیشگیری و اجرای
طرحهای گوناگون برای کاهش مصرف ماده مخدر شیشه است.»
مریم
28 ساله از زمستان دو سال پیش میگوید. «هوا سرد بود و جا برای خوابیدن
نداشتم. اومد کنارم و ازم خواستگاری کرد. میشناختمش، مصرفکننده بود و
خیلی دیده بودیم همو. بلد نبودم ناز کنم. همونموقع بله رو گفتم.
یه شرط داشت و اونم ترک بود. فرداش رفتیم کمپ.» دستانش را در هم گره میکند و بلند بلند میخندد. «ما هیچوقت با هم حرف نزده بودیم، همه ارتباطمون نگاههای گذرایی بود که موقع نشئگی به هم انداخته بودیم. ولی وقتی کمپ بودیم و مراحل درمان رو میگذروندیم همه امیدمون این بود که پاک بشیم و باهم زندگی کنیم.» دستش را روی شکمش میگذارد و سرش را پایین میاندازد. «یک ماه دیگه اولین سالگرد ازدواجمونه و دومین سالگرد پاک بودنمون.» مریم باردار است و همه امیدش کودکی است که پاک به دنیا میآید.سپید