کد خبر: ۸۴۳۲۰
تاریخ انتشار: ۰۷:۳۰ - ۱۶ آبان ۱۳۹۴ - 2015November 07
شفا آنلاین>روانشناسی> ازدواج کودکان موضوعی است که در برخی کشورها و در برخی ازمناطق امری عادی تلقی می‌شود در حالی که دیدگاه‌های جامعه شناسی و مددکاری در مواردی به این موضوع به عنوان یک آسیب اجتماعی نگاه می‌کند.

به گزارش شفا آنلاین، آرزو دختری 13 ساله از مددجویان جمعیت امام علی(ع) مشهد، یکی از همین کودکان است که به اقتضای شرایط کمتر از یک ماه قبل شادمان لباس سپید عروس به تن کرد، در حالی که نمی‌دانست  تمام آرزوهای کودکانه اش را به سیاهی‌ها پیوند زده و آینده سپیدی در انتظارش نیست.

با ازدواج آرزو امکان تازه شدن دیدار اعضای جمعیت امام علی(ع)  مشهد با او از بین رفته است و مربی‌ها هنوز نتوانسته‌اند با آرزو ارتباط برقرار کنند و وضعیت فعلی اش را جویا شوند، اما زهرا امیر بخوبی می‌داند آرزو در چه خانواده‌ای رشد کرده و چه خصوصیاتی دارد. می‌گوید: آرزو در خانه‌ای بزرگ شد که پدرش معتاد  و مادرش یکی از چند همسر او بود.

 از مدت‌ها قبل حضور پدر را احساس نکرده بود زیرا او، مادر و خواهر و برادرانش را رها کرده و هر چند وقت یکبار پیدا می‌شد تا دعوای مفصلی به راه بیندازد و آنها را از خانه بدون امکاناتی که در آن زندگی می‌کردند، بیرون کند.

به واسطه‌آشنایی آرزو با جمعیت امام علی(ع‌)، موفق شدیم خواهر کوچکترش را به موقع در مدرسه ثبت نام کنیم و خوشبختانه در حال حاضر کلاس دوم ابتدایی را می‌گذراند، اما‌ آرزو به دلیل شرایط سنی اش از تحصیل بازماند و از آنجا که در میان این خانواده‌ها درس خواندن موضوع چندان با اهمیتی نیست، با سبک زندگی خانوادگی شان پیش رفت و بیشتر خانه داری را مدنظر قرار داد. همچنین مادر آرزو که 43 سال دارد برای گذران زندگی در زمین‌های کشاورزی اطراف کار می‌کند و آرزو که دختر بزرگ خانواده است هر از گاهی مادرش را همراهی می‌کند.

نماینده جمعیت امام علی(ع)  مشهد ادامه داد: درست است آرزو نسبت به ازدواجی که بخشی از آداب و رسوم شان است، نگرانی و نارضایتی خاصی نشان نداده، اما واقعیت این است که تلقی او از زندگی، کودکانه است و تنها تصور بزرگ شدن دارد و  قدر مسلم این است که وقتی با همین تصور وارد زندگی مشترک می‌شود در معرض‌آسیب‌های متعددی قرار می‌گیرد. او برای ازدواج کودک است و مهارت‌های زندگی، همسرداری و فرزندپروری را نیاموخته زیرا طی سال‌هایی که با جمعیت آشنا شده است، در کلاس‌های سواد آموزی، نقاشی و  تهیه کاردستی شرکت داشته و عضو تیم هندبال دختران بوده و جزء مددجویان با استعداد محسوب می‌شده است.

 آرزو در نهایت همان مسیری را در پیش می‌گیرد که مادرش در آن گام بر داشته  و به همان اندازه به فرزندانش توجه می‌کند که مادرش به او توجه می‌کرد. بدیهی است وقتی از خودش بخوبی مراقبت نشده توانایی مراقبت کافی را از فرزندانش نخواهد داشت و یکی از حلقه‌های زنجیری می‌شود که کودکان حاشیه نشین آن را تشکیل و گسترش می‌دهند.

زهرا امیر-  نماینده جمعیت امام علی(ع) در خراسان رضوی – به عنوان کسی که در مراسم ازدواج آرزو شرکت داشته است،  به سال 1390 و زمانی که‌ آرزو را شناخت اشاره کرد: مدتی پس از  آغاز فعالیت جمعیت در مشهد یعنی از شهریور ماه سال 1390، آرزو که یک کودک 9 ساله بود به جمع مددجویان پیوست.

او با 5 خواهر و برادرش در یکی از خانه‌های مناطق حاشیه‌ای شهر زندگی می‌کرد. خواسته پدر و مادرش این بود که فرزندانشان زودتر ازدواج کرده  و از خانواده جدا شوند. برای همین آرزو مانند تمام همسن و سالانش برای خود حق کودکی قائل نبود و از خودش توقع یک فرد بزرگسال را داشت و به خود به عنوان کودکی که باید عروسک در آغوش بگیرد نگاه نمی‌کرد و تصورش این بود که بزرگ شده و باید مانند دختران اقوام  ازدواج کند. البته زیبایی هم ملاکی برای ازدواج زودتر است و از آنجا که ‌آرزو چهره زیبایی داشت از همان زمان‌ها و شاید زودتر از دوستانش به عنوان نامزد پسری که 6 سال از خودش بزرگتر بود انتخاب شد.

زهرا امیر ادامه داد: خانواده‌ آرزو از 10 سالگی دخترشان، بدون دخالت او و تنها بر اساس پیوند‌های فامیلی تصمیم گرفتند آرزو را به نام پسری از فامیل کنند، از آنجا که این کودکان باور دارند ازدواج یک امر طبیعی است نه تنها مخالفت نمی‌کنند بلکه خوشحال می‌شوند و این را به عنوان یک تجربه خوشایند و هیجان انگیز به رسمیت می‌شناسند. کمتر از یک ماه قبل مراسم عروسی  آرزو در خانه‌ای برگزار شد که قرار بود در آن زندگی کند. وسایل ساده و معمولی خانه نشان می‌داد جهیزیه آنچنانی ندارد و جالب تر اینکه ازدواج در سن13 سالگی برای آرزویی که اوراق هویتی ندارد، به هیچ عنوان غیر عادی نیست و خوشحال و شادمان است که از قافله دوستانش عقب نمانده اما ای کاش برایش غیر عادی بود و می‌دانست این درست نیست.

باوری شیرین اما تلخ

اینکه یک کودک، در سن و سالی که باید کودکی هایش را تجربه کند به مرحله ازدواج می‌رسد و وظایف و نقش هایی را عهده دار می‌شود که در ‌آن سن و سال از او انتظار نمی‌رود. موضوعی است که در خانواده‌های حاشیه نشین به فراوانی دیده می‌شود و به یک سنت دیرینه تبدیل شده است، به گونه‌ای که وقتی وارد بافت زندگی این خانواده‌ها می‌شویم از ازدواج کودکان در سنین پایین به عنوان اتفاقی عجیب و معضل خیز یاد نمی‌شود چراکه تمام این دختران در سن و سال پایین به خانه بخت می‌روند.

به گفته زهرا امیراخبار ازدواج دختران 11 ساله افغانی و پاکستانی با مردانی که 20 یا 30 سال از آنها بزرگتر هستند را بارها و بارها شنیده ایم، در حالی که این اتفاق تنها مختص آن کشورها نیست، چراکه این اتفاق در میان حاشیه نشین‌های ایران هم به عنوان یک رسم و آیین‌ دنبال می‌شود، اما عواملی که باعث می‌شود این اتفاق رقم بخورد و آسیب هایی که  پدیدار می‌شود، یک نابهنجاری است که بخش بزرگی از آن به فرهنگ و شیوه زندگی این خانواده‌ها باز می‌گردد. وی افزود: در خانواده‌های افغان موضوع ازدواج کودکان بحث بلامنازعی است و به به موجب ‌آن یک دختر حداکثر تا سن 16 یا 17 سالگی مجرد می‌ماند و پس از ‌آن خانواده در تلاش خواهد بود تا مقدمات ازدواج فرزندشان را فراهم کند.
وی در ادامه یادآور شد شیوه و محل زندگی و فرهنگ خانوادگی این کودکان باعث می‌شود تا بسیار زودتر از کودکان عادی به بلوغ جسمی و جنسی برسند، چراکه براحتی با مسائلی آشنا می‌شوند که در خانواده‌های عادی نسبت به مطرح کردن آن مسائل مراعات می‌شود.


 این کودکان در خانه هایی رشد پیدا می‌کنند که پاتوق معتادان است و بالطبع پدر و مادرشان بشدت درگیر مصرف مواد مخدر هستند. بدیهی است زندگی این کودکان در خانه هایی که آنهارا از نزدیک با مسائل نامناسب آشنا می‌کند، باعث می‌شود خیلی زود مانند بزرگتر‌ها رفتار کنند.

کودکی در این مناطق بسیار زود گم می‌شود، زیرا بچه‌ها تنها تا زمانی عنوان کودک را دارا هستند که از پس نیاز خوراک و پوشاک خود بر نیایند و  به واسطه نابسامانی خانواده‌ها به محض اینکه روی پای خود بایستند و نیازهای اولیه خود را برآورده کنند به عنوان یک بزرگسال با آنها برخورد می‌شود که در قامت یک کودک 10 ساله، به بزرگسالی 20 ساله تبدیل شده که روحیاتش تغییر کرده است و دیگر نمی‌توان «چون‌که با کودک سر و کارت فتاد هم زبان کودکی باید گشاد» پیشه کرد و با زبان کودکانه او را مورد خطاب قرار داد، زیرا کودک درون شان مدت‌ها است مرده و باید نان‌آور خانه باشند و در غیاب پدر و مادر معتاد، مسئولیت زندگی را به دوش بکشند.

زنگ خطر‌ها

زهرا امیر یکی از این پیامدهای جبران ناشدنی را زایمان زود هنگام و تعدد فرزندان حاصل از این ازدواج‌ها دانست و ادامه داد: متأسفانه ازدواج زودهنگام این دختران باعث می‌شود تا‌ آنها تحت آموزش‌های مناسب قرار نگیرند و به همین واسطه، خیلی زود صاحب چند فرزند می‌شوند.

علاوه بر این بارداری در سنین پایین مشکل دیگری است که وجود دارد. همچنین در این شرایط فاصله میان بزرگسالی و کودکی بسیار کم می‌شود و یک فرد 13 ساله به جای لمس دنیای کودکی نقش همسری را می‌پذیرد و از آنجا که توانایی پذیرش مسائل بسیاری را  ندارد با چالش‌های زیادی رو به رو می‌شود.

از سوی دیگر از آنجا که در این ازدواج‌ها وسواس زیادی دخیل نیست، در موارد متعددی شوهر خانواده را رها کرده و به سراغ اعتیاد و مسائلی از این دست می‌رود، زیرا او هم در سنین پایین ازدواج کرده و توانایی تحمل فشارهای زندگی را ندارد.

 به علاوه در این شرایط کودکی که به عنوان زن خانه نقش هایی را پذیرفته، قدرت مدیریت مشکلات را ندارد، مهارت‌های زندگی را بخوبی آموزش ندیده، بسرعت مادر چند فرزند شده و در نهایت مجبور می‌شود در سن و سال کم به عنوان سرپرست خانوار چرخ زندگی خود و فرزندانش را بچرخاند.

وی با بیان اینکه هدف جمعیت امام علی (ع) کمک به کودکان آسیب دیده، کودکان کار و افرادی است که از حق طبیعی خود محروم شده‌اند، افزود: خوشبختانه مواردی وجود داشته که توانسته‌ایم به سختی خانواده‌ها و کودکان را به آگاهی برسانیم، اما از آنجا که این اتفاق بندرت می‌افتد، براحتی می‌توان گفت در 90 درصد موارد دستمان از یاری رساندن کوتاه است و به اهدافی که در نظر داریم نمی‌رسیم به همین دلیل برای جبران مافات، سعی می‌کنیم مدتی پس از ازدواج این کودکان و نوجوانان، آنها را با فعالیت‌های جمعیت آشنا کنیم و اولویت هایمان را بر اساس شرایطی که در آن قرار دارند تغییر دهیم تا با مهارت‌های زندگی آشنا شوند و بیاموزند.

چگونه دیرتر باردار شوند و بارداری سالمی داشته باشند، از لحاظ اقتصادی چطور خود را تأمین کنند و از آسیب هایی که آنها و زندگی شان‌را تهدید می‌کند جلوگیری کنند.

 وی یادآور شد در همین راستا جمعیت امام علی (ع) طرح مادرانه و خانه اشتغال را با همین اهداف اجرایی کرده است تا مادران باردار، درگیر اعتیاد، زنان‌آسیب دیده و سرپرست خانوار در گام نخست از لحاظ معیشتی تأمین شوند و سپس دوره‌های آموزشی لازم را پشت سر بگذارند و با کمک افراد دانشجو، تحصیلکرده و دارای جایگاه‌های اجتماعی مختلف و با شرکت در کارگاه‌های مشاوره خانواده، فرزند پروری به بهترین شیوه‌های رفتاری و تربیتی مجهز شوند و به جای تن دادن به کارهای پست و بی‌مقدار، به عنوان یک فرد تولید کننده، خلاق و توانمند به خود باوری رسیده و با اعتماد به نفس بالا در اجتماع فعالیت کنند و حتی به سواد‌ آموزی بیندیشند.ایران
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: