در دوران کودکی اولیه
(3 تا 5 سالگی)، کودکان به رشد سریع جسمی، شناختی و زبانی ادامه میدهند و
بهتر میتوانند از خود مراقبت کنند. رفته رفته مفهوم «خود» در آنان پدیدار
میشود و به بازی با کودکان دیگر علاقهمند میشوند. کیفیت روابط والدین و
کودک در فرآیند تکوین اجتماعی شدن کودک اهمیت پیدا میکند.
در دوران کودکی میانه (6 تا 11 سالگی)، کودکان در توانایی خواندن و نوشتن و حساب کردن و نیز درک دنیای خود و تفکر منطقی پیشرفت قابل ملاحظهای میکنند. سازگاری موفق با والدین اهمیت زیادی پیدا میکند. رشد روانی - اجتماعی و اخلاقی با سرعتی قابل توجه پیشرفت میکند و کیفیت روابط خانوادگی همچنان به تأثیر بر سازگاری هیجانی و اجتماعی ادامه میدهد.
اریکسون یکی از روانشناسان مشهور معتقد است سنگ بنای شخصیت، در دوره شیرخوارگی هنگام تعامل کودک با والدین و مراقبان دیگر نهاده میشود. این سنگ بنا، همانا شکلگیری اعتماد اساسی است که طی آن شیرخوار یاد میگیرد که میتواند برای برآورده ساختن نیازهای خود در راستای بقا، محافظت، آرامش، و محبت به مراقبان متکی شود. اگر این نیازها برآورده نشوند، شیرخوار بیاعتماد و فاقد احساس امنیت میشود.
مهمترین پیش نیاز برای رشد حس اعتماد و امنیت در کودکان آن است که والدین
عشق خود را به آنان نشان دهند. در واقع از مهمترین نیازها برای تکامل شخصیت
کودک، نیاز وی به محبت است. کودکی که از محبت خانوادگی محروم است برای جلب
آن بهسوی دیگران کشانده میشود.
بر این اساس والدین و مربیان نباید طوری عمل نمایند که کودک خود را از این بابت محروم احساس کند و کودک را همیشه باید از محبت اشباع کرد. باید توجه داشت که گاهی حتی کمی محبت کردن به کودک مشکلات زیادی را از وی حل خواهد کرد و ناراحتیهای او را التیام بخشیده و به وی شجاعت میبخشد. همچنین نکتهای که باید به آن اشاره کرد این است که در حین درماندگی و بیماری و آسیب دیدگی، کودکان بیشتر به محبت احتیاج پیدا خواهند کرد.
این نکته نیز حائز اهمیت است که پدر و مادر هر دو در تغذیه روح و روان کودک نقش ایفا مینمایند اما به نظر میرسد در این زمینه نقش مادر مهمتر است. محرومیت از مهر مادری اگر دوام یابد، سبب اختلالاتی در کودک میشود.
همچنین پذیرش کودک عاملی برای احساس و ابراز شخصیت است، کودکی که کمتر مورد قبول واقع شده است نمیتواند چهره سازگارانهای داشته باشد. اینکه کودک احساس کند والدینش به وی مهر نمیورزند، احساس رنج فراوانی خواهد کرد. پدر و مادر همچنین باید به کودک خود نشان دهند که به وی اعتماد دارند تا فرزندشان به آنان نزدیک شود.
محبت کردن به کودک و شیرخوار از مسائل بسیار مهم دوران کودکی است که
گاهی اوقات توجهی به آن نمیشود. «توجه مثبت نامشروط» از مقولههای مهم
دوران کودکی است که باید والدین به آن توجه ویژه نمایند. توجه مثبت نامشروط
در احساس اعتماد به نفس و عزت نفس کودکان تأثیر زیادی خواهد داشت. در ذیل
به بررسی این مقوله مهم یعنی توجه مثبت نامشروط میپردازیم.
توجه مثبت نامشروط
کارل راجرز یکی از روانشناسان بزرگ انسانگرا، مفهوم توجه مثبت نامشروط را
مطرح کرده است. وی در ابتدا نیاز به «توجه مثبت» را تعریف مینماید و سپس
«توجه مثبت نامشروط» را تعریف میکند.
این نیاز (توجه مثبت) عمومیت داشته و مستمر است. « توجه مثبت» عبارت است از پذیرش، محبت و تأیید شدن از طرف دیگران مخصوصاً از جانب مادر هنگام طفولیت. توجه کردن مثبت به کودکان برای آنها خشنود کننده و توجه نکردن به آنها ناکام کننده است. چون توجه مثبت برای رشد شخصیت اهمیت زیادی دارد، رفتار کودک با مقدار محبتی که به وی شده هدایت میشود.
اگر مادر به کودک توجه مثبت نکند، در این صورت از گرایش
فطری کودک به سمت شکوفایی و خود پنداره ممانعت خواهد شد. کودکان تأیید
نشدن رفتارشان توسط والدین را به منزله تأیید نشدن هویت به تازگی شکل گرفته
خویش میدانند.
اگر این امر بارها روی دهد، کودکان از تلاش کردن برای شکوفایی و رشد باز میمانند. در عوض آنان به صورتی رفتار خواهند کرد که توجه مثبت از جانب دیگران را به بار آورد، حتی اگر این اعمال با خود پنداره آنها هماهنگ نباشد. با اینکه ممکن است کودکان مورد پذیرش و محبت و تأیید قرار گیرند ولی برخی رفتارها موجب تنبیه میشوند، اما اگر باوجود رفتارهای ناخوشایند کودک، توجه مثبت به او ادامه یابد، این وضعیت «توجه مثبت نامشروط» نامیده میشود.
منظور از این اصطلاح این است که مادر آزادانه و بهطور کامل به کودک محبت میکند و محبت او به رفتار کودک مشروط یا وابسته نیست. وقتی افراد مورد توجه مثبت قرار گیرند، بنابراین حرمت نفس مثبت را در خویش پرورش دهند،آنان نیز به نوبه خود به دیگران توجه مثبت میکنند.
شیرین کسرائی
کارشناس ارشد روانشناسی