شفاآنلاین:جامعه>سلامت>بازگشت حجاج ایرانی مصدوم از دو حادثه سقوط جرثقیل و فاجعه منا نگرانی از شیوع بیماری «مرس» را در کشور دامن زد چرا که پس از این دو حادثه، تعداد زیادی از حجاج در بیمارستانهای عربستان بستری و این بیمارستانها از جمله نقاطی در این کشور هستند که انتقال ویروس کرونا، عامل بیماری مرس، بیشتر در آنها روی میدهد.
به گزارش
شفا آنلاین : بنابراین قرار شد تمام افراد مشکوک به بیماری مرس در بیمارستان شهدای یافت آباد بستری شوند تا دوران نهفتگی بیماری پایان یابد. مشاهده خبرنگار ما در این بیمارستان نشان میدهد که مراقبتهای ویژهای در این بیمارستان حال انجام است و به گفته مسئولان بیمارستان تاکنون هیچ موردی از ابتلا حجاج به
ویروس کرونا دیده نشده است.
شیوع ویروس کرونا در عربستان موجب افزایش نگرانی ابتلای حجاج ایرانی به این ویروس شد. بر این اساس وقتی حجاج به کشور بازگشتند در فرودگاه مورد بررسی تیم درمان قرار گرفتند و موارد مشکوک ابتلا به ویروس کرونا، به بیمارستان شهدای یافتآباد منتقل شدند. بعد از بستری شدن حجاج اخباری مبنی بر ابتلا و فوت یک نفر بر اثر بیماری مرس در جامعه منتشر شد خبری که در صورت صحیح بودن زنگ هشداری برای کشور به شمار میرفت بنابراین عصر همان روز خبرنگار ما به بیمارستان شهدای یافت آباد رفت تا از وضعیت حجاج بستری و نحوه برخورد با افراد مشکوک به آلودگی با ویروس کرونا بازدید کند.
در هنگام ورود به بیمارستان زمانی که از نگهبانی سئوال کردم حجاج در کدام قسمت بستری هستند، فورا ماسکی را بر روی دهان خود گذاشت و ماسکی را به من داد و از فاصلهای حدود 1.5 متری از من قرار گرفت. نشانههای آمادگی و آموزشها در خصوص راههای انتقال ویروس که باید به تمام پرسنل مراکز نگهداری این افراد داده شود از همینجا مشخص بود.
بیماران در سه بخش ICU، ایزوله تنفسی و بخش، بستری شده بودند و بنرهایی در خصوص نحوه انتقال ویروس کرونا و همچنین راههای مقابله با آن در ورودی راهروها نصب شده بود و در کنار آسانسور مایع ضدعفونی کننده دستها و نحوه استفاده از آن قید شده بود و تمام همراهان ملزم به رعایت موارد در هنگام تردد بودند.
تمام کارکنان و پرسنل بیمارستان از قبیل پرستار، مسئول پخش غذا، نظافتچی و ... موارد احتیاط را رعایت کرده بودند و همه از ماسک، گان، دستکش برای تردد استفاده میکردند. اتاقهای بخش ایزوله تنفسی به گونهای بود که ابتدا باید از راهروی کوچکی عبور میکردی و سپس وارد اتاق میشدی. در این راهروها چند صندلی قرار داشت که با برچسب بر روی آنها نوشته شده بود صندلی تمیز، کثیف و مخصوص قرار دادن وسایل و نحوه استفاده از آن به این ترتیب بود که پزشک و پرسنل بیمارستان باید وسایل خود را بر روی صندلی تمیز قرار میداد و گان (لباسی ویژه با قابلیت چند بار استریل شدن)، عینک، دستکش، ماسک و ... را به تن میکرد و پس از بازگشت از بالین بیمار باید بر روی صندلی کثیف مینشست و دستکش و لباسهای مخصوص را بر روی آن میگذاشت و در تمام این راهروها سطل زباله با نایلونهای زرد رنگ گذاشته بودند که پزشک و پرسنل باید ماسک و دستکشهای خود را به آن سطل میانداخت و مسئول نظافت میدانست که باید با سطلهای زرد با احتیاط برخورد کند و در هنگام تخلیه باید بر روی کیسهها برچسب مخصوص میزد.
در بخش ایزوله تنفسی، بیماران شرایط جسمی مناسبی نداشتند برای همین خانواده و همراهان باید از پشت شیشه بیمار خود را ملاقات میکردند، اما در ICU و بخش، همراهان میتوانستند با رعایت مسائل ایمنی و تحت نظر پرستار برای ملاقات و همراهی حضور یابند.
زهرا قاسمی، مدیر پرستاری بیمارستان شهدای یافت آباد، درباره استاندارد نگهداری بیماران مشکوک به ویروس کرونا، گفت: «ما در این بیمارستان 5 تخت ایزوله تنفسی و یک بخش ای سی یو 17 تختخوابی را برای بستری بیماران آماده کردیم و بیماران بدخیمی که احتیاج به مراقبت بیشتری داشتند ترجیح دادیم در بخش ایزوله تنفسی بستری کنیم و بیمارانی که هوشیارتر هستند و تنفس بهتری داشتند در ICU بستری کردیم تا مراقبتهای ویژه به آنها ارائه شود. در بخش ایزوله تنفسی چون فشار هوا منفی 5 است خانوادهها باید از پشت شیشه بیمار خود را ملاقات کنند.»
او افزود: «امکان ملاقات برای بیمارانی که در بخش ICU بستری هستند با حفظ احتیاطات همه جانبه وجود دارد. برای این ملاقات باید فاصله 1.5 تا 2 متری را برای حفظ ایمنی بیشتر رعایت شود و بعد که همراهان از بخش خارج شدند به آنها نحوه شستوشو و ضدعفونی کردن دستهایشان توسط پرسنل و تابلویی که در کنار در خروجی نصب شده، به خوبی آموزش داده میشود.
تاکنون موردی از ابتلا به ویروس کرونا گزارش نشده است
مدیر پرستاری بیمارستان شهدای یافتآباد با تاکید بر اینکه خوشبختانه تاکنون موردی از ابتلا به ویروس کرونا گزارش نشده است،گفت: «نمونههای خلط این بیماران به مرکز بهداشت غرب که تحت نظارت وزارت بهداشت است ارسال شده که خوشبختانه نتایج بررسیها نشان داده که هیچ یک از بیماران به این ویروس مبتلا نیستند. البته روز یکشنبه همین هفته 6 بیمار را به این مرکز منتقل کردند که هنوز نتایج آزمایشهای آنها به ما اعلام نشده است اما دون تن از آنها پرونده پزشکیشان را از عربستان با خود به همراه داشتند که نتایج بررسی ابتلا به ویروس کرونا در آنها منفی بوده و به این بیماری مبتلا نشدهاند.»
وی درباره نحوه نمونهگیری از بیماران، گفت: «ما برای ویروس کرونا سه بار به صورت متوالی نمونه خلط بیماران را به آزمایشگاه ارسال میکنیم تا به صورت کامل از سلامت بیمار اطمینان خاطر داشته باشیم.»
قاسمی در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه دلیل انتخاب بیمارستان شهدای یافتآباد برای نگهداری از زائران مشکوک چه بوده است، گفت: «به دلیل اینکه بهتر است بیماران در سطح شهر پراکنده نباشند، ترجیح بر این است که در این موارد بیماران به نزدیکترین بیمارستان منتقل شوند و بیمارستان شهدای یافتآباد به فرودگاه بسیار نزدیک است و از طرفی این بیمارستان قبل از این مساله هم به بخش ایزوله تنفسی با فشار منفی مجهز بود و آمادگی لازم در خصوص ارائه به خدمات را به بیماران دارد.»
20 حاجی مشکوک به ویروس کرونا در بیمارستان بستری هستند
مدیر پرستاری بیمارستان شهدای یافت آباد در خصوص آمار مراجعه کننده به این مرکز، گفت: «از روز اول تاکنون 20 بیمار را به بیمارستان ما منتقل کردند که از این تعداد 2 نفر به صورت سرپایی ترخیص شدند و 18 نفر بستری شدند که 2 نفر از آنها به دلیل تماس با زائران دچار علائم تب و سرفه شده بودند و سه نفر نیز به دلیل تشدید بیماریهای زمینهای که قبل از سفر به حج داشتهاند فوت شدند.»
قاسمی درباره نحوه امحای زبالههای بخشهای مراقبت از حجاج، گفت: «تمام زبالهها در کیسه زرد رنگی نگهداری و سپس انتقال داده میشود. این کیسهها به بخشی از بیمارستان جهت ضدعفونی و استریل منتقل شده و سپس توسط ماموران ویژه برای امحا به مرکز خاصی به خارج از بیمارستان منتقل میشود.»
وی در ادامه درباره وضعیت پرستارانی که به صورت مداوم بر بالین بیماران حضور دارند، گفت: «برای تمام پرستارانی که در تماس به این بیماران هستند واکسن آنفلوآنزا تزریق و به آنها هشدار داده شده است تا حد امکان با یک بار مراجعه به اتاق بیمار تمام خدمات را ارائه دهند و از تردد نا به جا خودداری کنند و این در حالی است که لباس مخصوص، روپوش، دستکش، ماسک و سایر لوازم ایمنی در اختیار آنها قرار گرفته است.»
مدیر پرستاری بیمارستان شهدای یافت آباد در پاسخ به این پرسش حجاج فوت شده در چه شرایطی به بهشت زهرا منتقل میشوند، گفت: نتایج آزمایش سه تن از فوت شدگان نشان داد که هیچ یک به این ویروس مبتلا نشدهاند بنابراین پس از انجام اقدامات ترخیص، به شکل معمول به بهشت زهرا منتقل شدند و خانواده برای تحویل جسد به آنجا مراجعه کرد.
شرایط ویژه در صورت مرگ بیمار مبتلا به مرس
به گفته وی؛ اگر در مواردی فرد فوت شده به ویروس کرونا و بیماری مرس مبتلا باشد پس از گذشت 48 ساعت از زمان فوت ویروس به طور کامل از بین میرود بنابراین نگرانی در خصوص نحوه دفن و انتقال فوت شدگان وجود ندارد.
قاسمی درباره اخباری مبنی بر اینکه یک نفر در کشور به دلیل ابتلا به ویروس کرونا فوت شده است، عنوان کرد: «تمام موارد مشکوک مستقیما از فرودگاه به این مرکز منتقل شدند که تاکنون نتایج آزمایشهای آنها هیچ گونه شکی در مورد آلودگی به ویروس کرونا را نشان نداده است اما مواردی از ابتلا به H1N1 (آنفلوآنزا) بود که بیمار به دلیل ابتلا به سرطان خون و سرماخوردگی دچار ضعف سیستم ایمنی شده و در نهایت فوت کرده است.»
وی یادآور شد: «به همراهانی که برای ملاقات از حجاج به بیمارستان مراجعه میکنند توصیه میشود علائم ویروس کرونا از قبیل سرفه، تنگی نفس و تب را جدی بگیرند و در صورت بروز علائم سریعا به مراکز درمان مراجعه کنند هم چنین به بیمارانی که زودتر از 14 روز (دوره نهفتگی بیماری) از بیماران ترخیص میشوند توصیه میشود تا اتمام 14 روز پس از بازگشت به کشور از روبوسی و دست دادن جلوگیری کنند و تا حد امکان مراسم ولیمه خود را تعویق بیندازند.»آنا
برای چشمانِ اشکبار سیِّد خوبان از داغ مِنا
مثنوی امام عاشقان تقدیم به چشمان اشکبار پیر خراسانیَام، رهبر عرفانیَام، قوم وِلا را وَلی، حضرت سیِّد علی.
مثنوی «امام عاشقان»
از دیده اَشکَت میچکد، بر دامن از داغِ منا - پَرپَر شده گلهای تو، در مَقتلِ باغِ منا
پوشیدهای بر تن سیَه، اِی از تَبار روشنی - دستِ غم و رنج و بلا، بر سینه و سَر میزنی
خون کردهای آن سینۀِ، همواره با درد آشنا - گیسو پریشان کردهای، بر سوگِ یاران در مِنا
بر قلب خونینَت قلَم، داغِ مِنا را زد رَقَم - دردا امامِ عاشقان، قامت کمانت کرده غم
خونین جگر از فتنۀِ، آلِ همه اهریمنی - شب کُشته یارانِ تو را، ای پادشاهِ روشنی
ای مطمئن دل کرده با، پیرِ جمارانیِ خویش - خوش میزنی از غم سَبو، در بزمِ پنهانیِ خویش
داغِ فراقِ لاله را، بر سینۀِ غم میزنی - عطر و شمیمِ کربلا، بر سینهها میآکَنی
دردا که بارِ غم تو را، خَم کرده قامت، پیرِ ما - دردا که اَشکت میچکد، بر دامَن از داغِ مِنا
داغ مِنا قلبِ تو را، رنجور و غمگین کرده بَس - برپا نمودن کربلا، کردی به سر، مولا هوس
کُن کربلا، ما را به پا، تا با تو جانبازی کنیم - تا یوسُفِ گُم گشته را، بر آمدن راضی کنیم
بنگر یمن را غرقه خون ، این دردِ هر دَم را فزون - جایِ سرشک از دیدهها، خونِ جگر آید برون
از داغِ جانسوزِ مِنا، آتش به پا در سینهها - خون بسته نقشِ لاله را، بر پیکرِ آیینهها
تا کِی چو کوفی نامهها، ما را نوشتن بر وِلا؟ - تا کِی بوَد ما را به سَر، تنها هوایِ کربلا ؟
لب تشنگان را تا به کِی، اَشکِ عطش بر دیدهها ؟- کِی میکنی از بندِ غَم، سیِّد علی ما را رَها؟
کِی اِذنِ رفتن میدهی، ما را بهسویِ کربلا؟ - سِرِّ ظُهورش کِی کُنی، ای پیرِ خوبان بَرمَلا؟
قصدِ یمن کِی میکُنی، ای سیِّد و سالارِ ما؟ - باران کجا بر ما زنی، ای ابرِ گوهربارِ ما؟
اذن جهادم کِی دهی، پیرِ یمانی یارِ ما؟ - کِی کربلا ما را بَری، ماهِ عَلَم بردارِ ما؟
شب طعنه زد بر ما دُرُشت، داغ مِنا ما را بِکُشت - تا کِی گره باید کنم، این خشمِ بُغض آلوده مُشت
ترسم به تعویق افکند، ما را ظهورش آن وَلی - ما را روان کُن لشکری، سویِ یمن، سیِّد علی
جان بر لب آمد شیعه را، مهدی نمیآید چرا؟ - داغ جدایی تا به کِی، بر سینۀِ سردِ حِراء؟
دل میزند در سینه پَر، تا کِی بدوزم دیده دَر؟ - با اشک و آه و رنج و غم، تا کِی کنم شب را سَحَر؟
تا کِی فراق و دوریَاش، تاکِی غمِ مستوریَاش؟ - تا کِی دلِ ما عاشقان، غمناکِ از مهجوریَاش؟
تا کِی ظهورش را طلب، از مادرش زهرا کنم؟ - این عقدههای شیعه را، بی او کجا، کِی وا کنم؟
تا کِی ز داغش دیده را، شب راهی دریا کنم؟ - در زیر بار کوهِ غم، این سروِ قامت، تا کنم؟
تا کِی سَحَر، لب تشنۀِ، مرگِ شبِ اسکندری؟ - تا کِی علی را سر بُرَد، جهل و عِنادِ اَشعَری؟
تا کی سعودی خانۀِ، عشقِ علی آتش زند - بر دینِ سبزِ احمدی، او کافری را غَش زند
دردِ غریبی کُشتِمان، سیِّد علی کاری نما - در کربلایِ عاشقی، ما را علمداری نما
پیرِ خراسانیِ ما، شد وقتِ غوغا و خُروش - تا با امامِ لالهها، ما را علم گیری به دوش
باید گذشتن از یمن، تا مسجد الاقصی، وَلی - باید علمداری کنی، در کربلا، سیِّد علی
بر دوش خود گیری علم، را یا لثارات الحسین - سویِ سعودیها کشی، ما را سپاهِ شور و شِین
دریایِ خشم شیعه را، مَوّاج و طوفانی کنی - یاری، یمانی را تو ای، پیر خراسانی کنی
آتش زنی بر خِرمنِ، دیوی، دَدی، اهریمَنی - از بیخ و بُن تا ریشۀِ، آل سعودی را کَنی
خیز و علم کن بیرقِ، سبزِ هزاران ساله را - سویِ یمن بر یا علی، این لشکرِ آلاله را
شوریده همچون دَف بیا، تیغ دودَم در کَف بیا - ما را بهرسمِ حیدری، آورده صف در صف بیا
دیدم شکوهِ عاشقی، در حالِ گرییدن تو را - بر آلِ پستِ اهرِمَن، شورِ خروشیدن تو را
در سر هوایِ کربلا، آورده آشوبت چنین - کآوردهای محشر به پا، از شور و غوغا یا «امین»
خواهی تقاصِ فاطمه، از آلِ اهریمن کنی - خواهی که رختِ حیدری، سیِّد علی، بر تن کنی
خواهی علمداری کنی، قومِ وِلا را در قیام - از آنکه زد بر فاطمه، سیلی بگیری انتقام
خواهی دودَم بندی میان، آن ذوالفقارِ حیدری - خواهی سپاهِ شیعه را، بر یاریِ زهرا بری
بیرق عَلَم آوردهای، بر دوشِ خود سیِّد علی - زیر و زِبَر خواهی کنی، کاخ سعودی را وَلی
خواهی قصاص آنکه زد، بر فاطمه سیلی کنی - خواهی که تا خونخواهیِ، آن یاسِ رو نیلی کنی
اندر خُمِ چشم تَرَت، زد باده جوش از شورِ عشق - بس دل پریشانی علی، بر حال بانویِ دمشق
دیدم که گیسویت سفید، از داغ و درد و غم شده - دیدم که رعنا قامتت، ای پیرِ تنها خَم شده
دیدم که شبها تا سحر، با قلبِ خون و چشمِ تَر - شوریده وُ پیرانه سَر، دستِ طلب کوبی به در
ای سرخوش از مینایِ غم، در بزمِ تنهاییِ خویش - کم خور بهتنهاییِ خود، ما را سبویِ غم تو بیش
مویت سفید و قد خَمید، از غم سبو بَس خوردهای - خونِ جگر از دیده بَس، از بهر ما افشُردهای
مویت سفید از غم شد و، از غُصّه قامت خم شد و - چشمِ نجیبِ مریمت، دریایِی از شبنم شد و
تا کِی سبو نوشی نهان، سَرخوش زِ غمهایت، وَلی - تا کِی نهان از ما کنی، درد و غمت، سیِّد علی
دانم تمَنّا میکنی، او را ظهورِ عاشقی - دانم که شب را تا سحر، دلتنگِ صبحِ صادقی
ای پیر خوبان غم مخور، شوریده حالت بِه شود - آل سعودِ اهرِمَن، در زیر پایت لِه شود
دانم جگرخونی ولی، از سستی و تأخیرِ ما - پیرانه سر گشتی ز غم ، بس کردهای تدبیرِ ما
تقصیر ما دانم بود، مویِ سفیدت پیرِ ما، - مردانگی کن یا علی، بگذر تو از تقصیرِ ما
زندانیِ غم گشتهای، در حلقۀِ زنجیرِ ما -اَشکَت به دامن میچکد، از قلبِ خون، ای پیرِ ما
دیدم قنوتت را به غم ، با قامتی رنجور و خم - دیدم که خون میبارد از، آن نرگسِ مستِ به هَم
ای سیِّد و آقایِ ما ، پیر آمده بر پایِ ما - شلاقِ غم تا کِی خورد، بر پیکرِ تو جایِ ما
ترسم ز پا افتی دگر، بس میخوری خونِ جگر - کمتر پریشانی کُن اِی، همرنگِ چشمانت سَحَر
دانم که در تاب و تبی، دانم زِ غم جان بر لبی - دانم که گیری در بغل، زانویِ غم را هر شبی
ای پیر، از داغِ منا، دردا جگرخون بینمَت - این سِرِّ پنهان کرده را، از پرده بیرون بینمَت
دانم که تیغِ درد و غم، هر دم دلت را میدَرَد - دانم صبا آهِ تو را، هر شب ثُریا میبرد
دانم که خواهی او کند، از بندِ غمهایت خلاص - تا جان دهی همچون علی، در مقتلِ چشمانِ یاس
داغِ یمن کرده تو را، لب تشنۀِ آب ظُهور - ای پیر تنها غم مخور، میآید او از راه دور
جان را مگو تا از قفس، ای پیر نورانی پَرَد - ما را «امین» از او مخواه ،داغِ فراقت آ ورد
ای کرده مویت غم سفید، دورانِ غمها سر رسید - این شورِ در عالم دهد، ما را ظهورِ او نوید
ای داده سر، غم را فغان، دارم تو را خوش ارمَغان - بوی ظهورش میرسد، آن قبله گاهِ عاشقان
دانم جگرخونی ولی، غمدیدهای سیِّد علی - اما نویدی میرسد: «عصرِ ظُهورش شد جَلی»
این غرقه خون زُلفِ یمن، این شور و غوغا در وطن - غوغای بلبل در چمن، دارد خبر از آمدن
شرحِ غمت را دیدهام، آن غصۀِ ناگفتنی - شب میرود، دل خوش نما، ای پادشاهِ روشنی
دل خوش کُن اِی، غم کرده خو، گُم گشتهات میآید او - خواهد زند سَر شمسِ حق، در صبح عشق و آرزو
هَم زُلفِ خون آغشتۀِ، عُشّاقِ زهرا در یمن - هم شور و غوغا در مِنا ، باشد نشان از آمدن
زُلفِ یمن خوش میدهد، بوی تن و پیراهنش - شولایِ سبز آمدن، خواهدکند مولا تنش
ای عشقان ای عاشقان؛ دارم شما را ارمغان آخر سَحَر میگردد این، شامِ غم و رنج و فغان
بویِ ظهورِ عاشقی، میآید از سمتِ یمن - چون لاله باید شیعه را، پوشیدنِ بَر تن کفن
بشکفته باغِ لاله را، آن غنچههایِ اَحمَری - از عِطر او مست آمده، ناهید و ماه و مشتری
میآید از ره دلبری، کروبیان را سروَری - آن یوسفِ گم گشتۀِ، زیباتر از زیباتری
از نسلِ زهرا میرسد، ما را امامِ آخری - تا شیعه را تا آخرین، منزل نماید رهبری
ای عاشقان میآید او، از راهِ دورِ عاشقی - بر یوسفِ زهرا شده، وقتِ ظهورِ عاشقی
میآید از ره دلبری، زُلفِ چلیپا بر سری - پوشیده بر تن حیدری، رخت و رَدا پِیغمبَری
دُلدُل سواری حیدری، سودایِ زهرا در سری - بَر عشق زهرا میرسد، شوریدۀِ حیدر تَری
همچون علی نام آوری، بر شیعه آید رهبری - اندر پیَاش افتاده رَه، جن و ملک، حور و پری
مه مست و شیدا میرسد، نوری هویدا میرسد -آن یوسف گم گشتۀِ، زیبایِ زهرا میرسد
زلفش چلیپا میرسد، آن ماهِ رَعنا میرسد - در عالمِ عشق و وِلا، او را نه همتا میرسد
اندر پیِ لعلِ لبش، صد چون مسیحا میرسد - از چشمِ مخمورِ سحر، خورشیدِ فردا میرسد
بَربَط زَنِ عشقِ علی، آید زِ رَه خُنیاگری - بانگ اَنا المهدی زند، بر گنبدِ نیلوفَری
حور و ملک جن و پری، اندر پیِ او لشکری - او را سلیمان وارثِ، تخت و نگین، انگشتری
بسته میان از صفدری، او ذوالفقارِ حیدری - از انتقام کربلا، بر پا کند تا محشری
یوسف نشانی میرسد، زُلفِ دوتایَش عنبَری - با حضرتِ زهرا کند، بر ظالمانش داوَری
الله و اکبر میرسد، ماهی چو حیدر میرسد - سر بندۀِ یا فاطمه، او بسته بر سَر میرسد
بر خوانِ دل یغماگری، در کف گرفته ساغری - همدوش حیدر میرسد، ساقیِ آب کوثری
آید ز ره نام آوری، بشکسته دربِ خیبری - تا نصرِ منصور آورد، بر لشکرِ اسکندری
همچون علی شیری جَری ، در کف گرفته خنجری - تا سر بگیرد از تنِ، قومِ تمامی اَشعَری
از کَف ملک را میرود، روح و روان و عقل و هوش - بانگِ اَنَالمَهدی رسد، از آسمان، دل را به گوش
شورِ ظهور آورده مِی، در سینۀِ خم ها به جوش - آورده بویِ زُلفِ او، سیِّد علی را در خروش
به امید ظهور حضرت یار...
سحرگاه چهارشنبه 15 مهرماه 1394 – منصور نظری