به گزارش شفا آنلاین،سيد
محمود طباطبايي از چهرههاي مطرحي است که سالها دستي در مديريت جامعه
پزشکي داشته است. چندوچون مسائل مربوط به اخلاق را با او در ميان گذاشتيم.
نظرات او را در ادامه ميخوانيد:
او
در رابطه با اخلاق حاکم بر جامعه پزشکي ميگويد: بدنه اصلي جامعه پزشکي
ما، هنوز بدنه محترمي است. ساختار اصلي و کليت ما هنوز محترم است. هنوز
شخصيتهايي همچون دکتر يلدا زياد داريم.
ولي واقعيت اين است که ما درمجموع
آسيب ديديم و علت اصلي اين اتفاق ناخوشايند به عوامل بيروني برميگردد؛
وگرنه بستر فکري دانشجويان پزشکي، بستر سالمي است. ببينيد پزشکي سختترين
رشته دانشگاهي است، چه از نظر حجم درسها و چه طول مدت آموزش. اگر در زمان
تحصيل در کنار فشار زياد آموزشي که روي بچههاست، آنها استادهاي خوب و
اخلاقمند و الگوهاي خوبي داشته باشند، زمينههاي آسيبپذيري آنها در آينده
کمتر ميشود.
معتقدم
که ما بعد ازانقلاب در الگوسازي مشکل داشتيم. معيارهاي سنجشي و گزينشي
سفت و سختي که داشتيم عوض شد و ازهمين نقطه آسيب ديديم. براي جذب استاد و
هيئت علمي، معيارها و صلابتها و سختگيريهاي قبل را بهدليل شرايط سخت
حاکم بر جامعه بعد از انقلاب به کار نبرديم و دچار مشکل شديم و از همين جا
ضربه خورديم. دليل ديگري که ما وارد اين ورطه شديم، ورود تکنولوژي به عرصه
پزشکي بود.
متاسفانه در کنار تمام محاسن و مزايايي که در تشخيص و درمان داشت، هزينههاي درمان را بالا برد و بعد نگرش پزشکان جوان را عوض کرد و تحت تاثير قرار دارد. وقتي بازار و اقتصاد را وارد يک حرفه مقدس ميکنيد و هيچ نظارت و کنترلي اعمال نميکنيد، نتيجه آن همين آشفتهبازاري ميشود که ميبينيد و درنهايت مهمترين فاکتوري که به وجهه جامعه پزشکي صدمه زد، نبود مديريت صحيح و يکپارچه بعد از انقلاب بود.
اعتقاد دارم که در هر خانوادهاي، بنا به شأن و شئون آن، پدر و مادر بايد هزينههاي خانواده را تعريف کند و آن را تامين کند. اگر اين هزينهها براساس شئون نباشد و بي هيچ دليل منطقي تامين نشود، بايد منتظر خلاف بچهها باشند. هر خانوادهاي يک سطح و شئون تعريفشدهاي دارد. اين يک واقعيت اجتماعي است که سطح زندگي اقشار مختلف با هم متفاوت است. سطح توقعات و خواستههاي خانواده يک پزشک بهطور کاملا طبيعي با خانواده يک کارگر متفاوت است. در تمام دنيا سطوح مختلفي در جامعه وجود دارد که بايد بر اساس آن براي هر قشري برنامهريزي کرد و نيازهاي آنها را واقعبينانه سنجيد.
متاسفانه بهعنوان يکي از مديران جامعه پزشکي بايد اعتراف کنم که ما در مديريت جامعه پزشکي بهشدت کوتاهي کرديم و نتوانستيم حتي حداقل نيازهاي به حق آنها را تامين کنيم و ناخودآگاه زمينههاي خلاف و کجرَوي را فراهم کرديم.
باورتان ميشود که تا سال 80 دستمزد يک پزشک طرحي از يک کارگر کمتر بود؟ اينها بستر است. نيازها را نميتوان جبران نکرد. مگر در گروههاي خاصي که ترمزهاي قوي دارند که حتي در همان گروههاي خاص هم اگر نيازهاي تاميننشده زياد شود، احتمال لغزش و خطا دور از ذهن نيست.
من اين حرف را در حضور وزير بهداشت و
پشت چندين تريبون هم زدم که مديريت نادرست جامعه پزشکي باعث شد که تعادل
بين هزينههاي واقعي پزشکان جوان و درآمد آنها به وجود نيايد و خودمان
زمينهساز مشکلات امروز شديم که نکات منفي و دور از شأني را از تعداد
محدودي از پزشکان ميبينيم و متاسفانه خيلي هم پررنگ ميشود. ببينيد
تابلويي که شما از بيرون ميبينيد، با واقعيت جامعه پزشکي متفاوت است.
يک
چيزهايي واقعيت جامعه است که نميتوان نديده گرفت. هزينههاي بيمارستاني يک
واقعيت است. هزينه آب و برق و حقوق پرستار و پرسنل هم هست. بيمارستان
هزينههاي کمرشکن دارد. اين هزينهها بايد از کجا تامين شود؟ شما منبع
ديگري غير از بيمار سراغ داريد؟ يک بيمارستان صدتختي بايد ماهانه به ???
نفر حقوق بدهد.
پس لطفا يکطرفه به اين ماجرا نگاه نکنيد و قضاوت يکجانبه
هم نکنيد. واقعبينانه نگاه کنيم و به اين نتيجه برسيم که سيستم درمان ما
يک سيکل معيوب است و تا وقتي بين پزشک و بيمار رابطه پولي قطع نشود، اين
ماجرا ادامه دارد. من بهعنوان دبير انجمن صنفي بيمارستانهاي خصوصي تهران
با اطمينان کامل ميگويم که درحالحاضر هيچ بيمارستان خصوصي سود ده نيست و
با اين طرح تحول نظام سلامت حتي هزينهها سربهسر هم نميشود و
بيمارستانها ضرر ده شدهاند. پس بايد اين نکته را در نظر گرفت که قبل از
هر قضاوتي درباره مشکلات جامعه پزشکان و هزينههاي درمان، واقعبينانه
شرايط را بسنجيم و منصفانه رأي صادر کنيم.سپید