براي
دستيابي به نتايج اين تحقيق، محققان تغييرات سالانه ميزان مرگ و مير را در
سه دوره مختلف محاسبه کردند: 1979 تا 1989، 1990 تا 1999 و 2000 تا 2011.
دادههاي
مرگ و مير براي تمام افراد 25 سال به بالا در آمريکا از پروندههاي مربوط
به مرکز کنترل و پيشگيري بيماريها (CDC) در اين دورههاي زماني به دست
آمد.
در
ميان سالهاي 1979 تا 1989، کاهش چشمگيري در ميزان مرگ سالانه، در ميان
بزرگسالان زير 55 سال مشاهده شد. اين کاهش براي مردان 5/5 درصد و براي زنان
6/4 گزارش شد بود، هرچند روند اين پيشرفت در سالهاي بعدي به طور واضحي
آهسته شد.
در
ميان سالهاي 1990 تا 1999، هيچ پيشرفتي در ميزان مرگ و مير مربوط به
بيماريهاي قلبي در زنان زير 55 سال مشاهده نشد و اين ميزان در مردان هم
تنها 2/1 درصد کاهش داشت. در ميان سالهاي 2000 تا 2011، پيشرفت ناچيزي به
اندازه 1 درصد در زنان و 8/1 درصد در مردان وجود داشت. در مقابل، ميزان مرگ
و مير در ميان بزرگسالان بالاي 65 سال از سال 1979 به طور پيوسته رو به
کاهش بوده و از سال 2000 به بعد اين روند تسريع شده است.
به
گفته دکتر واکارينو، جمعيت جوان به اندازه افراد مسنتر موضوع پژوهشها
نبودهاند: «معمولا به اين دليل که اين جمعيت به عنوان جمعيت با خطر کمتري
شناخته ميشوند، لازم است سريعتر پژوهشهاي بيشتري در اين رابطه انجام
شود.»
محققان معتقدند عدم پيشرفت مشاهده شده ميتواند به علت افزايش ميزان ديابت و چاقي- دو ريسک فاکتور براي بيماريهاي قلبي- باشد.
«بعضي
گزارشات حاکي از آنند که ديابت و چاقي خطر بيماريهاي قلبي عروقي را در
زنان جوان بيشتر از ساير گروهها بالا ميبرد. بنابراين لازم است زنان
بيشتر در مورد عوامل خطر آگاهي يابند.»
در
کنار چاقي و ديابت، ديگر ريسک فاکتورهاي شناختهشده براي ناراحتيهاي قلبي
عبارتاند از: افزايش سن، فعاليت فيزيکي، سيگار، رژيم غذايي نامناسب و
سابقه خانوادگي. دکتر واکارينو همچنين معتقد است که عوامل خطر غير سنتي نيز
ممکن است به خصوص در جوانان موثر باشد: «براي مثال، در تحقيقات ديگري که
توسط ما يا ديگران انجام شده، ديده ميشود که عواملي مانند استرس و افسردگي
در ميان زنان با ناراحتيهاي قلبي در سن پايين شايعتر است.»
دکتر
نابل از انجمن سلامت زنان در بوستون عنوان ميکند که اين يافتهها «اهميت
نگاهي دوباره را به عوامل پشت پرده در رابطه با اين نتايج وابسته به سن و
جنس» پررنگتر ميسازد.
وي اضافه ميکند که
تلاش براي درک بهتر بيماريهاي قلبي عروقي، بهخصوص در زنان و مردان جوان،
بايد بازنگري شود. افراد با سن پايين بايد به طور مدارم از نظر عوامل خطر
مربوط به بيماريهاي قلبي عروقي بررسي شده و در صورت نياز، پيشگيريهاي
اوليه آغاز شود.