اين
افزايش را ميتوان به 2 چيز نسبت داد: اول اينکه تعداد افراد مايل به
خودکشي بيشتر شده است و ديگر اينکه مردمي که رو به خودکشي آوردهاند، بيشتر
کمک ميخواهند و ميدانند اين کمک را بايد کجا پيدا کنند. جان دراپر، مدير
خط زندگي، ميگويد: « خطوط تلفني ما همچنان روزانه چندصد تلفن بيش از
ميزاني که طبيعي ميدانستيم دريافت ميکنند.»
دراپر
در توضيح تاثير خودکشي ويليامز بر ميزان مراجعات به مرکز خود عقيده دارد،
«در حال حاضر، ما روزانه 4300-4400 تلفن داريم. ادامه اين روند که از سال
قبل شروع شده، درواقع سنگ محکي است در تاريخ « خط زندگي ملي پيشگيري از
خودکشي». اين واقعه يک انفجار بزرگ ايجاد کرد که هنوز ردپايش ادامه دارد.»
هرچند
در اين يک سال، افراد سرشناس ديگري هم خودکشي کردهاند، اما به نظر
ميرسد، هيچکدام مانند ويليامز در سطح ملي يا بينالمللي محبوب نبوده و
تاثير وي را نداشتهاند. از سوي ديگر، اين واقعه به دليل آن براي افکار
عمومي شوکآور است که ويليامز را در نقش کمديني خلاق ميشناختند، نه فردي
افسرده که از زندگي بريده است.
آخرين
باري که کارشناسان را ترس از يک اپيدمي خودکشي گرفت، وقتي بود که کورت
کابين، خواننده معروف آمريکايي، در سال 1994 خود را کشت، اما نتايج
خوشبختانه خلاف پيشبيني کارشناسان از کار درآمد و بهجاي افزايش، ميزان
خودکشيها در سياتل، شهر محل وقوع خودکشي، ناگهان کاهش يافت. 2 سال بعد از
خودکشي کابين، ديويد جابز، روانشناس، با انتشار مطلبي در نشريه خودکشي و
تهديد زندگي مطرح کرد که مراکز مواجهه با بحران و پوشش مناسب رسانههاي
جمعي سبب شد تا برخلاف انتظار کارشناسان، موج خودکشي بعد از خودکشي کابين
ايجاد نشود.
يک دهه بعدازاين اتفاق بود که خط زندگي 24ساعته به راه افتاد و معرفي بهترين روشهاي جلوگيري از خودکشي در رسانههاي جمعي باب شد. تعداد تلفنها به خط زندگي در مواقع بحران مانند وقوع بلاياي طبيعي و حملات تروريستي ناگهان افزايش پيدا ميکند، اما خبر خوب اين است که مردم حالا به خدمات پيشگيري از خودکشي دسترسي بهتري پيدا کردهاند.