لابد این خبرها و امثال این خبرها را در این ایام زیاد شنیده باشید:
اردیبهشت: دانشجوی دانشگاه محقق اردبیلی در اتاق خود در خوابگاه دانشگاه،
آخرینبار از گوشی همراه خود استفاده کرد و در پیامکی از خانوادهاش
خداحافظی و طلب حلالیت خواست.
اردیبهشت: بنا به اعلام مسئولان دانشگاه دانشجوی دختر شیرازی در محلی خارج از دانشگاه اقدام به خودسوزی کرده و درحال حاضر در بیمارستان قطبالدین شیراز بستری است.
تیر: سرپرست ایستگاه ٣٢ سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری مشهد گفت: اختلافات کارگر و کارفرما سبب خودسوزی کارگر زن ٢٨ ساله شد.
تیر: زن ۳۰ ساله اردبیلی به دنبال شدت اختلافات خانوادگی با همسر و خانواده وی، در یکی از روستاهای سردآبه دست به خودسوزی زد.
خودکشی بهعنوان بخشی از انحرافات اجتماعی شناخته شده و آن عبارت است از یک عمل ارادی که طی آن شخص خود را به وسیلهای مثل اسلحه، قرص، آتش، حلقآویز کردن، گاز و... از بین میبرد. برای بررسی هر پدیدهاجتماعی نخست باید آن را تعریف کرد و چارچوب موضوع مورد بررسی را مشخص و محدود کرد. زیرا قلمرو و دامنه مسائل و پدیدههای اجتماعی گسترده و همپوش است.
پدیدههای اجتماعی به دلیل پیچیدگی خود ابعاد متفاوتی دارند که مطالعه همه
آنها امکانپذیر نیست. جامعهشناسی مسائل اجتماعی طیفی از موضوعات مختلف را
دربر میگیرد و به مطالعه، تعریف بررسی علل و راهحلهای مسائل اجتماعی
میپردازد. خودکشی نیز مسألهای اجتماعی است.
پس لازم است ابتدا آن را با رویکردی جامعهشناختی تعریف کنیم و سپس توضیح دهیم که چرا مسألهای اجتماعی است.
سی رایت میلز در اثر ارزنده خود پیمان جامعهشناسی یکی از نخستین و
وسیعترین تعریف را از مسألهاجتماعی عرضه کرده است. «وی قویا استدلال
میکند که وقتی مشکلی در تعداد وسیعی از مردم تأثیر دارد باید به ماورای
افراد و از اینرو به ساختار اجتماعی، الگوهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی
جامعه نظر افکنیم.» بنابراین ملاک مسألهبودن پدیدهای در جامعه از دیدگاه
میلز آزاردهنده بودن آن برای شمار زیادی از مردم است. جامعهشناسان بعد از
میلز با الهام از وی مسألهاجتماعی را مشکلاتی تعریف کردهاند که با تعداد
فراوانی از مردم ارتباط دارد، ناشی از عللاجتماعی ساختاری است و همچنین
مستلزم راهحلهای اجتماعی- ساختاری است.
حال با این تعریف از مسألهاجتماعی آیا خودکشی مسألهای اجتماعی است؟ جواب
این سوال مثبت است. در اغلب کشورهایی که اطلاعات آنها در دسترس است خودکشی
در بین ١٠ علت اول مرگ در تمام سالهای زندگی قرار دارد. در برخی کشورها
نیز خودکشی یکی از ٣ علت اول مرگ در سنین ٣٤-١٥ سالگی است. با این زمینه به
راحتی میتوان به گستردگی مسأله خودکشی پیبرد و همچنین از آن بهعنوان
مسأله اجتماعی فراگیری درجوامع کنونی بحث کرد.
سوالي كه دراينجا مطرح ميشود اين است كه خودکشی چیست و آیا میتوان آن را
تعریف و تحدید کرد؟ آیا میتوان تعریف جامعهشناسانهای از آن داد؟
امیل دورکیم جامعهشناس بزرگ کلاسیک قرن نوزدهم، که بخشی از تلاشهای علمی خود را به بررسی مسألهاجتماعی اختصاص داد، در اثر گرانقدرش خودکشی، تعریف نسبتا جامع و جامعهشناسانهای از خودکشی داد.
بهنظر دورکیم خودکشی عبارت است از هر نوع مرگی که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم کردار مثبت یا منفی خود قربانی است که به نتیجه آن آگاه بوده است.
خودکشی انفرادیترین تصمیم و پدیده در زندگی انسان است. خودکشی رفتاری است پیچیده که از تمایل و فکر خودکشی تا اقدام به خودکشی منجر به مرگ را در بر میگیرد، هر چند عموما فکر خودکشی و اقدام به آن از نشانههای افسردگی در همه سنین است اما افسردگی تنها علت خودکشی (خودسوزی) نیست، خودکشی واکنشی است با طبیعت رشدی که برای همه بیماران روانی و احتمالا برای بسیاری از افراد طبیعی جنبه فراگیر و شایع دارد.
خودکشی علل و اسباب متعدد و متفاوتی دارد، پیر و برنا، زن و مرد و فقیر و غنی بسیاری در کشورهای مختلف جهان، در شرایط خاصی، عطای «شیرینی» زندگی را به «لقایش» میبخشند و در «تلخی» مرگ راه رستگاری میجویند!
به هر حال خودکشی در بعضی از نقاط جهان، انگیزه اعتراض به شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی موجود در آن جوامع را دارد و برای آنان خودکشی نوعی ابزار خشونت علیه وضع سخت زندگی در یک جامعه یا در دنیا است.
خودکشی یکی از معضلاتاجتماعی است که طبعا ابعاد مختلفی را داراست. همانطور که خودکشی از مشکلات انسان که در زندگی با آن مواجه است ناشی نمیشود، ابزار بازدارنده پیشرفت خودکشی نیز این نیست که مبارزه هر چه سادهتر و زندگی هرچه راحتتر شود.
اگر انسان، امروزه بیش از گذشته دست به خودکشی میزند، این به خاطر آن نیست
که برای حفظ خود مجبوریم سعی و کوشش طاقتفرسایی را متحمل شویم، یا اینکه
نیازهای مشروعمان کمتر ارضاء میشوند، بلکه به دلیل آن است که ما دیگر
نمیدانیم که نیازهای مشروعمان تا کجا ادامه دارد و به کجا محدود میشود و
دیگر معنی و جهت سعی و کوششهایمان نیز برایمان مشهود نیست.
خودکشی یک
موضوع سادهاجتماعی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت، چنانچه به
ریشهها و علل آن توجه نشود این عوامل میتوانند موجبات تبعات سنگینتری را
برای جامعه فراهم کنند. خودکشی یک فرد علاوهبر اینکه ضایعهای برای او و
خانوادهاش است، برای جامعه هم ضایعهای بزرگ به حساب میآید.
خودکشی همچنین، نشانهای از بیسازمانی شخصیتی است؛ یعنی در شرایطی که تعادل شخصیتی فرد دگرگون میشود خودکشی را به دنبال میآورد از طرف دیگر خودکشی آنچنان تبعاتی را به دنبال دارد که علاوهبر آزردگی خاطر افراد اجتماع، آنچنان فشاری را روی بازماندگان و اطرافیان میآورد که ممکن است حتی آنان را تشویق به خودکشی کند.
همانطورکه دورکیم مطرح میکند خودکشی معضلی است که انسجام جامعه را مختل
میکند و میتواند ساماناجتماعی ما را به خطر بیندازد. خودکشی همچنین باعث
میشود که فرد نتواند وظیفه خود را به خوبی انجام دهد.
لذا باید شرایطی فراهم شود که افراد احساس امنیت کنند و بدین منظور با هر
عاملی که در ایجاد امنیت در جامعه خلل ایجاد میکند باید برخورد شود.
بنابراین شناخت ریشهها و دلایل خودکشی که یکی از عوامل مخل امنیت است،
ضرورت دارد. مهمترین منبعی که میتواند به شناخت این پدیده کمک کند خود
افراد خودسوز ناموفق و خانواده افرادی است که خودکشی (خودسوزی) موفق
داشتهاند.
چه باید کرد؟
خودکشی از عوامل شایع مرگومیر در میان جوانان بهشمار میرود، با این وجود
بیشتر افرادی که دست به خودکشی میزنند، نسبت به این کار و کشتن خود تردید
دارند - آنچه این افراد درپی آنند پایاندادن به احساسات طاقت فرسا یا
شرایطی است که بهنظر تحملناپذیر میآیند.
افرادی که تمایل به خودکشی دارند، ممکن است احساساتی مانند ترس، ناامیدی، ناتوانی، سردرگمی و افسردگی داشته باشند - این قبیل افراد بیشتر میخواهند از رنجی که گرفتار آن هستند، رهایی یابند، نه اینکه واقعا قصد خودکشی داشته باشند. اما شاید در چنین شرایطی خودکشی از نظر آنها تنها راه نجات است.
افکار مربوط به خودکشی ممکن است به ذهن بسیاری از افراد خطور کند. اکثر مردم ممکن است در لحظههایی از زندگی خود به خودکشی بیندیشند.
مطالعات نشان میدهند که میزان خودکشی و اقدام به این کار در میان
دانشجویان کمتر از نرخ آن در کل جمعیت است، اما ارقام مربوط به میزان
خودکشی در میان دانشجویان نیز همچنان هشداردهنده و درحال افزایش هستند.
چرا برخی افراد دست
به خودکشی میزنند؟
خودکشی برای برخی افراد پیامد دورهای از افسردگی است، درحالیکه برای برخی
دیگر عملی تدافعی است که ممکن است در برابر تجربهای تلخ، مانند از دست
دادن یکی از اطرافیان یا حتی حادثهای نسبتا بیاهمیت، از خود نشان دهند.
آنچه در ذیل میآید فهرستی از افکار و رویدادهایی است که میتوانند به ایجاد حس خودکشی در افراد کمک کنند:
١- تنهایی، این حالت به تدریج این احساس را در شخص ایجاد میکند که کسی را
ندارد و هیچکس حقیقتا به زندهبودن یا مردن او اهمیت نمیدهد. فرد
خودکشیگرا ممکن است بهشدت احساس تنهایی و انزوا کند.
٢- حس ناامیدی و بیپناهی، در این شرایط فرد احساس میکند که شرایط از آنچه هست بهتر نخواهد شد و کسی نیز نمیتواند به وی کمک کند.
٣- حس بیارزش بودن، در این حالت فرد احساس بیهودگی میکند؛ به همین دلیل هرگز قادر به پذیرش چیزی نیست و از نظر وی هرگونه توجه، علاقه و تشویق دیگران ناموجه و برمبنای یک فرض اشتباه است. این قبیل افراد چون احساس میکنند که شایسته توجه دیگران نیستند، معمولا از عزتنفسی پایین برخوردارند و تشویقها و تمجیدهای دیگران را نمیپذیرند.
٤- افسردگی، کسانیکه افسردهاند، معمولا از خود، دیگران یا شرایط موجود برداشتی منفی دارند. نهتنها بسیاری از احساسات ذکر شده در بالا در میان افراد افسرده شایع است بلکه از نظر آنها این احساسات کاملا درست و منطقی است. بنابراین اگرچه ممکن است ناظران و کسانیکه نگران این افراد هستند، از استعدادها و پیشرفتهای آنها آگاه باشند، لازم است برداشتهای درونی آنها نیز به دقت مورد توجه قرار گیرند.
٥- شکست در اجرای طرحها، این حالت بهویژه، در شرایطی صدق میکند که اهداف
از اهمیت شخصی برخوردارند؛ بهعنوان نمونه، ناموفقبودن در دانشگاه، پایان
یافتن یک رابطه مهم یا دست نیافتن به اهداف تحصیلی. در این صورت ممکن است
فرد احساس شکست، شرمندگی یا بیکفایتی کند و تصور کند که دیگران او را دوست
ندارند.
٦- داشتن استرس در سطح بالا و نامناسب، این وضع در کسانی مشاهده میشود که
به لحاظ شخصی و تحصیلی انتظاراتی بالا و غیرواقعبینانه از خود دارند.
انتظارات بالای تحصیلی از دانشجویان میتواند در آنها استرس ایجاد کند.
گاهیاوقات نیز استرس، در برخی از دانشجویان به سطحی تحملناپذیر میرسد. دانشجویانی که در طول تحصیل به پیشرفتهای خوبی دست یافتهاند، اغلب تصور میکنند که موفقیتهای تحصیلی در تعیین هویت شخصی آنها نقش بسیار مهمی ایفا میکنند و در صورت به خطر افتادن و نادیده گرفته شدن این موفقیتها، هویت آنها نیز در معرض خطر قرار خواهد گرفت. برای چنین افرادی دست نیافتن به «رتبه نخست» حقارتی محض و تحملناپذیر بهشمار میرود.
٧- خشم، گاهیاوقات خودکشی در افرادی مشاهده میشود که بهشدت خشمگیناند یا از خودکشی برای انتقام گرفتن استفاده میکنند (اقدام به خودکشی در یک فرد پس از پایان یافتن یک رابطه دوستی، نمونهای از این حالت است.)
٨- استفاده از موادمخدر و مشروباتالکلی، گاهیاوقات افراد تحتتأثیر
موادمخدر یا مشروباتالکلی دست به خودکشی میزنند. در این حالت افراد خطرات
کاری را که انجام میدهند دستکم میگیرند و در مقایسه با سایرین، در
مقابل احساساتی که گرفتار آنها میشوند، آسیب پذیرترند.
٩- بیماریهای جسمی و روحی
١٠- احساس درماندگی، وقتی فرد در برههای از زمان گرفتار مشکلاتی متعدد
میشود- بهعنوان مثال مشکلات تحصیلی، خانوادگی و همزمان با آنها پایان
یافتن یک رابطه - در این حالت احساس درد و غم وی را درمانده و ناتوان
میسازد.
اقدام به خودکشی
مطالعات نشان میدهند که آنچه اغلب موجب میشود برخی دانشجویان دست به
خودکشی بزنند، مشکلات میان فردی است. مسائلی که در پی بروز برخی مشکلات
تحصیلی، میان دانشجو و والدین او پیش میآید، نمونهای از این امر است.
این مطالعات همچنین نشان میدهند که نگرانیهای مالی و استرس ناشی از
فشارهای تحصیلی نیز از عوامل مهم اقدام به خودکشی در میان دانشجویان هستند.
با این وجود دلیل خودکشی هرچه باشد، همواره باید مورد توجه جدی قرار گیرد.
آمار نشان میدهد کسانیکه به دفعات متعدد اقدام به خودکشی میکنند به
احتمال بسیار زیاد در نهایت، تصادفا یا از روی عمد، مرگ خود را موجب
میشوند.
نشانههای هشدار دهنده
افراد ممکن است در شرایط عادی در واکنش به مشکلاتی که در زندگی روزمره خود
با آنها روبهرو میشوند، دچار افسردگی، غم یا احساس درماندگی شوند.
کسانیکه در واکنش به این مشکلات، خودکشی را انتخاب میکنند، به احتمال
زیاد بیشتر از دیگران در معرض آسیبها و ناکامیهایی قرار گرفتهاند که به
آنها توجهی نشده است یا بهجای رویارویی با مشکلات بزرگ، در مقابل آنها
درمانده و ناتوان شدهاند.
به نشانههای هشداردهنده زیر دقت کنید:
*افسردگی، شامل احساس شدید گناه و شرم، انتقاد از خود و خشم.
*حس بیارزش بودن و برخورداری از عزت نفسی پایین؛ بهویژه اگر با انتظارات و آرمانهایی بسیار بالا همراه باشند.
*احساس ناامیدی، عجز و بیهودگی
*حس بیگانگی، انزوا و تنها بودن
*داشتن سابقه اقدام به خودکشی
*داشتن یک نقشه مفصل برای خودکشی
*استفاده از موادمخدر و مشروباتالکلی
*بیان سخنانی درباره کشتن خود یا پوچ بودن زندگی
*یک رویداد استرسزا یا آسیبی سخت مانند فقدانی بزرگ یا ترس از پیش آمدن این فقدان
*تغییرات رفتاری چشمگیر، مانند گوشهگیر شدن؛ بهویژه اگر این حالت درفرد غیرعادی بهنظر آید.
به یاد داشته باشید که درست نیست بگوییم «افرادی که نیت خود را برای خودکشی به زبان میآورند، واقعا دست به این کار نمیزنند».
در رویارویی با فردی که در فکر خودکشی است، چه کنیم؟
برای بررسی این امر که آیا فردی در معرض خطر قرار دارد یا نه و اینکه
احتمال دارد دست به خودکشی بزند، لازم است شرایط را از دیدگاه او بسنجید،
حتی اگر بهنظر شما غیرواقعبینانه باشند. شاید این کار بسیار دشوار بهنظر
آید، زیرا بودن با فردی که دارای حس خودکشی است میتواند احساساتی قوی و
اضطرابی شدید بهوجود آورد، همانگونهکه بسیاری افراد این حالات را تجربه
کردهاند.
به همین دلیل لازم است پیش از برقراری ارتباط با دانشجویی که قصد خودکشی
دارد، با یک مشاور درخصوص نگرانیهای خود صحبت کنید. توصیههای زیر نیز
میتوانند در این مسیر کمککننده باشند:
- احساسات و دیدگاههای خود را بررسی کنید. اگر پی بردید که ممکن است در
رویارویی با آن فرد از عباراتی مانند «فریاد کمک خواهی» یا «جلب توجه»، آن
هم با لحنی تحقیرآمیز استفاده کنید، عاقلانهتر آن است که از شخص دیگری که
مناسب این کار است بخواهید به فرد خودکشیگرا کمک کند.
همچنین روشهای زیر را بهکار گیرید:
سوال کنید: بعید بهنظر میرسد که سوال کردن درباره خودکشی، فکر خودکشی را
به ذهن فرد القا کند؛ این کار کمک میکند که فرد بتواند درخصوص مشکلاتش
صحبت کند.
به سخنان او گوش دهید: آنچه را که فرد خودکشیگرا میگوید جدی بگیرید و
تلاش کنید تا چشمانداز وی را از شرایط به خوبی درک کنید. در این حالت فرد
قادر خواهد بود درمورد نیازهای خود و اینکه چه کسانی میتوانند به او کمک
کنند، صحبت کند.
با او بحث کنید: تلاش کنید تا بدون آنکه راهحلهای خود را بر شرایط تحمیل
کنید، با فرد مورد نظر بحث و گفتوگو و کشف کنید که چه چیزهایی میتوانند
شرایط را تغییر دهند.
راهحلهایی عملی برای حل مشکل ارایه دهید: بهعنوان مثال، اگر
ضربالاجلهای تحصیلی برای دانشجوی موردنظر تعیین شده است، آنها را از سر
راه وی بردارید.
هرگز از محدوده زمان و تواناییهای خود فراتر نروید: اگر نمیتوانید کاری
انجام دهید قول آن را هم ندهید، فرد خودکشیگرا بیش از این مستحق ناامیدی
نیست.
به افرادی که میتوانند به شما کمک کنند، مراجعه کنید: مسئولیت
شرایط موجود را به تنهایی بر دوش نکشید. نشان دهید که آنقدر نگران هستید
که لازم میدانید از کمک دیگران نیز استفاده کنید، حتی اگر این کار به
مفهوم کاهش اعتماد آن فرد به شما باشد.
در شرایط اضطراری ...
با اورژانس تماس بگیرید
اگر فردی که دست به خودکشی زده است، در معرض خطر جدی قرار دارد، بلافاصله
با اورژانس و سایر مسئولان دانشگاه ازجمله مرکز مشاوره دانشجویی تماس
بگیرید. تا زمان رسیدن نیروهای امداد در کنار فرد بمانید. اشیاء خطرناک را
از دسترس وی دور کنید. اگر فردی که قصد خودکشی دارد از قبل برای
آسیبرساندن به خود دست به اقداماتی زده، بهعنوان مثال، از مقدار زیادی
دارو استفاده کرده، نیروهای امدادی را از ماهیت کار وی، مثلا، نوع دارویی
که استفاده کرده است، مطلع کنید.
درصورتیکه خودتان قصد دارید فرد را به بیمارستان انتقال دهید، مطمئن شوید که این کار سریعتر انجام خواهد شد و خطرات بیشتری برای فرد به همراه نخواهد داشت. البته این کار را نیز باید با اطلاع دیگران انجام دهید. گام بعدی مراجعه به مرکز مشاوره و مطلع ساختن مشاوران برای کمک به فردی است که دست به خودکشی زده است. کسانیکه به نحوی تحتتأثیر این شرایط قرار گرفتهاند نیز میتوانند از مشاوران کمک بگیرند.