کد خبر: ۷۳۴۰۲
تاریخ انتشار: ۰۷:۰۵ - ۲۶ مرداد ۱۳۹۴ - 2015August 17
شفا آنلاین>اجتماعی> بحران آب برای دانش‌آموزان بیشتر از این‌که یک مسأله نگران‌کننده باشد، به کلیشه‌ای تبدیل شده که گاهی با کشیدن قطره و کنتور آب یا نوشتن یک شعر برای مسابقات اداره آموزش‌وپرورش خود را در حل این مشکل سهیم می‌کنند و نقش خود را در این جریان به خوبی ایفا می‌کنند!
به گزارش شفا آنلاین، اغلب اولیای مدرسه و معلمان هم به بازگویی اخبار تکراری کم‌آبی برای بچه‌ها بسنده می‌کنند. به این ترتیب شانه مدرسه از بار سنگین آموزش‌دادن در این‌باره خالی می‌شود! در جلسه‌ای با چند نفر از معلمان می‌خواستیم پیشنهاداتی بدهیم تا به طریقی غیر از دادن اطلاعات و داده‌های صرف در این خصوص، بتوانیم بچه‌ها را در زندگی روزمره درگیر این معضل بزرگ و مهم کنیم.

هدف از این کار این بود که بچه‌ها به‌عنوان عضوی اثرگذار در جامعه، مسئولیت استفاده قطره قطره آب را بپذیرند. ولی درنهایت آن جلسه به نتیجه مطلوبی نرسید و به جلسات بعد موکول شد.

با پنجمی‌ها کلاس داشتم. سر زنگ کتابخوانی، کتاب مصوری را به بچه‌ها نشان دادم و با هم درباره پیام هر تصویر صحبت کردیم. آخر کلاس از آنها خواستم طی یک هفته در خانه، مدرسه، پارک یا میهمانی از سوژه‌هایی که پیامی مربوط به اسراف یا صرفه‌جویی در مصرف آب دارند، عکس بگیرند، یا چنین تصاویری را از روزنامه  و کتاب پیدا کنند و به کلاس بیاورند تا در موردشان فکر و گفت‌و‌گو کنیم.

به آنها گفتم که می‌توانند از دوستان خود یا بزرگ‌تر‌ها برای این کار کمک بگیرند. از ناظم مدرسه هم خواستم زنگ‌های تفریح به بچه‌ها برای عکس‌گرفتن کمک کند و دوربین مدرسه را در اختیارشان بگذارد. خلاصه از همان روز زمزمه این فعالیت بلند شد و به گوش کلاس‌های دیگر رسید.

بعضی‌ها علاقه‌مند شدند مشارکت کنند و برای دوستانشان عکس پیدا کنند و بیاورند. بعضی‌ها هم هر روز سراغ عکس‌های جدید را از کلاس پنجمی‌ها می‌گرفتند. به هر ترتیب آخرین روز این تلاش و فعالیت جمعی هم گذشت.

زنگ کتابخوانی بچه‌ها کارهایشان را گذاشتند روی میز معلم. یکی یکی نشانشان دادم و در موردشان صحبت کردیم. طبق آنچه انتظار داشتم بیشتر عکس‌ها و موضوع‌ها منطبق با شنیده‌های بچه‌ها از معضل آب بود. انگار نگاه آنها به دنبال سوژه‌هایی بوده که در مورد آنها شنیده‌اند.

این کار نشان داد کلیشه‌هایی که ما بحران آب را به آنها محدود می‌کنیم و به بچه‌هایمان منتقل می‌کنیم، ایده‌های آنها را می‌سازد. عکس‌هایشان شاهد و ناظر این مطلب بود. با وجود این‌که بزرگترها با نظرات و راهنمایی‌هایشان در این فعالیت دخیل بودند اما تفاوتی در سطح نگاه و ایده بچه‌ها به وجود نیامده بود. بسیاری از عکس‌ها اسراف را با شیر آب باز در خانه و مدرسه نشان می‌دادند یا تصویری از ظرفشویی خانه که برای شستن میوه‌ها آب زیادی مصرف می‌شود. در این میان چند عکس هم گویای صرفه‌جویی در مصرف آب بود. مثلا یک لیوان آب در کنار مسواک، سینک پر از آب که ظرف‌های کثیف در آن قرار داشت. هر عکس را که برمی‌داشتم تکراری از تصویرهای قبل بود و به تبع آن موضوعات گفت‌وگو محدود و تکراری شده بود.

دانش‌آموزان نظرات و راهکارهایی برای استفاده بهینه از آب می‌دادند که آن هم محدود به محکم بستن شیر آب، شیوه‌های صحیح استفاده از آب در حمام، شستن ماشین و... می‌شد. در این اثنا که بیشتر داشتیم دانسته‌های قبلی خود را بازگو می‌کردیم، به عکسی رسیدم که به ‌نظر همه جدید و جالب آمد، تصویری از یک هندوانه و خیار بود. همه  پرسیدند: «این چیه؟ چه ربطی داره
 به آب؟»
پرسیدم: «این عکس برای کیه؟» نسیم سریع دستش را بالا برد و گفت: «من» ازش خواستم در موردش توضیح دهد. نسیم گفت: «خانم، ما برای استفاده درست از آب فقط نباید در بستن شیر آب و شست‌وشو دقت کنیم.

باید حواسمون به چیزایی هم که می‌خوریم باشه. مثلا هندونه و خیار یا بعضی از میوه‌ها و سبزیجات دیگه هستن که برای کاشت اونا آب زیادی مصرف میشه. مثلا بابام می‌گفت برای کاشت هندونه ٥٠٠ کیلو آب مصرف میشه... من فکر کردم که خب میشه ما از هندونه و خیار کمتر استفاده کنیم. اگر همه اینو بدونن شاید تصمیم بگیرن این‌جور میوه‌ها و سبزی‌ها رو کمتر مصرف کنن.» به ‌نظر می‌رسید بچه‌ها هنوز حرف نسیم را خوب متوجه نشده بودند. من فکر کردم از این پیشنهاد می‌توانم برای ادامه این فعالیت استفاده کنم و آن را در جلسه معلمان مطرح کنم.

رویا ‌هاشمی آموزگار


نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: