‌موسیقی از متن جامعه می‌آید

برداشت آهنگساز و موسیقیدان از متن جامعه و شناخت او از جامعه و افراد حاضر در آن، کمک می‌کند تا او بتواند محصولی تولید کند که با این واقعیت‌ها سازگار باشد.

سازگار و البته موثر. بر این اساس هر کدام از ما برداشتی از جامعه داریم که این برداشت یا به کمک جامعه می‌آید یا بر کارهای تولید شده، موثر است. خود من براساس شغلی که دارم در ساعاتی از روز در جامعه تردد می‌کنم که در متن شلوغی نباشم.

 دیگر همکاران ما نیز تقریبا این رویه را دارند. آنها هم در دفتر کار خود یا در استودیوهای‌شان ساعت‌هایی را به تنهایی می‌گذرانند و با کار خود مشغولند اما به همین میزان ارتباطی که وجود دارد، احساس استرس یا نوعی افسردگی و حتی عصبیت، برداشتی است که از جامعه دارم.

گاهی هم به عمد برای این‌که با جامعه درگیر باشم، سوار مترو می‌شوم تا بتوانم برداشت واقعی‌تری از جامعه اطرافم داشته باشم اما همان‌طور که گفتم همیشه وجود نوعی استرس و افسردگی را حس می‌کنم که بر کارم هم تاثیرگذار است. بیشتر اوقات به این می‌اندیشم که باید کارهایی تولید کرد که به درد این اجتماع بخورد. اجتماعی که توصیف کردم آن‌ هم با آن ویژگی‌ها.

 با خودم می‌گویم باید کارهایی تولید کرد که بتواند لااقل بخشی از این استرس و افسردگی را از میان ببرد. البته موافق این نیستم که نوعی خوشحالی تصنعی در میان مردم، رواج پیدا کند اما باید موسیقی‌ای تولید شود که مردم به واسطه آن کمی از این حس و حال خارج شوند و بخشی از آن عصبیت و استرس یا حتی همان افسردگی که مدنظر من است، از بین برود.