به هر روی این کارکرد هنر است. هنر در معنای عام آن و موسیقی به صورت ویژه کارکرد تعادلبخشی به روحیه جامعه دارد. موسیقی بیش از آنکه بخواهد فلسفه بدهد، تز بدهد و ... باید روحیه جامعه را تعادل بخشد. به همین جهت هم از محیط پیرامون خود اثر میپذیرد و بر محیط اثر میگذارد.
برای همین است که باید در میان جامعه بود. به میان جامعه رفت و از روحیه موجود در جامعه اطلاع داشت. اثر هنری در این صورت است که موفق خواهد شد و کالایی اثر گذار خواهد بود.
در طول کارهای هنری که انجام دادهام هر چند بخش بزرگ آن آثار دراماتیک و
مربوط به صحنه و تلویزیون بوده و موسیقی فیلم، سریال و ... است اما در
مقیاس کوچکتر وقتی موسیقی مستقلی ساختهام، چنین موضوعی در ذهنم
بوده و بیشتر در دورهمیهایی که با دوستان داشتهایم در همان حد نوعی از
موسیقی که شادی عمیقی ایجاد کند، ساختهام و اثربخش هم بوده است. اینکه
میگویم باید از جامعه الهام گرفت موضوعی کاملا اجرایی است.
در یکی از
کارها، مقطعی بود که در شهرک اکباتان زندگی میکردم و موسیقی مربوط به
فیلمی درباره زندگی یک افغان بود. روزی هنگامی که در منزل بودم، صدای
موزیکی حزنآور را شنیدم که نوازندهای دورهگرد و تنها در میان بلوکهای
شهرک مینواخت. او را به منزل دعوت کردم و کمی برایم ساز زد. بعد او ر ابه
استودیو دعوت کردم و قبل از دعوت گروه، با او همکاری آغاز شد. اینطور است
که میتوان حتی در همین حد هم موسیقی را از متن جامعه گرفت.
سعید ذهنی- آهنگساز