دونپزيل و خطر بروز رابدوميوليز و سندرم نورولپتيک بدخيم
وزارت بهداشت کانادا اطلاعات جديدي را در مورد خطر بروز رابدوميوليز و/يا سندرم نورولپتيک بدخيم (NMS) پس از تجويز دونپزيل (donepezil)
منتشر کرد. دونپزيل دارويي است که براي درمان علايم بيماري آلزايمر مورد
استفاده قرار ميگيرد. دونپزيل در کانادا تحت نامهاي تجاري Aricep از سال 1997 و قرص سريع تجزيه شونده Aricep از سال 2006 به فروش ميرسد. تا نوامبر 2014، 16 کمپاني ديگر نيز مجوز فروش دونپزيل ژنريک را در کانادا اخذ کردهاند.
رابدوميوليز،
وضعيتي است که باعث از هم گسسته شدن بافت عضلاني ميشود. علايم باليني
معمول آن عبارت است از درد عضلاني، تب، ضعف، تهوع و ادرار تيره.
رابدوميوليز ميتواند منجر به ريتمهاي غيرطبيعي قلبي تهديد کننده حيات و
نارسايي کليوي شود. اين عارضه در اثر القاي دارويي هم ميتواند رخ دهد، اما
در اثر مواد شيميايي آسيب زننده به عضلات، فعاليت فيزيکي شديد و ديگر
عوامل نيز رخ ميدهد.
سندرم
نورولپتيک بدخيم يک وضعيت نادر و تهديد کننده حيات است که باعث تغييراتي
در سيستمهاي عصبي، عضلاني و قلبيعروقي ميشود. علايم اين سندرم عبارت است
از تب، تغييرات منتال، آژيتاسيون، دليريوم و سفتي عضلاني که ميتواند
بهطور بالقوه آن را به سمت رابدوميوليز ببرد. NMS اغلب با استفاده از آنتيسايکوتيکها و داروهاي افزايش دهنده دوپامين بروز ميکند.
اطلاعات دارويي دونپزيل که روز آمد شده، شامل خطرات احتمالي رابدوميوليز و NMS است. اين موضوع براي پزشکان و بيماران از آن جهت مهم است که مراقب واکنشهاي جدي و علايم آن براي تشخيص زودهنگام اين عوارض باشند.
متوکلوپراميد و خطرات عوارض جانبي نورولوژيکي
وزارت
بهداشت استراليا اعلام کرد اطلاعات دارويي متوکلوپراميد بايد بهروز شده و
حاوي موارد منع مصرف جديد و تغييراتي در دوزاژ و مدت زمان مصرف آن شود تا
خطرات عوارض جانبي نورولوژيکي مرتبط با آن کاهش يابد.
متوکلوپراميد،
دارويي که بهطور گسترده بهعنوان ضداستفراغ و گاستروپروکينتيک مورد تجويز
قرار ميگيرد، موارد مصرف تاييد شدهاي دارد که اغلب آنها به کنترل تهوع و
استفراغي بازميگردد که در اثر عوامل زير رخ داده باشد:
عدم تحمل داروهايي که خاصيت تهوعآوري دارند،
اورمي.
بيماري رادياسيون.
بيماريهاي بدخيم.
استفراغ پس از جراحي.
زايمان.
بيماريهاي عفوني.
اين اداره، به تازگي آناليز يافتههاي مربوط به متوکلوپراميد را به پايان رسانده است.
در
دسامبر 2013، هيات اروپايي نيز توصيههاي آژانس پزشکي اروپا را در مورد
محدود کردن دوز و طول مصرف متوکلوپراميد مورد پذيرش قرار داد تا خطر عوارض
جانبي نورولوژيکي جدي را به حداقل برساند. اين عوارض شامل، اختلالات
اکستراپيراميدال و ديسکنزي تاخيري، همچنين اختلالات نادر هدايتي قلبي است.
اختلالات اکستراپيراميدال، شامل ديسکنزي تاخيري، ممکن است حتي پس از قطع
مصرف متوکلوپراميد هم ادامه پيدا کند و شايد هم قابل بازگشت نباشند.
به همين دليل، تغييرات زير در اطلاعات اين محصول گنجانده شده است:
تجويز اين دارو در کودکان زير يک سال ممنوع است.
در افراد جوان (با سن زير 20 سال)، و کودکان بالاي يک سال، تنها بهعنوان خط دوم درماني تجويز شود.
دوز
کامل روزانه آن، خصوصا براي کودکان و بزرگسالان جوان، نبايد بهطور طبيعي
بيش از 5/0 ميليگرم به ازاي هر کيلوگرم از وزن بدن شود. حداکثر ميزان مورد
تجويز آن روزانه 30 ميليگرم است.
دوز حداکثري آن براي بزرگسالان، 10 ميليگرم، 3 بار در روز است.
حداکثر دوره زماني توصيه شده براي درمان با متوکلوپراميد، 5 روز، در همه گروههاي سني است.
عوارض ناشي از تجويز آميودارون پس از سوفوسبووير (sofosbuvir)
تجويز
همزمان داروهاي آنتيويرال با اثر مستقيم (شامل سوفوسبووير و آميودارون)
توصيه نميشود، زيرا گزارشهايي از بروز براديکاردي بدون علامت و ايست
قلبي کشنده ميان بيماران مصرف کننده آميودارون ديده شده که همزمان رژيم
دارويي ضد هپاتيت C حاوي سوفوسبووير و نيز ديگر عوامل ضدويروسي با عملکرد
مستقيم (شامل ledipasvir، simeprevir و daclatsavir)دريافت ميکنند. براديکاردي طي چند ساعت تا 2 هفته پس از شروع سوفوسبووير رخ ميدهد. مکانيسم ايجاد اين تداخلات دارويي مشخص نيست.
خطر post-MI با مصرف NSAID، در بيماران تحت درمان
با آنتيترومبوتيک
تجويز NSAIDها
با افزايش خطر خونريزي و بروز بيماري قلبيعروقي، شامل انفارکتوس ميوکارد و
استروک همراه است. اين خطرها در ارتباط با تجويز داروهاي آنتيترومبوتيک
استفاده شده در بيماران يک کوهورت
(Danish National Registry)
ديده شده، خصوصا به دنبال نخستين MI، که بيمار پس از آن، تحت درمان با
آسپيرين، کلوپيدوگرل، يک آنتيکوآگولانت خوراکي، يا هرگونه ترکيبي از اين
دسته از داروها قرار خواهد گرفت.
در طول دوره پيگيري 5/3 ساله، استفاده از NSAIDها (بيش از 90 درصد غيرانتخابي)، در مقايسه با عدم مصرف NSAIDها،
با افزايش خطر خونريزي جدي (خونريزي اينتراکرانيال، گوارشي، راه تنفسي يا
ادراري) و آنمي ناشي از خونريزي همراه بود. حوادث قلبيعروقي (مرگ
قلبيعروقي، عود غيرکشنده MI، و استروک) نيز در بيماران دريافت کننده NSAID بيشتر ديده شد. از سوي ديگر، افزايش خطر خونريزي و حوادث قلبيعروقي با مصرف NSAID، صرفنظر از نوع NSAID يا مدت زمان مصرف يا نوع داروي آنتيترومبوتيک، گزارش شد.
واکنشهاي انفوزيون فوري به leucovorin
واکنشهاي انفوزيون به leucovorin به ندرت گزارش ميشوند، اما ممکن است به درستي هم تشخيص داده نشوند، زيرا leucovorin اغلب بهصورت همزمان با ديگر عوامل شيميدرماني تجويز ميشود که آنها هم ايجاد واکنش ميکنند، مانند oxaliplatin. در يک گروه 44تايي از بيماران که مبتلا به واکنشهاي انفوزيون فوري هنگام دريافت رژيمهاي درماني حاوي leucovorin به منظور درمان سرطان کولورکتال متاستاتيک شده بودند، در 5 مورد اين واکنشها به دليل leucovorin تشخيص گذاشته شد و نه به دليل تجويز همزمان دارو (oxaliplatin). تستهاي پوستي leucovorin منفي بودند، اما چالش با leucovorin باعث ايجاد علايم در 5 بيمار شد، در حالي که چالش جداگانه با داروهاي تجويزي همزمان، علامتي ايجاد نکرد. از سوي ديگر، همه بيماران به چالش بعدي با LEVOleucovorin واکنش نشان دادند، بدين معنا که L-isomer نميتواند لزوما جايگزين racemic leucovorin که فرم شايع مورد استفاده leucovorin است، شود، مگر آنکه بيمار واقعا نتواند آن را تحمل کند. اگر لازم است که درمان با leucovorin ادامه پيدا کند، بايد با کمک گرفتن از پروتکلهاي حساسيتزدايي، آن را براي بيمار تجويز کرد.