کد خبر: ۷۱۲۸۵
تاریخ انتشار: ۰۲:۵۰ - ۰۸ مرداد ۱۳۹۴ - 2015July 30
شفا آنلاین>روانشناسی>فرخنده شهاب، يکي از 5 روان‌درمان‌گر زن ايالت کاپيسا در شمال افغانستان است که به درمان آسيب‌ديدگان خشونت‌هاي خانگي مي‌پردازد.
به گزارش شفا آنلاین، مراجعين فرخنده غالبا زنان آزارديده از خشونت شوهر يا شرايط دشوار اقتصادي هستند. زنان و دختران جواني که همسران و پدران خود را از دست داده‌اند نيز در ميان مراجعين زياد مشاهده مي‌شوند.


خانم شهاب مانند ديگر همکارانش از آموزش رسمي اندکي برخوردار بوده است ولي عملا در خط مقدم مواجهه با مسائل رواني و بهبود بخشي وضعيت رواني ساکنين اين استان جنگ‌زده، قرار دارد.
استان کاپيسا در شمال افغانستان سال‌ها مکان منازعه بين ارتش شوروي و مردم محلي و پس‌ازآن طالبان و نيروهاي حامي دولت بوده است. فرخنده شهاب براي بيماران تحت پوشش خود، که بعضي از آنها از راه‌هاي دور براي ديدن او مي‌آيند، دارو تجويز نمي‌کند.

فقط به درددل‌هاي آنها با همدلي گوش مي‌کند و راهنمايي‌شان مي‌کند که چگونه با تغيير عادات روزمره خود رنج کمتري متحمل شوند و با انجام تمرينات مراقبه خود را تسلي دهند.

او پس از گذراندن يک روز کاري براي برگشت به روستايش بايد از جاده‌اي پرپيچ‌وخم عبور کند تا به خانه‌اش برسد و با مشکلات خودش دست‌وپنجه نرم کند

.شوهر فرخنده به ترياک اعتياد دارد و پس از 6 بار ترک بازهم به مصرف روي آورده است. هر سه فرزند وي دچار سوءتغذيه شديد هستند و اعتياد پدر کودکي آنها را تلخ کرده است.

در افغانستان اينکه روان‌درمانگر خود زير آواري از مشکلات مدفون باشد، دور از انتظار نيست. بار رواني ناشي از خشونت بر دوش تمامي اقشار جامعه افغانستان سنگيني مي‌کند.

حضور نيروهاي خارجي در اين کشور وارد 14 سال خود شده است و مناقشات مستمر داخلي هم چهارمين دهه خود را پشت سر مي‌گذارد. آشوب‌هاي داخلي، رکود شديد اقتصادي و بيکاري و اعتياد اضطراب زيادي را به زنان افغان که بار عمده اين مصائب را بر دوش دارند، وارد مي‌آورد.

دکتر ثريا دليل، وزير سابق سلامت افغانستان، اين وضعيت را چرخه معيوبي مي‌داند که ساليان متمادي است به افراد آسيب مي‌رساند. او مي‌گويد: «اين وضعيت که با جرقه کوچکي آتش مناقشه عظيمي را شعله‌ور مي‌کند نه‌تنها به فرد، بلکه به‌کل جامعه آسيب مي‌زند.»

آمار جديدي از مبتلايان به بيماري‌هاي رواني در افغانستان در دست نيست، ولي آخرين آماري که مربوط به 10 سال پيش است، نشان مي‌دهد، علائم اضطراب، افسردگي و اختلالات رواني پس از ضايعه شيوع بالايي دارد و به گفته مقامات رسمي وضعيت رو به وخامت مي‌رود.

انستيتوي ملي سلامت ايالات‌متحده تحقيقي انجام داده است که نشان مي‌دهد، 62 درصد پرسش‌شوندگان افغان طي 10 سال گذشته شاهد حداقل 4 رويداد تراژيک در اطراف خود بوده‌اند و اين درصد در بين زنان بسيار بالاتر است.

خانم اينگه ميسمال، مدير سازمان بين‌المللي روانکاوي، متولي تربيت روان‌درمانگر در افغانستان، معتقد است که در محيطي آکنده از خشونت‌ورزي مستمر، بعيد است که به سلامت رواني افراد آسيبي وارد نشود. او مي‌گويد: «در چنين محيطي شما بايد به دنبال پيدا کردن راهي باشيد که بتوانيد يک روز بيشتر زنده بمانيد.»

خانم شهاب مي‌گويد که در روستاي کوچک محل زندگي‌اش بيش از 50 نفر معتاد مي‌شناسد که به‌محض آنکه شوهرش از خانه خارج مي‌شود او را به مصرف مواد دعوت مي‌کنند. او مورد طعنه هم روستايي‌هايش است که چطور روان‌درمانگري است که توانايي ترک دادن شوهر معتادش را ندارد.

موانع فرهنگي زيادي بر سر راه زنان افغان براي دريافت کمک رواني وجود دارد بااين‌حال 70 درصد مراجعين شهاب زن هستند. در بيمارستان کوچک کاپيسا که محل کار شهاب است تنها در ماه فروردين گذشته 90 نفر از طرف پزشکان به وي معرفي شده بودند، زيرا علائم کلينيکي آنان منشا جسمي نداشته و ناشي از مسائل رواني بوده است.

توجه دولت افغانستان به اهميت و اولويت درمان رواني در 4 سال گشته به اين موضوع جلب شده است. براي دسترسي بيشتر مردم به اين خدمات و غلبه بر رويکرد مقاومتي جامعه نسبت به دريافت کمک‌هاي روان‌درماني، وزارت بهداشت افرادي مثل فرخنده شهاب را در درمانگاه‌هاي کوچک و دورافتاده به کار گمارده است. يکي از مقامات وزارت بهداشت افغانستان مي‌گويد که براي جمعيت 35 ميليوني کشور تنها 260 مشاور رواني وجود دارد، بااين‌وجود، ارائه خدمات درماني غيرپزشکي در درمانگاه‌هاي محلي گامي به جلو به شمار مي‌آيد.

زندگي فرخنده شهاب نمونه‌اي از زندگي ميليون‌ها زن افغان است. 3 ماه پيش از تولد او در سال 1987 يا 1988 پدرش در مسجد روستا به علت نامعلومي کشته شد. اين واقعه زندگي او و دو خواهر و برادرش را دگرگون کرد و وي در 13 سالگي ناچار به ازدواج با مردي شد که 20 سال بزرگ‌تر از خودش بود. از همان ابتدا همسر معتادش قادر به تامين نيازهاي خانواده نبود و فرخنده ناچار به جستجوي کار پرداخت. وي به‌طور کاملا اتفاقي پي برد که دولت مشاور رواني تربيت مي‌کند. شانس با او يار بود، چراکه به‌رغم تمامي مشکلات فرخنده تحصيل خود را رها نکرده و باوجود داشتن دو کودک خردسال، دوره متوسطه را به پايان رسانده بود.

از آغاز کار وي 2 سال مي‌گذرد. او در اين مدت آموخته که مشکلات شخصي‌اش را در خانه جا بگذارد و با آرامشي در محل کارش حاضر ‌شود. يک‌بار شنيد که بيمارانش به هم مي‌گويند، با اين‌همه آرامش حتما شوهر خيلي خوب و ثروتمندي دارد. «آنها روحشان هم از مشکلات من خبر ندارد.»


نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: