شفاآنلاین:جامعه>خانواده>رسانهها همواره نقش پررنگی در شکلگیری تصورات قالبی پیرامون پدیدههای مختلف اجتماعی ایفا کردهاند. یکی از این تصورات قالبی که به نحوه بازنمایی برنامههای صداوسیما و صفحات اجتماعی مطبوعات مربوط میشود، تصور «بزهکاری و عدم موفقیت» فرزندان طلاق است.
همواره در سریالهای تلویزیونی تصویری از صحنه طلاق یا جدایی والدین دیده
میشود و به دنبال آن داستان، حول ناهنجاری فرزندان این جدایی پیش میرود
یا در گفتوگوهای مختلف با هدف آسیبشناسی، از فرزندان طلاق بهعنوان
افرادی یاد میشود که به احتمال زیاد و با درصد بالا احتمال «بزهکار» شدن
دارند.
در ظاهر هدف از اینگونه بازنمایی و توجه به این بعد از طلاق، کاهش این
پدیده اجتماعی است، به گونهای که والدین با نگاهی متفاوت به جدایی خود
بنگرند و شاید در احتمالاتی ناموفق «کنار هم بودن به خاطر فرزندان» را
انتخاب کنند.
اما در پنهان و در اصل این نوع بازنمایی و شکلدهی به چنین تصورات قالبی،
خود فرزندان طلاق را نشانه میگیرد به گونهای که آنها، همپای مادران و
پدران خود که «خودخواسته» بر چسب «مطلقه» را در جامعه میپذیرند، ناخواسته
عنوان «فرزندان طلاق» را به دوش میکشند. حال پدیده «شرطیسازی» روی میدهد
که نتیجه اینگونه بازتابهای رسانهای است و دو آسیب پنهان، پدیدار
میشود.
از یک طرف افکار عمومی درباره فرزندان طلاق تصور قالبی بزهکار و ناهنجاری
را پیدا میکنند و به نوعی به صورت پنهان و زیرپوستی چنین انتظاری از
فرزندان طلاق دارند و از طرف دیگر و مهمتر از همه، تصویری مخدوش از آینده
در اذهان این فرزندان شکل میگیرد. تصویری که آنها در آینده نه یک فرد
موفق، بلکه یک فرد با احتمال بالای بزه، خلاف، فرار و ناهنجاری خواهند بود.
کسانی که به روایت رسانهها به صورت اغراقشده، در مسیری اجباری قرار
گرفتهاند و آیندهای متفاوت از این ناهنجاریها نخواهند داشت. بعد دیگر
این آسیب، نحوه تفکر فرزندان طلاق از رفتارهای ناهنجاری است که ممکن است
انجام دهند. آنها میاندیشند که جامعه میتواند به دنبال طلاق والدینشان،
توجیهی برای رفتار خلاف عرف و آداب آنها پیدا کند.
حال باید پرسید، آیا در جامعهای که پدیده طلاق، همپای ازدواج و چه بسا
بیشتر روی میدهد، تعداد بسیاری از فرزندان طلاق ناموفق خواهند شد؟
رسانهها چگونه باید این امر را بازتاب دهند؟
در جامعهای که بر طبق آمار هر ساعت ١٩ طلاق در آن ثبت میشود، سهم فرزندان
طلاق در سریالهای صداوسیما و صفحات اجتماعی رسانههای مکتوب چیست و بهتر
است این پدیده اجتماعی چگونه بازتاب داده شود؟
و سوال کلیدیتر اینکه، آیا تاکنون بازتاب اینچنینی از طلاق با تمرکز بر
نگرش آسیبشناسانه به فرزندان و ناهنجاریهای آنان، آمار طلاق را کاهش داده
یا برعکس اگر رسانهها موفقیت فرزندان طلاق را نشان دهند، آمار طلاق بالا
خواهد رفت؟
پاسخ به این سوالات نیازمند پژوهشهای میانرشتهای روانشناسی و علوم
ارتباطات اجتماعی است. اما موازی با این پژوهشها، نباید از یاد برد که نقش
رسانهها در شکلدهی به تصورات قالبی و تاثیرگذاری بر افکار عمومی،
بیبدیل است و چه بسا تأثیر آن در بلندمدت و در آینده نمایان شود.
سعیده محمدی کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی
روزنامه شهروند