کد خبر: ۶۷۸۶۳
تاریخ انتشار: ۲۳:۱۵ - ۰۹ تير ۱۳۹۴ - 2015June 30
شفا آنلاین>روانشناسی>اعتمادبه‌نفس رابطه تنگاتنگي با هويت دارد و هويت عاملي است که افراد از قبل از تولد تا لحظه مرگ آن را کسب مي‌کنند.

به گزارش شفا آنلاین، شايد عبارت اختلال هويت براي گوش بسياري از ما آشنا باشد، اما کمتر در خصوص طبقه‌بندي و تعريف آن خوانده و شنيده باشيم. به همين منظور در گفتگويي با دکتر منصور بهرامي، روانشناس و عضو ارشد انجمن بين‌المللي تحليل رفتار، به بحث درباره هويت‌هاي مختلف پرداختيم.


v افراد هويت خود را از چه زماني مي‌شناسند؟

هويت افراد از دوران جنيني آنها شروع به شکل گرفتن مي‌کند و انواع مختلف هويت در دوره‌هاي مختلف زندگي آنها شکل مي‌گيرد. جنيني که در رحم مادر است و در عالم هستي پدر و مادري دارد که مي‌تواند آنها را به‌عنوان عامل پيدايش خود قلمداد کند، داراي هويت خانوادگي مي‌شود و وقتي به دنيا مي‌آيد، تعداد ديگري هويت پيدا مي‌کند و اين جريان در سنين مختلف او تا کهنسالي و زمان مرگ به همين منوال ادامه پيدا مي‌کند.

v اولين هويتي که کودک قبل از تولد کسب مي‌کند چيست؟

همان‌طور که گفته شد طفل قبل از تولد بخشي از هويت خود را در جهان هستي دارد که به آن هويت خانوادگي مي‌گوييم. به‌عبارت‌ديگر او زماني که به دنيا مي‌آيد بايد پدر و مادري را بشناسد که او را به وجود آورده‌اند و عامل اتصال او به جهان هستي هستند، اما اگر اين اتفاق نيفتد، کودک فاقد بخشي از هويت والديني مي‌شود و بعدها براي او بحران‌هايي به وجود مي‌آيد که خيلي جدي هستند.

v پس‌ازاينکه کودک پا به دنيا مي‌گذارد، چه هويت‌هايي را کسب مي‌کند؟

پس‌ازاينکه طفل به دنيا مي‌آيد، انسان‌هاي اطراف شروع به تزريق هويت‌هاي مختلف به او مي‌کنند. اولين هويتي که پس از تولد به شخص اطلاق مي‌شود، هويت جنسيتي است. ديگران به او هويت جنسيتي مي‌دهند و اينجا است که آلودگي‌هاي جامعه آشکار مي‌شود. براي مثال وقتي پرستار به پدر براي دختر بودن فرزندش تبريک نمي‌گويد يا خانواده‌اي مي‌گويند که فرزند آخرشان که دختر است نقش پسر نداشته‌شان را بازي مي‌کند، بخشي از جامعه را که زنان آن هستند، زير سؤال مي‌برند و اين به اين معنا است که در اين جامعه بحران هويت وجود دارد.

از سوي ديگر وقتي مرتب به دختري گوشزد مي‌کنند که «براي خودش يک‌پا مرد است.» ، او را دچار بحران هويت جنسيتي مي‌کنند و او هم براي نوازش گرفتن از پدر و مادرش رفتارهاي پسرانه انجام مي‌دهد. البته بين اين شخص و شخصي که ازنظر جسمي و ذهني آمادگي تغيير جنسيت دارد تفاوت وجود دارد و نمي‌توان گفت آن شخص دچار بحران هويت جنسيتي است.

v کودک پس از گرفتن هويت جنسيتي خود، چه هويتي مي‌گيرد؟

پس‌ازاينکه به کودک هويت جنسيتي داديم و تعدادي از رفتارهاي دخترانه و پسرانه را که در حافظه تاريخي ما باقي‌مانده‌اند به او ارائه داديم، نوبت به ارائه هويت شناسنامه‌اي مي‌رسد. در اين زمان کودک اسم خود را مي‌شناسد. نام کودک براي او بسيار مهم است و پدر و مادر بايد به اينکه چه نامي براي فرزند خود انتخاب مي‌کنند دقت کنند و براي آن دليلي داشته باشند و زماني که کودک دليل انتخاب نامش را از آنها مي‌پرسد آن دليل را ارائه‌دهند.

در ضمن والدين بايد توجه داشته باشند که هرگز با تحقير نام کودک، او را تخريب نکنند، زيرا سبب مي‌شوند او بر روي نام خود بحران هويت پيدا کند. هويت نام فاميلي هم‌زماني که کودک از نهاد خانواده به نهاد اجتماعي مي‌رود، شکل مي‌گيرد. زماني هم که کودک پا به مدرسه مي‌گذارد و او را با نام خانوادگي‌اش صدا مي‌کنند، ابتدا تعجب مي‌کند و آرام‌آرام نام خانوادگي خود را مي‌شناسد.

در اينجا وظيفه پدر و مادر است که درصورتي‌که نام خانوادگي مناسبي ندارند، آن را عوض کنند تا کودک از اين نظر دچار بحران هويت نشود. نکته مهمي که مايل هستم در اينجا به آن اشاره‌کنم اين است که زماني که براي شناختن يک کودک، فقط به نام پدرش اشاره مي‌کنيم، دچار اين بحران مي‌شود که نقش مادرش دراين‌بين چيست و همين سبب مي‌شود که يک فرزند پسر در آينده براي همسر خود ارزش چنداني قائل نباشد و خود را مالک فرزندش بداند. درصورتي‌که بايد به‌جاي نام پدر، از عبارت «نام والدين» استفاده کنيم و با رعايت اين نکته کوچک از بحران هويت‌هاي بعدي و اختلال‌هاي رفتاري جلوگيري کنيم.

v جايگاه مليت کودک در بين هويت‌ها کجا است؟

پس‌ازاينکه کودک نام خود را شناخت، به اين موضوع آگاهي پيدا مي‌کند که کجا به دنيا آمده است. در جوامعي که اختلاف طبقاتي، فرهنگي، مليتي و قوم و قبيله‌اي بين شهرستان‌ها زياد است، افراد اختلال هويت مکاني پيدا مي‌کنند.

براي مثال مردم بعضي از شهرها به اصليت خودشان افتخار مي‌کنند و اين اصليت براي آنها يک مزيت است و در مقابل عده‌اي ديگر هم سعي مي‌کنند با تخريب کردن اصليت خود احساس سرخوردگي‌شان را بپوشانند. البته اين رفتار، غلط و نژادپرستي است و به اين معنا است که ما به مسائلي غير از انسانيت خود افتخار مي‌کنيم، درصورتي‌که افراد شهرها و مناطق مختلف فقط خصوصيات و ويژگي‌هاي متفاوتي دارند و اين اختلافات تنها به دليل تفرقه‌افکني براي سوءاستفاده حداکثري از آنان در مواقع مقتضي ايجادشده است.

v آيا بستگان و افراد فاميل هم در بين هويت‌هاي فرد جايي دارند؟

البته، هويت بعدي فرد بعد از هويت مکاني، هويت فاميلي او است. کودکي که خانواده پرجمعيتي دارد که روابط خوبي با هم دارند از سرمايه‌هاي فاميلي زيادي برخوردار است. هويت فاميلي به معناي شناخت شخص از قوم‌وخويشان خود است و من روي اين هويت براي کودکان به‌شدت تاکيد مي‌کنم. کودکان بايد بدانند که خانواده و عقبه آنها که بوده‌اند و به همين دليل است که من به والدين تاکيد مي‌کنم که فرزندشان را از سنيني سر خاک پدربزرگ و مادربزرگ ببرند و آنها را به او معرفي کنند.

v اگر پدربزرگ و مادربزرگ کودک انحراف رفتاري داشته باشند، باز هم بايد آنها را به او معرفي کنيم؟

در اين موارد بايد فرض را بر اين بگذاريم که ما هيچ انسان بدي نداريم، بلکه همه انسان‌ها ذاتا خوب هستند و بعضي از آنها فقط رفتارهاي بدي دارند. بنابراين نبايد صرفا به اين دليل که شخصي مهارت رفتاري خاصي را ندارد يا در رفتار خود اختلالي دارد هويت او را زير سؤال ببريم. لذا اگر هم والدين رفتار ناهنجاري داشته‌اند لزومي ندارد که اين موضوع را در مقابل فرزندمان عنوان کنيم زيرا هويت فاميلي آنها زير سؤال مي‌رود.

v آيا شخصي که در روند حرفه‌اي و تحصيلي خود با مشکل مواجه است، دچار بحران هويت است؟

يکي از هويت‌هاي افراد هويت تحصيلي است. براي مثال وقتي به کودکي القا مي‌کنيم که کودک خوب، کودکي است که تمام نمره‌هايش 20 باشد يا هميشه درس بخواند، زمينه بحران هويت تحصيلي را در او به وجود آورده‌ايم. درصورتي‌که مي‌توانيم به ساير توانايي‌هاي او مانند هويت هنري و ورزشي توجه کنيم. اگر شخصي بي‌آنکه بداند چرا، فقط درس مي‌خواند و درس مي‌خواند و به اين دليل اين کار را انجام مي‌دهد که پدرش گفته يک پسر يا دختر خوب بايد هميشه به تحصيل خود ادامه بدهد، دچار بحران هويت تحصيلي است، ولي اگر شخصي از موقعيت تحصيلي خود راضي باشد، به‌رغم اينکه مقطع تحصيلي بالايي هم نداشته باشد، به اين بحران دچار نيست.

v وقتي شخصي به سنين بزرگسالي مي‌رسد چگونه مي‌توان تشخيص داد دچار بحران هويت نيست؟

اگر فرض کنيم شخصي با شرايط متعادل رشد کرده و تصميم دارد تشکيل خانواده بدهد و به عبارت ديگر هويت خانوادگي فرديتي خود را داشته باشد، تمام هويت‌هايش بايد شکل‌گرفته باشند. اين شخص بايد در وهله اول هويت اجتماعي خود را داشته باشد، يعني از مقطع تحصيلي و هويت حرفه‌اي خود راضي باشد و شرايط مالي و سني قابل قبولي براي اداره کردن يک خانواده داشته باشد، مي‌توان گفت، هويت اجتماعي خود را دارا است و مي‌تواند خود تشکيل خانواده بدهد.

سپید

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: