توجه وي در مصاحبه نيز مشهود بود. با ارائه کتابهاي متعدد، آمارهاي دقيق و نوشتن نکتههاي مهم قابل بحث براي مصاحبه، اين گفتگو را متفاوت کرد و با وجود مشغله فراوان بابت کنگره پيش رو اطلاعات کافي و وافي را در اختيار ما گذاشت. سيد مؤيد علويان، رئيس کنگره بينالمللي هپاتيت و رئيس انجمن شبکه هپاتيت ايران، در مصاحبهاش از حضور سازمان بينالمللي EASL که به درمان کبد اختصاص دارد، در ششمين دوره از کنگرههاي هپاتيت خبر ميدهد.
اين سازمان روز نخست کنگره
در ايران برنامهها و سخنرانيهاي متعددي خواهد داشت که از افتخارات کنگره
زير نظر دکتر علويان به حساب ميآيد. وي همچنين چند سال پيش جايزه علمي
کوثر را بنيان گذاشت تا به افرادي تعلق گيرد که بيشترين فعاليت علمي را در
سال براي درمان هپاتيت انجام دادهاند. امسال اما در کنگره علاوه بر اهداي
جايزه کوثر توسط اکبر هاشمي رفسنجاني رئيس مجمع تشخيص مصلحت به فرد منتخب،
جايزه ياس نيز به بهترين محقق جوان اهدا خواهد شد. گفتگو با وي
در رابطه با شرايط انواع هپاتيت در کشور، درمانهاي موجود و حضور EASL در
ادامه ميخوانيد.
قرار است سازمان بين المللي EASL در کنگره پيش رو، شرکت داشته باشد. در اين مورد توضيح بيشتري ميدهيد؟
سازمان
بين المللي و اروپايي EASL پرسابقهترين و بزرگترين جامعه علمي دنيا در
زمينه مطالعات کبدي است که 80 تا 120 هزار عضو در سرتاسر دنيا دارد.
نمايندگان اين سازمان در کنگره حضور کامل خواهند داشت. نخستين روز کنگره
روز EASL در ايران است و ما روز نخست را به برنامههاي آنان اختصاص
دادهايم. مهمانان خود مايل به همکاري و شرکت در کنگره بودند. خود سازمان
EASL هزينه افراد و نمايندگان شرکتکننده در کنگره را پرداخت ميکند.
بسياري از حضار ما نيز ايراني نيستند و از سرتاسر جهان براي شرکت در کنگره
آمدهاند. ارتباط ايران با اين سازمان بزرگترين همکاري علمي ممکن در
زمينههاي پزشکي است. در برخي کنفرانسهاي بينالمللي دو سه مهمان خارجي
بيشتر وجود ندارد، در صورتي که خوشبختانه در اين کنگره قريب به چهل نفر
مهمان خارجي وجود دارد که در کنگره نيز حضور فعال دارند.
پس در واقع شما آنان را به حضور در انجمن دعوت کرديد يا آنان خود اعلام آمادگي کردند؟
با سالها سابقه و فعاليت در زمينههاي متفاوت کبد و هپاتيت و شرکت در مجامع علمي و پزشکي، ارتباطاتي با جامعه بينالمللي داشتم که همين باعث استقبال خوب جامعه پزشکي در سطح جهاني از کنگره است. علاوه بر اين ما شبکهاي قوي و اساتيد شناخته شده متعدد داريم مانند استاد ملکزاده و مسعود زالي که در منطقه، حرف اول را ميزنند.
چه دستاورهايي تا کنون در اين زمينه صورت گرفته است؟
ما
در ايران مراکز علمي، اساتيد و سازمانهاي تحقيقاتي بسيار معتبري داريم.
در ايران مجلهاي چاپ ميکنيم به نام ماهنامه هپاتيت که بالاترين رتبه را
در ايران و منطقه دارد. ميزان خروجي علمي در زمينه هپاتولوژي ايران چند
برابر منطقه است. بزرگترين مرکز پيوند کبد ايران را هم از نظر تعداد و هم
از نظر کيفيت در شيراز داريم. با چنين شهرت و اعتباري منطقي است که افراد
از سرتاسر جهان مشتاق به همکاري با ما باشند. علت اين که جامعه علمي کبدي
اروپا با ما همکاري ميکند، توانمندي کشور ما است، نه ارتباطات و مسائل
سياسي.
چه برنامههايي در کنگره وجود دارد؟
تفاوت
اين کنگره با کنگرههاي قبلي حضور EASL در ايران و روز اول کنگره به آنان
اختصاص دارد و اين سازمان براي اولين بار خارج اروپا برنامه ايجاد ميکند و
در سطح منطقه رخدادي است که تا به حال پيش نيامده است. ما در سطح منطقه از
نظر تعداد مقالات، پژوهشها، تعداد متخصصين و تعداد پيوند کبد بالاترين و
از نظر تعداد شيوع هپاتيت در کشور پايينترين قرار داريم. همچنين جايزه
کوثر که چند سال پيش بنيان گذاشته شد به افرادي اهدا مي شود که بيشترين
تحقيقات و تلاشها را براي درمان هپاتيت انجام داده اند. امسال عنصر متفاوت
ديگر جايزه ياس است. اين جايزه براي محققين جوان زير35 سال تدارک ديده شده
که امسال هم براي خانم کريستين آرتونيان در ايران در نظر گرفته شده است.
تمرکز اصلي کنگره روي چيست؟
در
کنگره بيشتر روي بيماريهاي کبدي بحث ميکنيم. بيماريهاي کبدي مثل هپاتيت
B و C در بيست سال گذشته در ايران، با تغذيه واکسن هپاتيت به نوزادان
(خصوصاً در ميان هپاتيت B) در کشور کاسته شده است و ما شيوع هپاتيت B را
خيلي کم مشاهده ميکنيم. به جز دو استان گلستان و سيستان و بلوچستان، شيوع
هپاتيت در کشور زير دو درصد است. در زمينه هپاتيت C هم جمعيت بيماران ما در
کشور زير نيم درصد است. در ضمن از مباحثي که در اين کنگره بحث ميشود اين
است که چه راهکارهايي بايد در نظر گرفته شود تا شيوع کمتر و کمتر شود.
پنلهايي در زمينه پيشگيري و پنلهايي هم در زمينه درمان وجود دارد.
در رابطه با هپاتيت B، چه شرايطي به لحاظ درمان وجود دارد؟
واکسن
هپاتيت B، در کشور از سال 1373 براي نوزادان و افراد پليس به صورت اجرايي و
همگاني درآمد. پيش از نيز در سالهاي 68 و 69 هم به صورت آزمايشي در چهار
استان انجام شده بود. در آن زمان شيوع هپاتيت در ايران بيش از دو درصد و
متوسط سه تا چهار درصد بود و در استان گلستان و سيستان و بلوچستان به 5 تا 6
درصد هم ميرسيد. پس از بيست سال واکسيناسيون در کشور، اکنون شيوع هپاتيت B
در ايران زير دو درصد است. براي مثال افراد مبتلا در تهران 1.2 دهم درصد
هستند و خوشبختانه در سيستان و بلوچستان از اين رقم بالا به 3.5 درصد کاهش
تعداد مبتلايان مشاهده شده است.
چه راههاي انتقال بيماري در مورد هپاتيت B رايجتر است؟
در
مبحث اپيدومولوژي نخستين مسئله و راه انتقال شايع، از مادر به نوزاد است.
نوزاد مادري که باردار است و هپاتيت ندارد، واکسن ميزند و مصون ميشود.
اما به نوزاد مادري که هپاتيت دارد، علاوه بر واکسن هپاتيت بايد
ايمونوگلوبين نيز تزريق کرد. چرا که واکسن هپاتيت به تنهايي، فقط 85 درصد
جلوي ابتلاي نوزاد را ميتواند بگيرد. اما نکته مورد توجه اين است که در
حال حاضر تنها 50 درصد خانمهاي باردار براي هپاتيت B غربالگري ميشوند.
بنابراين طبق احتمالات و محاسبات ما 3500 نوزاد سالانه امکان ابتلا به
هپاتيت را دارند. ما بايد از اين مسئله پيشگيري کنيم و تنها راه غربالگري
زنان باردار به هپاتيت B و تجويز واکسن و ايمونوگلوبونين به آنان در صورت
لزوم است. بدين ترتيب مشکلي از نظر انتقال هپاتيت از مادر به فرزند نيز
نخواهيم داشت. تقاضاي ما اين است که در اين زمينه رسيدگي هاي لازم صورت
بگيرد. وزارت بهداشت قبول دارد که اين زنان بايد غربالگري شوند اما هنوز
اجباري به مراکز وارد نکرده است. ما در کنگره هم در اين مورد پنل مخصوص
داريم.
در مورد اين بانوان باردار، چه کساني بايد به آنان واکسن را تجويز کند؟
اين واکسنها اجباري نيست. پزشکان و درمانگران براي زن بارداري که براي معالجه به آنان مراجعه ميکند، واکسن را نمينويسند که اين دستورالعمل بايد از سمت وزارت بهداشت به آنان منتقل شود. پزشکان زنان و زايمان، پزشک داخلي، پزشک عفوني، پزشک خانواده، شبکه بهداشت و درمان و باقي ارگانها از جمله قشرهايي هستند که بايد به بانوان بارداري رسيدگي کنند مسئله بعدي پس از حل شدن مشکل انتقال مادر به نوزاد انتقال بيماري در بين جوانان است. ما جامعه ايراني جوان داريم که امکان دارد رفتارهاي جنسي پرخطر داشته باشند. متولدين پيش از 73 واکسن نزدهاند. البته در چهار دوره متولدين 68 تا 70 در قالب واکسيناسيون نوجوانان واکسن گرفتند، اما اين برنامه ادامه پيدانکرد. با اين حال بيشتر آنان به دليل نزدن واکسن، رفتارهاي پرخطر جنسي، اعتياد و غيره، در معرض خطر قرار دارند. به همين دليل ما تصور مي کنيم شکل اصلي انتقال هپاتيت B از مادر به نوزاد به انتقال در بزرگسالي تبديل ميشود. البته ما از سيستم نظام سلامت از کشور تشکر ميکنيم که در طي 20 سال گذشته شيوع هپاتيت را کاهش داده است. واکسن هپاتيت قيمت بسيار پاييني دارد و يک سوم دلار ميشود، برابر 1200 تومان، که مبلغ ناچيزي است. همچنين در رابطه با هپاتيت D نيز عرض کنم که اين نوع هپاتيت تنها هپاتيت B را وخيمتر ميکند و شيوع آن در کشور حدود 3 تا 5 درصد و شايد هم حتي کمتر است. افرادي که هپاتيت B دارند، زير 3 درصد احتمال گرفتن هپاتيت D را دارند و ويروسي کاملاً جداگانه نسبت به هپاتيت B است. اين نوع از هپاتيت، بيشتر در خاورميانه يا آفريقا شايع است و طبق مطالعات ما، خوزستان بالاترين ميزان شيوع اين بيماري را دارد. اين ويروس، ناقص است و درماني سخت و دشوار دارد.
آب چه نقشي در آلوده کردن افراد به هپاتيت دارد؟
آب
تنها در هپاتيت A عمل ميکند که نقشي جزيي است و در ايران نيز نه مسئله
حادي دارد و نه در حدي است که قابل بحث باشد. هپاتيت A و E از راه خوراکي
منتقل ميشوند و مشکل جدي ما نيست.
برخي آمارها حاکي از آن است که انتقال هپاتيت در زندان ها و مراکز درماني شيوع بالاتري دارد. آيا اين موضوع صحت دارد؟
اين
مسئله نيز به هپاتيت نوع C بازمي گردد. اين نوع هپاتيت که نوع پيشرفتهتري
است، تا پيش از سال 1375 در ايران چک و کنترل نميشد. سال 1390 اين ويروس
شناسايي شد. بنابراين کساني که تا پيش از سال 1375 خون دريافت کرده بودند،
مانند بيماران هموفيلي، تالاسمي، دياليزي يا حتي بيماران تيروئيدي امکان
داشت در معرض ابتلا به هپاتيت C باشند و خون تزريق شده به آنان آلوده بوده
باشد. البته اين افراد که از طريق تزريق خون آلوده بيمار شده بودند، همگي
شناسايي و درمان شدند و ديگر مشکلي از اين جهت وجود ندارد. از آنجايي که
هپاتيت C تنها از راه خون و فراوردههاي خوني انتقال پيدا ميکند و واکسن
مشخصي نيز ندارد، بنابراين ما براي کنترل اين بيماري بايد تنها راههاي
انتقال آن را محدود کنيم. راه انتقال عمده اين هپاتيت، اعتياد تزريقي است.
من بهطور دقيق نميدانم چند نفر در ايران معتاد تزريقي در کشور وجود دارد.
اين آمار بايد از سازمان مواد مخدر گرفته شود. اما 40 تا50 درصد معتادان
تزريقي به هپاتيت C مبتلا ميشوند. اين معتادان بيشتر به زندان ميروند و
در آنجا نيز رفتاهاي پرخطر زيادي دارند. پس از شيوع در آنجا، از زندان
بيرون ميآيد و نزد خانواده، همسر يا فرزندانش ميرود. آنان نيز به شخصه در
جامعه رفت و آمد ميکنند و اين سيکل متأسفانه ادامه دارد. ما در ايران در
واکنش به حل اين مشکل برنامه «کاهش آسيب» را اجرا ميکنيم. براي مثال به
معتادان ميگوييم، براي مصرف مواد مخدر از شيوه تزريق استفاده نکن. او
امکان دارد به حرف ما گوش کند و از متادون براي ترک اعتياد خود
استفادهکند. گاه معتادان مورد نظر اصرار بر اعتياد خود دارند که ما به
اجبار به آنان ميگوييم، اگر ميخواهي تزريق انجام دهي، پس از سرنگ يک بار
مصرف استفاده کن تا به بيماري هپاتيت مبتلا نشود. افراد همچنين امکان دارد
رفتارهاي جنسي متعدد داشته باشند که ما به آنها توصيه ميکنيم اگر اصرار به
رفتار خود دارند از کاندوم استفاده کنند، تا هر دو طرف سالم بمانند و
بيماري منتقل نشود. اين گفتهها به اين دليل نيست که ما مردم را به تزريق
مواد مخدر با سرنگ يا داشتن رابطه جنسي متعدد تشويق يا تأييد ميکنيم. اين
توصيهها تنها به منطور ايمن کردن رفتار پرخطر و کاهش ميزان شيوع بيماري در
بين افراد جامعه است. به هر حال مردم با هر شيوه زندگي، درست يا غلط،
بيمار ما هستند و ما موظف هستيم سالمترين راهکار موجود را به آنان بگوييم.
با ارائه اين راهکارها هم فرد مبتلا نميشود و هم فرد مبتلا، بيماري را در
بين اطرافيان خود پخش نکند. نکتهاي که در اين زمينه وجود دارد و براي
اولين بار ميخواهم آن را باز کنم، بحث بيماران هپاتيتي است که نه اعتياد
تزريقي دارند و نه رابطه جنسي متعدد داشتهاند. ما حدس مي زنيم اين افراد
در رفت و آمدهاي خود به آرايشگاهها، خصوصاً آرايشگاههاي زنانه،
دندانسازهاي تجربي، حجامتهاي غيربهداشتي و ديگر فعاليتهاي مرتبط که
ميتواند خون و يا فراوردههاي خوني را درگير کند، علت اصلي ابتلا به
بيماري بوده است. ما بايد در اين زمينه تحقيق کنيم تا به نتيجه دقيق برسيم،
بيمار از چه راهي مبتلا شده که تا از انتقال ديگر افراد جلوگيري کنيم.
براي مثال خالکوبيهاي غيربهداشتي نيز راه ديگري براي انتقال هستند که
اينها با مطالعه روي بيماران مبتلا مشخص شده است.
درمان اين هپاتيت به چه صورت است؟
در
مسئله درمان، ما در ابتدا با اينترفرون تنها بيمار را مداوا ميکرديم که
20 درصد پاسخگو بود و بعد ريباورين را نيز به آن اضافه کرديم. بايد بدانيد
که هپاتيت C ژنوتايپ 1 تا حتي 7 دارد و هر کدام نوع a و b و c هم دارند.
اينها اشکال مختلف و شناخته شده ويروس هستند. 1a، 1b، و 3a شايعترين
انواع هپاتيت C در ايران هستند. به ترتيب 1a بيش از 3a و 3a نيز بيشتر از
1b شايع است. هر ژنوتايپ متفاوت درمان متفاوت نيز ميطلبد. در نوع 1
معمولاً به بيمار 12 ماه دارو داده ميشود و 50 درصد ويروس منفي ميشود، در
نوع 3، 80 درصد امکان منفي شدن ويروس هست، اما امروز چند رقم داروي جديد
آمده است که 98 تا 99 درصد درمان هپاتيت را تضمين ميکند و راه حلي قطعي
براي درمان هپاتيت C است. اين داروها به تازگي در ايران راه پيدا کرده است.
اين بيماران چه ميزان احتمال دارد سرطان به سرطان کبد مبتلا شوند؟
هرکسي
با سيروز کبدي امکان دارد به سرطان کبد دچار شود، ولي تمامي افرادي که
سيروز کبدي دارند به سرطان دچار نميشوند. سرطان کبد به عواملي مثل ژنتيک و
مصرف بيش از اندازه سم آفراتوکسين و غيره برميگردد. اين سم در قارچ، پسته
يا برخي حبوبات وجود دارد و مصرف بيش از حد اين مواد غذايي موجب بروز
خطراتي براي فرد ميشود.