کد خبر: ۶۱۵۲۲
تاریخ انتشار: ۲۱:۴۵ - ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۴ - 2015May 10
شفاآنلاین:جامعه>خانواده>هویت جنسیتی به معنای تشخیص ذهنی فرد از خود به‌عنوان مرد یا زن است. تشخیص هویت جنسیتی از کودکی شروع می‌شود و در نوجوانی تقویت می‌شود و به ثبات می‌رسد.
هویت جنسیتی فرد درواقع شامل رفتارهای بیرونی فرد در جامعه، خانواده یا در ذهن خود فرد است که ممکن است مردانه یا زنانه باشد و ممکن است رفتار بیرونی فرد با جنسیت زمان تولدش سازگار و یکسان نباشد. به‌عنوان مثال ممکن است فردی زن باشد اما رفتار مردانه داشته باشد. تشخیص هویت جنسیتی فرد رابطه نزدیکی با فرهنگ جامعه مورد نظر دارد. ممکن است رفتاری در فرهنگ یک جامعه زنانه تلقی شود اما در جامعه دیگر مردانه.
امروزه زنان برخلاف نسل‌های گذشته، رفتاری شبیه مردان دارند. آنها به دانشگاه‌ها وارد می‌شوند تا در زمینه شغلی رقابت کنند. حتی در سطح حرفه‌ای در رشته‌های مختلف ورزشی رقابت می‌کنند.
علم جامعه‌شناسی این هنجار را «آزادگرایی جنسیتی» می‌نامد. اما مفهوم آن، درواقع معنی لغوی این واژه نیست، بلکه باید در عمق بررسی کرد و با دیدی علمی مفهوم آن را درک کرد. در اصل این معانی، برگرفته از یک سری از فرضیه‌های جامعه‌شناسی است که در کتاب «اسطوره فرهنگ» به جزییات آن اشاره شده است. به‌طور مثال علل این‌که چرا ما به یک علم جامعه‌شناسی واقعی و برگرفته از حقایق اجتماعی نیاز داریم را توضیح داده است.
اگر زنان، رفتاری مردانه دارند و معتقدان آن را آزادگرایی خطاب می‌کنند، کمی بدبینانه است. مثل این است که بگوییم «زنان دارای رفتاری مردانه هستند، چون همان آزادی‌های مردان را دارند!» برای این هنجار، در کنفرانس Rumpelstiltskin، به دنبال نامی مناسب‌تر به معنای واقعی و بررسی آن پرداخته‌ایم.
اگر کسی بخواهد علت این تغییرات در زنان را به‌طور صریح و قاطع شرح دهد، حقیقتا کاری سخت است و درنهایت باز هم مورد انتقاد قرار می‌گیرد. واقعا علت این تغییر رفتاری چیست؟ استدلال‌های زیادی در این مورد بیان شده اما مهم‌ترین علت آن، ریشه در علم زیست‌شناسی دارد. تغییرات زیادی دست روی هم می‌گذارند تا این حالت رقابتی بین زن و مرد پیش بیاید. یکی از آنها، تغییرات هورمون‌هایی است که هر یک در نوع خود، مخصوص به زن و مرد است.
به گزارش سایت مردمان، بررسی روی اختلال عملکرد هورمون‌ها آنقدر‌ها هم ساده نیست. به عبارت دیگر، نمی‌توانیم از آن، تنها به‌عنوان یک دلیل ساده برای این تغییرات رفتاری نام برد،، چرا که چگونگی کارکرد هورمون‌ها تأثیرات گوناگونی را در آداب رفتاری یک شخص دارد.
Elizabeth cashdan محقق علم انسان‌شناسی، این موضوع را به‌طور کامل مورد بررسی قرار داده است و صراحتا اثرات این هنجار رفتاری را در تغییرات جسمی زنان شرح داده است. وی معتقد است ظاهر زنان امروزی با رفتاری مردانه، معمولا با ظاهر ستاره‌های‌ هالیوودی، متفاوت است. در جوامعی که زنان تحت فشار‌های زندگی، همچون تأمین مالی و حضانت کودکان خود هستند، افزایش هورمون تستوسترون درآنها، تحمل، قدرت و حس رقابت آنها را بالا می‌برد. همچنین در بین هورمون‌های حیاتی، افزایش تستوسترون باعث تجمع چربی در ناحیه شکم و کمر می‌شود و درنتیجه ظرافت زنانگی در مقایسه با ظاهر ایده‌آل در تبلیغات غربی یک خانم، کاهش می‌یابد.
تحقیقات Cashdan اساسا سودمند است ولی آماری نیست و در گزارش خود، به‌طور وسیع به مقایسه جوامع مختلف نپرداخته است. طی چند ‌سال تجزیه و تحلیل بیشتر در جوامع و ظواهر خانم‌ها، روز‌به‌روز، با پیشرفت آنها در زمینه تحصیلات و کار از ظرافت زنانه آنان نیز کاسته شده است! ( مراجعه شود به مأخذ:  علم تخیل:  اسرار مغز )
زنان مادامی که درحال پیشی گرفتن از یکدیگر هستند، توجهی به جذابیت و زیبایی ظاهری خود ندارند، این در حالی است که در دهه ١٩٥٠، زنان میل بیشتری به ازدواج و تشکیل خانواده و در نتیجه رقابت در جذابیت داشتند چراکه لازمه ازدواج در آن موقع، دارا بودن ظرافت و ظاهری بهتر در زنان بود. همه عوامل اشاره شده فوق، مسبب این هنجار رفتاری در خانم‌ها (با رفتاری شبیه مردان) و در مقابل پیشرفت آنها در زمینه‌های اجتماعی، شغلی می‌شود. این هنجار به مرور زمان در اثر سازگاری بین کارکرد جسم و رفتار بدن اتفاق می‌افتد و خانم‌ها را به سوی موفقیت‌هایی که می‌خواهند سوق می‌دهد.
اغلب اوقات سازگاری بین ارگان بدن و کارکرد آنها در موجودات، حکم کلیدی را در تطابق با محیط‌زیست آنها دارند. به عبارتی اگر عوامل زیست‌محیطی قفل و حس رقابت زنان کلید آن باشد، تغییرات هورمونی حکم بازکننده در یا سکوی پرتابی است که باعث تغییرات رفتاری مردانه در زنان و کسب موفقیت‌های آنها در جوامع می‌شود و در مقابل می‌بینیم که برخی مردها نیز تمایل به کارهای خانه و بچه‌داری دارند که جا دارد از دیگر تغییرات هورمونی نیز در این‌جا تشکر کنیم!!
دکتر میناپور فرخ، روان‌شناس در یک برنامه رادیویی می‌گوید: گوناگونی نقش زنان در زندگی به‌عنوان همسری وفادار، مادری مهربان و کارمندی وظیفه‌شناس یا مدیری موفق امروزه جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده و مورد توجه قرار گرفته است. از طرفی چگونگی دور شدن زنان جوامع صنعتی و مدرن از سرشت و فطرت طبیعی خود مسأله‌ای است که نمی‌توان به راحتی از آن چشم‌پوشی کرد. از آنجایی که هر زن دارای مردانگی درون (آنیموس) و هر مرد دارای زنانگی درون (آنیما) است، پس لازم است افراد بتوانند در این زمینه به تعادل برسند. از نظر روان‌شناختی لازم است هر زن ٤ جنبه انرژی روانی درونش را تجربه کند و آنها را به تعادل برساند.
پورفرخ ادامه داد: اولین بخش که «روح معنوی زن» می‌باشد؛ بازتابنده محسنات کامل زنانه از لحاظ بردباری و وفای به عهد است و از آنجایی که این خصوصیت زن در پی کسب عظمت و قدرت نیست و به دنبال نقاط قوت مرد و چشم‌پوشی از نقاط ضعف است، با روحیه‌ای الهام‌بخش و خلاق، مرد را در زندگی به سوی موفقیت سوق می‌دهد. دومین بخش که «انرژی مادرانه» است؛ نقش حامی و سرپرست را برای فرزندان و حتی اطرافیان ایفا می‌کند و در پرورش افراد موثر است.
سومین بخش که ویژگی‌های مردانه درون زن است «وآمازون» نام دارد، شدیدا دارای تمرکز درونی حواس بوده و قابلیت ابراز وجود دارد. متکی به نفس و خودکفاست و در ارتباطات اجتماعی با مردان، نقش همکار و رقیب را ایفا می‌کند.
با توجه به چهار بعد انرژی درونی زنان می‌توان گفت که در صورت به تعادل رساندن این چهار بخش است که یک زن توانایی و قابلیت همسری با حفظ نقش دوست داشتنی بودن و مادری مهربان و کارمند یا مدیری موفق خواهد بود. اگر به هر دلیلی در یکی از ابعاد، پیشرفت چشمگیری داشته باشد و در بعدی دیگر کم‌کاری و خلأ شکل گرفته باشد، خانواده دچار بحران شده و زندگی با تنش مواجه خواهد شد. در چنین حالتی لازم است که با به تعادل رساندن همه ابعاد انرژی زنانه به ثبات خانواده توجه بیشتری کرد. به نظر می‌رسد با مدرنیته شدن جوامع صنعتی، زن امروزی در جهت بعد مردانگی درون پیشرفت چشمگیری حاصل کرده و احتمالا از ابعاد دیگر انرژی روانی دور مانده است.
شهروند

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: