در يکي از تحقيقات انجام شده محققان به اين نتيجه رسيدند که تصور بدني پديد آمده در بين زنان، به الگوهاي رفتاري موجود در خانواده در دوران کودکي برمي گردد که در ادامه موارد آن را بيان مي کنم:
«از دوره کودکي چيزي که خاطرم هست عيبي بوده که توي خانه به من نسبت داده مي شد. مثلا چون چشماي من کشيده است به من مي گفتند چشم ژاپني! يا چون بيني بزرگي داشتم به من مي گفتن: دماغ گنده! خب من که خالق ظاهر خودم نبودم با اين حرفا سرخورده مي شدم و هر چقدر بزرگ تر مي شدم اين عيب هم بزرگ تر مي شد و فکرش هم بيشتر!» اين مطلب نقل قولي بود از يک دختر جوان که تحت عمل جراحي قرار گرفته بود! بله در واقع بيان نازيبايي ها توسط اطرافيان باعث مي شود تا فرد اعتماد به نفسي را که براي دوره زندگي اش لازم دارد به دست نياورد و حتي نتواند چنين اعتماد به نفسي را از منابع ديگر مانند پيشرفت در زمينه هاي تحصيلي يا تقويت نقاط مثبت رفتاري به دست بياورد. همين طعنه و کنايه ها حتي اگر مستقيما به خود فرد هم گفته نشود باعث مي شود تا فرد نسبت به خودش بسيار حساس شود و نوعي تصور آرمان گرايانه نسبت به ظاهر خويش پيدا کند، تصوري که ممکن است وي را به تخت بيمارستان و عمل هاي جراحي و تبعات بعدي آن بکشاند!
احتمالا تفاوت هاي رفتاري والدين و جامعه نسبت به جنس دختر و پسر يکي از عواملي است که ميزان جراحي هاي زيبايي را در زنان 95 درصد و در مردان 5 درصد کرده است! براي مثال تحسين دختر به خاطر زيبايي محبت به دخترها به خاطر موهاي بلند و چشمان رنگي نگراني والدين از زيبا نبودن دختر، صدا کردن دختران براساس القابي که بر توانايي ها و استعدادها تاکيد دارد. در واقع تمام اين نکات ريز باعث مي شود يک دختر بيشتر از آن که خود را با توانايي ها و مهارت هايش بسنجد با زيبايي اش مورد قضاوت قرار دهد و البته فرقي ندارد که دختري زيبا باشد يا زشت باشد! چرا که اگر زيبا باشد با دادن امتيازهاي مختلف و محبت هاي بيش از اندازه به او زيبايي اش را برايش مهم ترين حسن جلوه مي کنند و اگر زشت باشد با طعنه ها و کنايه هاي مختلف و بي توجهي ها زشتي اش را برايش بزرگ ترين عيب و ننگ مي کنند.
برخي تحقيقات هم به اين سوال پرداخته اند که آيا کساني که تحت عمل زيبايي قرار مي گيرند نسبت به افراد ديگر از شخصيت هاي خاصي برخوردار هستند يا خير؟!که در نتايج تحقيقات اين نتيجه به دست آمد که سه تيپ شخصيتي نمايشي، وسواسي- کمال گرا و شخصيت خودشيفته احتمالا بيشتر از ديگر افراد، متقاضي عمل هاي زيبايي هستند.
خودشيفتگي: برخي از افرادي که تحت عمل جراحي قرار گرفته بودند افرادي خودشيفته بودند! خودشيفته به کساني گفته مي شود که به صورت اغراق آميز متوجه ظاهرشان هستند و مشغوليت اغراق آميزي با تصوير خود دارند.
شخصيت نمايشي: شخصيت نمايشي به افرادي گفته مي شود که تمايل شديدي به اغواگري و خودنمايي دارند و معمولا لباس هايي مي پوشند که بيشترين توجه و نگاه را به سوي خود جذب کنند و به گونه اي رفتار ميکنند که افراد آنها را خوش صحبت و با محبت تصور مي کنند!
شخصيت وسواسي و کمال گرا: درصد قابل توجهي از شرکت کنندگان اين تحقيق که در واقع متقاضيان جراحي زيبايي بودند داراي شخصيت وسواسي بودند.
و اما برخي تحقيقات هم به اين موضوع پرداختند که آيا مکانيسم هاي دفاعي افرادي که تحت جراحي هاي زيبايي قرار مي گيرند نسبت به افراد عادي متفاوت است يا خير؟ در پاسخ به اين سوال بايد گفت که نتايج تحقيقات نشان داده است سبک دفاعي اغلب اين افراد از نوع روان آزرده است يا به عبارت ديگر اين افراد در مبارزه با تنش ها و ناکامي هاي زندگي به دنبال راه هاي غيرمنطقي هستند که معمولا جراحي هاي زيبايي يکي از همين راه حل هاي غيرمنطقي و نادرست است.
همچنين کساني که مجرد هستند بيشتر از کساني که متاهل هستند به سراغ جراحي هاي زيبايي مي روند و به نظر مي رسد علت آن در اين مسئله باشد که افراد متاهل به دليل دريافت حمايت هاي اجتماعي بيشتر از سوي همسر يا خانواده همسر احساس ارزشمندي بيشتري ميکنند و کمتر نسبت به بدن و تصور بدني خود حساس هستند. بنابراين مي توان گفت که يکي از راه هاي کاهش اين نوع عمل ها افزايش ميزان حمايت اجتماعي و احساس ارزشمندي افرادي باشد که اعتماد به نفس زيادي ندارند که البته بايد به اين نکته توجه داشت که دادن احساس ارزشمندي به جوانان يا نوجوانان نبايد از طريق تحسين صورت آنها باشد بلکه اين تحسين ها بايد به سيرت يا ارزش هاي دروني، شايستگي ها، مهارت ها و استعدادهاي فرد منحصر شود.
برخي از متقاضيان درماني آنقدر شور و هيجان براي عمل هاي زيبايي دارند که معمولا به عواقب بعدي آن بي توجه هستند عواقبي مانند:
افسردگي بعد از عمل هاي زيبايي: که معمولا بعد از فروکش کردن هيجان و شور و اشتياق عمل رخ مي دهد.
مسائل پيش بيني نشده: کبودي ها و مسائل پيش بيني نشده ديگر، ممکن است به مدت چندين هفته تا چند ماه فرد را درگير کند يا او را براي عمل دوم يا سوم مجبور کند.
دور شدن از محيط کار و دوستان: کبودي هاي حاصل از عمل بسياري از افراد را مجبور مي کند تا براي مدت معيني حداقل تا هنگام بهبودي کامل، از اطرافيان، دوستان و همکارانشان فاصله بگيرند.
استرس و فشار روحي: وجود عواقب غيرقابل پيش بيني و همچنين مخارج سنگين اين قبيل عمل ها باعث ايجاد فشار و استرس زيادي مي شود، درست زماني که فرد از نظر جسمي و روحي به آرامش و استراحت احتياج دارد.
پذيرفته نشدن: و دست آخر اين که معمولا بعد از عمل سيل عظيمي از اظهارنظرها و انتقادها به سمت فرد روانه مي شود که مثلا سمت چپ صورت نسبت به سمت راست کج شده! نوک بيني خوب نشده! بهتر از اين هم مي توانست عمل کند! و ... که همه اين ها باز هم فرد را دچار استرس مي کند و علاوه بر تمام اينها ممکن است بعد از عمل شخص نتواند با چهره جديدش کنار بيايد و نتواند خودش را بپذيرد يا اين که اطرافيان نتوانند ظاهر جديد او را قبول کنند .درنتيجه فرد مجبور است راهي مطب روانشناسان شود!
خراسان