جوان هايي که حس و حال کار کردن ندارند؛ حتماً اين مطلب را بخوانند

به گزارش شفا آنلاين،سيد حامد قدسي، کارشناس ارشد روان شناسي باليني نوشت: شايد شما هم اين جملات را از زبان يکي از دوستان، آشنايان يا فرزندانتان شنيده باشيد و تنها دليلي که براي متقاعد کردن آن ها براي کار کردن آورده باشيد، اين جمله باشد: «پاشو برو سر کار تا يه پولي دربياري چون اگر پول نداشته باشي، هيچ کي سلامت هم نمي کنه!» اما جالب است بدانيد که کار کردن فوايد رواني و اجتماعي فراواني دارد که از بين آن ها، تنها يکي کسب درآمد و رفع نيازهاي اقتصادي است.

چرا پولدارها دست از کار نمي کشند؟

نياز اقتصادي انگيزه بزرگ هر انسان براي تلاش و پيشرفت است، اما اين گونه نيست که وقتي نياز مالي فردي تامين شد، کمتر براي ايجاد بستر پيشرفت اقتصادي و شغلي تمايل و انگيزه داشته باشد. همان طور که مي دانيد اولين چيزي که عامل محرک انسان براي تلاش و پيشرفت است، نياز است. حال سوالي که مطرح مي شود اين است که آيا تنها انگيزه انسان براي کار کردن به دست آوردن پول و رفاه مالي است؟ اگر چنين بود پس بسياري از افراد ثروتمند بايد از صبح تا شب در منزل شان مي ماندند و از زندگي شان لذت مي بردند درحالي که نه تنها اين گونه نيست، بلکه بسياري از آنها به اندازه ديگران و شايد بيشتر تلاش و کوشش مي کنند. دليل اين تلاش و کوشش، اين است با کار کردن نيازهاي رواني بسياري پاسخ داده مي شود که در ادامه به آن ها اشاره خواهد شد.

12 نياز رواني که کار کردن بهترين شيوه پاسخ دادن به آن هاست

1 -نياز به خلاقيت: انسان ها نياز دارند نوآوري کرده و شيوه هايي را در زندگي شان خلق کنند که منحصر به خودشان باشد؛ به طور مثال، دانشمندان بسياري در دنيا، بدون توجه به کسب درآمد، حريصانه به کشف‌هاي علمي مي پردازند تا بهترين پاسخ را به نياز به خلاقيت شان بدهند.

2 -نياز خدمت به مردم: از لحاظ روان شناسي يکي از کارهايي که احساس آرامش عجيبي به انسان ها مي دهد، کمک به همنوع است. شايد شما هم تا به حال شنيده باشيد که پزشکي به يک منطقه جنگي سفر کرده و در آن جا در شرايط سخت و پر خطر به مداواي بيماران پرداخته، در صورتي که هيچ پولي دريافت نکرده است. تنها عاملي که در اين سفر به اين پزشک انرژي مي بخشيده است، پاسخ به نياز خدمت به مردم بوده است.

3 -نياز به کسب احترام و افزايش شأن اجتماعي: کار کردن سبب افزايش اعتبار فرد در جامعه مي شود که به همين دليل، بيشتر مورد احترام قرار خواهد گرفت. بنابراين مردم براي فردي که شغل و پايگاه اقتصادي دارد احترام و ارزش بيشتري قائل مي شوند.

4 -نياز به احساس هويت: فردي که کار و شغل دارد از يک هويت برجسته بهره مند مي شود. نياز به احساس هويت باعث مي شود که افراد در انجام کارهاي شان تمام تلاش شان را انجام دهند تا شايد، روزي به عنوان موفق ترين فرد در حوزه کاري شان در جامعه شناخته شوند.

5 -نياز به احساس مفيد بودن: انسان هاي شاغل، احساس ارزشمندي و اعتماد به نفس و عزت نفس بيشتري نسبت به افرادي دارند که در عين پولدار بودن، شاغل نيستند. افراد شاغل از اين بابت که سودي را به جامعه خويش ارزاني مي دارند، خرسند هستند و احساس رضايت بيشتري از زندگي شان دارند.

6 -نياز به شهرت: به طور کلي افراد شاغل در صورت کسب مهارت ويژه در حرفه خود، حداقل در صنف مربوطه شناخته شده تر هستند و اين شهرت مي تواند حس خوبي براي فرد داشته باشد. البته مادامي که به غرور منجر نشود.

7 -نياز به قرار گرفتن در فضاهاي همکاري: فضاهاي کاري و شغلي، زمينه ساز ارتباطات بيشتر اجتماعي مي شود که اين به نوبه خود سبب افزايش احساس ارزشمندي و شادکامي در انسان مي شود. در ضمن، نياز به برقراري ارتباط اجتماعي با ديگران در محيط هاي کاري به خوبي پاسخ داده مي شود.

8 -نياز به تحرک فکري و جسمي: در طبيعت هرچيز که در تکاپو و حرکت باشد از سلامت بيشتري برخوردار است. انسان ها در همه مراحل زندگي شان به تحرکات فکري، رواني و جسمي نيازمندند که در اشتغال به هر 3 اين نيازها پاسخ داده مي شود.

9 -نياز به قدرت و پيشرفت: هر قدر شما ثروتمند باشيد باز هم به پيشرفت نياز داريد. اگر سطح معيني از پيشرفت، انسان ها را راضي مي کرد بايد از سال هاي گذشته تاکنون در جوامع بشري تغيير خاصي رخ نمي داد، اما کار کردن، صحيح ترين نحوه پاسخ به اين نياز در انسان است.

10 -نياز به استقلال: وقتي پدر شما براي شما رفاه ايجاد مي کند، قبول دارم که شما مرفه هستيد، اما مستقل نيستيد. اگر به هر دليل جريان حمايت شدن شما از ناحيه پدر قطع شود، شما با تنش هاي بي شماري براي ادامه زندگي تان مواجه خواهيد شد. استقلال براي هر انساني، آرامش را به ارمغان مي آورد.

11 -نياز به ثبات اقتصادي: حتي انسان هاي مرفه نيز براي کسب رفاه بيشتر تلاش مي کنند. در تمام تاريخ افراد بي شمار ثروتمندي بوده اند که روزي دارايي هاي خود را از دست داده اند و افراد ناتواني هم بوده اند که توانمند و ثروتمند شده اند. در هميشه به روي يک پاشنه نمي چرخد پس يکي ديگر از انگيزه ها تلاش براي ثبات وضعيت اقتصادي فعلي و بهبود آن است.

12 -نياز به لذت بردن از زندگي: وقتي از پروفسور «خديوي زند» پرسيدند که چه نيازي داريد که در 85 سالگي روزي 8 ساعت کار مي کنيد و پاسخگوي مراجعه کنندگان تان هستيد، در جواب گفته است: «من کار نمي کنم، من لذت مي برم.» بنابراين هر فردي با کار کردن بهترين فرصت را براي خودش ايجاد مي کند تا به کشف استعدادهايش بپردازد و براي شکوفايي توانمندي هايش تلاش کند تا از زندگي اش لذت بيشتري ببرد.

توصيه جالب يک روان شناس در حوزه کار

اگر شاغل هستيد و از روزمرگي هاي کارتان خسته شده ايد، بايد بدانيد که «لئونارد شلزينگر» که يک روانشناس متخصص در زمينه مسائل مرتبط با کار است، براي افرادي که دچار روزمرگي شغلي شده اند، پيشنهادي ساده و عجيب دارد. او در اين باره مي گويد: همين امروز که از سر کارتان به منزل برگشتيد، شروع کنيد به انجام يک کار جديد. اين کار جديد هر چيزي مي تواند باشد، از راه انداختن کسب و کار خودتان گرفته، تا نوشتن يک کتاب يا انجام کاري براي بهتر کردن جامعه محل زندگي تان. لزومي ندارد اين کار جديد براي شما منفعت مالي داشته باشد.

شرط لازم و کافي براي انتخاب اين کار، دوست داشتن و لذت بردن از آن است. البته لازم نيست در زمان شروع کردن آن کار عاشقش باشيد فقط دست به کاري بزنيد که فکر مي کنيد آن را لازم داريد يا دوستش خواهيد داشت. عشق و علاقه خودش بعدا خدمت تان خواهد رسيد! اما وقتي شروع کرديد يادتان باشد که گام به گام پيش برويد. اين کار باعث مي شود تا هزينه مالي و غيرمالي زيادي هم به خودتان تحميل نکنيد. خب حالا ربط اين، به رهايي از روزمرگي کاري چيست؟ خيلي ساده است: شما بخشي از شور و اشتياقي را که براي کار کردن لازم داريد از اين کار جديد به دست مي آوريد. اين شور و اشتياق، تنها به خود آن کار محدود نمي شود و به تمام جنبه هاي زندگي شما گسترش خواهد يافت. اين شور و اشتياق با پيشرفت کردن در آن کار جانبي بالاتر هم خواهد رفت. حالا صبح ها که از خواب بيدار مي شويد انگيزه زيادي داريد که براي آن از تخت تان بيرون بياييد!




خراسان