اين ها سوالاتي است که لازم است افراد از خود بپرسند و لازمه جواب دادن به اين سوال ها، داشتن «خودآگاهي» است.
«خودآگاهي» به اين معني است که افراد چگونه به خود نگاه مي کنند و براساس اين نگاه چه احساسي نسبت به خودشان مي يابند. يافته هاي علمي گواه آن است که بهداشت رواني از جمله مهم ترين نيازهاي انسان امروزي است که براي تامين آن، لازم است فرد دقيقا خود را بشناسد. نوع خودآگاهي ما، پيش بيني کننده احساس رضايت ما از خودمان و زندگي است و به نظر مي رسد که احساس رضايت نيازي است که تقريبا تمام فعاليت هاي ما به آن معطوف است. احساس راضي نبودن از خود، نشانه اي است که به فرد هشدار مي دهد که نيازمند تغيير است. اصلي ترين و اساسي ترين بخش اين تغيير با کار روي خودآگاهي شکل مي گيرد.
خودآگاهي، توانايي شناخت خود و آگاهي از خصوصيات، نقاط ضعف و قوت، توانايي ها و ناتواني هاست. اين مهارت يکي از کليدي ترين مهارت هايي است که فرد بايد به آن مجهز شود. برخي افراد مايل به انجام اين عمل نيستند چرا که مي پندارند اين کار وقت آنان را هدر مي دهد يا اين که نگريستن به ويژگي هايي که ديگر افراد در آنان مي بينند، براي شان خوشايند نيست. مواجهه با دنياي واقعي خود، کار سختي است ولي براي تبديل شدن به يک فرد با کفايت، کاملا ضروري است. لازم است بدانيم که احساس ارزشمندي در خود و اعتماد به نفس، 2 ويژگي مهمي است که اگر افراد به خودآگاهي بپردازند به آن دست مي يابند.
يادمان باشد که هدف از خودآگاهي اين است که با شناخت ويژگي هاي خود تصميم بگيريم که چگونه باشيم. تا زماني که ما خودآگاهي درستي نداشته باشيم، نمي توانيم در انتخاب هاي مهم و حياتي زندگي مان مانند انتخاب رشته، انتخاب شغل و انتخاب همسر درست عمل کنيم.
بهترين روش براي تقويت خودآگاهي، اين است که از نقاط قوت و توانمندي هاي خود به نحو احسن استفاده و سعي کنيم نقاط ضعف مان را به نقطه قوت تبديل کنيم. در اين راه لازم است که ما از خودمان ارزيابي صحيحي داشته باشيم و در اين راه احساسات، هيجانات و تفکر خود را به طور کامل بشناسيم و سپس نسبت به تغييرات لازم در خودمان اقدام کنيم. عموما اجزاي خودآگاهي شامل 3 مورد است که در ادامه مطرح مي شود و شما بايد مرحله به مرحله آن ها را بگذرانيد تا خودآگاهي تان بيشتر شود.
1- خود ارزيابي صحيح: آگاهي روشن و واضح از نقاط قوت و ضعف، محدوديت ها، توانايي ها، ناتواني ها و يادگيري از تجارب شخصي را خود ارزيابي صحيح مي گويند. افراد با اين توانايي از نقاط ضعف و قوت خود آگاه و متفکر و انتقادپذير هستند و اهداف خود در زندگي را مي شناسند.
2- خودآگاهي هيجاني: آگاه بودن از احساسات و هيجانات را خودآگاهي هيجاني مي گويند. افراد با اين توانايي مي دانند که در هر زمان چه احساسي را تجربه مي کنند و مي توانند به بهترين شيوه، ابراز احساسات و کنترل احساسات داشته باشند.
3- اعتماد به نفس: ميزان تکيه هر فرد به توانمندي هايش را اعتماد به نفس او مي گويند. افراد داراي اعتماد به نفس بالا، افراد با اراده اي هستند و به نقاط ضعف خود به عنوان عوامل مهم تغيير نگاه مي کنند.
4- خودآگاهي جسماني: ما معمولا نسبت به ويژگي هاي جسماني و ظاهري خود داراي احساس هايي هستيم. ممکن است داراي ويژگي هايي باشيم که مورد علاقه مان باشد يا نباشد مانند لاغري يا چاقي. ما معمولا همان گونه رفتار مي کنيم که احساس مي کنيم و اغلب همان گونه احساس مي کنيم که فکر مي کنيم. بنابراين براي افزايش خودآگاهي ما بايد افکار ناکارآمد خود را بشناسيم و آن ها را خنثي کنيم چون آن ها باعث تشديد احساسات و رفتارهاي منفي در ما مي شوند.
ما در خود ارزيابي صحيح، بايد بتوانيم ويژگي هاي مثبت و منفي خود را بشناسيم.
ويژگي مثبت، ويژگي است که هم خود فرد و هم اطرافيان او از وجود آن ويژگي احساس رضايت کنند و ويژگي منفي، ويژگي است که خود فرد يا اطرافيان از وجود آن رضايت ندارند.
براي خودآگاهي صحيح بايد اهميت اطرافيان را هم در نظر بگيريم. ممکن است نظر ما درباره خودمان با ديدگاه اطرافيان درباره ما متفاوت باشد؛ بنابراين ما بايد نظر اطرافيان نزديک را بدانيم و از آن استفاده کنيم. همچنين بايد بدانيم که نظر اطرافيان نمي تواند صددرصد درست باشد و فقط ما را آگاه تر مي کند.
گاهي اوقات ما به خاطر فشار اطرافيان بر خلاف عقيده و نظر خود، عمل مي کنيم. فشار گروه، فشاري روان شناختي است که توسط گروه به فرد وارد مي شود تا مطابق ميل گروه رفتار کند، اما همان طور که گفتيم از ويژگي هاي افراد خودآگاه، هدفمند زندگي کردن آن هاست؛ بنابراين براي رسيدن به اهداف شان هميشه مطابق نظر ديگران عمل نخواهند کرد. اين افراد داراي هدف مشخص در زندگي هستند و براي رسيدن به آن تلاش مي کنند.
به عنوان يک جمع بندي توجه داشته باشيد که براي رسيدن به خودآگاهي بايد خودتان را خوب بشناسيد که شامل شناخت جسماني و رواني است، سپس افکار، احساسات و رفتار خود را خوب بررسي و در نهايت اهداف تان را در زندگي مشخص کنيد و براي رسيدن به آن ها تلاش کنيد. در ضمن بعد از خودآگاهي براي گام نهادن در مسير، تغيير لازم است که ما ابتدا هدف گذاري هاي مشخص و دقيقي داشته باشيم و خواسته هاي خود از زندگي را تعيين کنيم. يادمان باشد در مسير خودآگاهي اطرافيان مي توانند ما را در کسب شناخت بيش تر از خودمان ياري کنند.
لازم است گفته شود که در مسير آموختن مهارت هاي زندگي مهم ترين قسمت اين مهارت ها، مهارت خودآگاهي است؛ زيرا بعد از اين مهارت، ما مي توانيم مهارت هاي ديگر از جمله تصميم گيري، حل مسئله، کنترل خشم و ... را بياموزيم و در تمام زندگي اين خودآگاهي و خودشناسي است که مي تواند ما را در تصميم گيري هاي درست هدايت کند.
حميد شيرازي، کارشناس ارشد روان شناسي باليني
خراسان