کد خبر: ۴۸۲۷۱
تاریخ انتشار: ۰۰:۲۴ - ۲۸ دی ۱۳۹۳ - 2015January 18
شفاآنلاین :پدر شکی نداشت که دخترک موفرفری رازی پنهان دارد و همین کافی بود تا با جست‌وجوهای زیاد بتواند پرده از اشتباه بزرگ زایشگاهی در چابهار بردارد.

به گزارش شفاآنلاین ،از 27 آذرماه سال 91 وقتی در زایشگاه بیمارستان امام علی(ع) شهر چابهار سه نوزاد دختر بین ساعات 7 تا 9 شب به دنیا آمــــــدند با کم توجهی در این بیمارستان معمایی سه ساله کلید خورد. دو دختربچه به نام‌های «الناز» و «کبری» جابه‌جا شده بودند و اگر چهره کاملاً متفاوت الناز کوچولو نبود شاید راز این اشتباه هیچ‌گاه فاش نمی‌شد و دختربچه‌ها با پدر و مادران واقعی خود زندگی نمی‌کردند.
موهای فرفری و پوست سیاه الناز کوچولو هیچ شباهتی با پدر و مادرش نداشت و همین کافی بود جست‌وجوهای آنان کلید بخورد تا اینکه الناز سیه چهره با موهای فری به پدر و مادرش که از مهاجران آفریقایی در نزدیکی چابهار هستند تحویل داده شود و کبری با پوست روشن به آغوش پدر و مادر واقعی خودش بازگردد.
گفت‌وگو با پدر جست‌وجوگر
نیاز همان پدری است که فهمید دخترش شباهتی به او، همسرش و خاندانش ندارد و با پیگیری زیاد و جست‌وجوی گسترده توانست دختر اصلی خود را به خانه‌شان بازگرداند.
وی گفت: وقتی نوزادم را از بیمارستان تحویل گرفتیم متوجه تفاوت‌ها شده بودیم تا اینکه الناز سه ماهه شد. رنگ پوست و موهایش هیچ همخوانی با ما نداشت و من متوجه اختلاف ظاهری او با اعضای خانواده‌مان شدم. من و مادرش هر چه انتظار کشیدیم تا تغییری در موهای فرفری کبری و پوست سیاهش رخ دهد بی‌فایده بود. حتی سرش را از ته با تیغ تراشیدیم اما فایده‌ای نداشت. همسرم الناز را با همان قیافه دوست داشت و می‌گفت الناز بچه خودمان است اما رفته رفته وی نیز به این مسأله مشکوک شد تا اینکه تصمیم گرفتم به بیمارستان بروم  و این موضوع حل شود اما هیچ‌کس پاسخگو نبود. در بیمارستان سرگردان شدم و هیچ‌کس نمی‌خواست باور کند که اشتباهی رخ داده است.وی افزود: وقتی به دادگستری رفتم قاضی پرونده‌ام دستور داد تا مأموران پلیس آگاهی برای افشای این اختلاف ظاهری وارد عمل شوند که پس از هشت ماه انتظار و تلاش توانستیم ثابت کنیم که بچه‌ام در بیمارستان جابه‌جا شده است.
نیاز ادامه داد: دختر واقعی‌ام را پیدا کردیم و با همان اسم کبری که خانواده سیاهپوستش روی او گذاشته‌اند صدایش می‌کنیم کبری دارای پوست روشن بوده و به ما شباهت زیادی دارد از آن روز به بعد دلمان برای الناز کوچولو نیز تنگ می‌شود.
وی افزود: کبری خیلی زود با ما صمیمی شد و اصلاً بهانه‌گیری نمی‌کند و خوشحالم که بعد از دو سال به پاسخ سؤالات ذهنم رسیدم. پسرم نیز از اینکه خواهر واقعی‌اش را در خانه می‌بیند خوشحال است فضای زندگی‌مان خیلی خوب شده و گاهی به دیدن الناز هم می‌رویم.
نیاز در پایان گفت: خیلی سختی کشیدم بی‌اعتنایی‌های مسئولان بیمارستان کلافه‌ام کرده بود و از دادگستری سپاسگزارم که به حرف‌هایم بها دادند وگرنه تا آخر عمر من و همسرم با یک سؤال بی‌پاسخ روبه‌رو می‌شدیم و امیدوارم در بیمارستان دقت شود تا بچه‌ها جابه‌جا نشوند.
ایران
 
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: