به گزارش شفاآنلاین،عاشقان گوشت، ادا و اطوار ندارند و گوشت را لخم و با دنبه و شده همراه با پیه و چربی میخورند و استخوانها را هم پاک میکنند، به امید تکرار این لحظات. دسته دیگر از گوشتخوارها ولی تا این حد ولع ندارند و گوشت خوردنشان شرط و شروط دارد که مثلا مرغ نمیخورم، این قسمتش را دوست ندارم، گوشت گوساله و شتر اصلا نمیخورم و حتما باید گوشت لطیف و بیچربی بره در غذا باشد.
دسته بعدی اما رابطهای شکراب با گوشت دارند، از هر نوعی که باشد. گوشت به مذاق آنها بدمزهترین و منزجرکنندهترین بخش غذاست. گوشت به مشام آنها بدبوست و به چشمشان بدشکل، وقتی هم که زیردندان میرود گویی تکهای از بدن جانور است که بیرحمانه از او جدا شده و قرار است زیر دندانهای آدمیزاد تکه پاره شود.
بعید ندانید اگر اینها برای مرغی که جلوی رویشان سر بریده شده یا یک ماهی که تازه صید شده و درفراغ آب، بال بال میزند، گریه هم بکنند.
این گروه همانهایی هستند که مشتاقانه و بیتردید به سمت سبزیجات میروند و گیاهخواری را انتخاب میکنند و بابت این انتخاب گاهی نیز به زحمت میافتند و موجب تعجب دیگران میشوند، اما ککشان هم نمیگزد.
در کنار این سه گروه، یک شاخه فرعی هم وجود دارد که منشعب از گیاهخواری است، اما گیاهخواری نیست. اسم این گروه را میشود گذاشت گیاهخواران تقلبی یا تظاهرکنندگان به عشق سبزیجات یا دنبالهروهای مد گیاهخواری.
اینها معمولا دستشان به دهانشان میرسد، اهل تیپ زدن و رستوران رفتن و دور همیهای دوستانه هستند، به همگام بودن با مد هم اعتقاد دارند و تظاهر به گیاهخواری یا جار زدن گیاهخوار بودنشان را ژستی برای افزایش کلاس میدانند.
اینها وقتی دانههای ذرت را نوک چنگال میزنند و یک تکه کلم بروکلی آبپز را میجوند یا هاتداگ سویایی میخورند و توضیح میدهند که خوشحالند به دنیای حیوانات آسیب نمیزنند، به اندازه یک گوشتخوار حرفهای از گفتن این جملات لذت میبرند.
گیاهخواری برای عدهای از آدمها سبک و سیاقی برای زندگی است؛ سبکی پرلذت و صلحآمیز، ولی برای آدمهای توی ژست، یک اداست، یک وصله نچسب به زندگیشان که یا زود خستهشان میکند یا وادارشان میکند یواشکی لبی به گوشت برسانند. این آدمها باور کردنی نیستند، رفتار نمایشیشان خیلی راحت لو میرود، ولی گیاهخواران واقعی تا زندهاند به گیاهان وفادار میمانند و از خوردن سبزیجات لذت میبرند.
جام جم سرا