کد خبر: ۳۷۶۷۹
تاریخ انتشار: ۱۵:۱۲ - ۲۶ مهر ۱۳۹۳ - 2014October 18
شفاآنلاين :امروزه در تمام جوامع، سالمندي به عنوان يك مسئله مهم مطرح است. کاهش ميزان باروري نقش عمده‌اي در افزايش درصد سالمندان داشته است. درصد جمعيت سالمندان تقريباً در همه کشور‌ها بطور منظم رو به افزايش است.

در سال 2000، يک پنجم جمعيت در کشور‌هاي بيشتر توسعه يافته و هشت درصد جمعيت در کشور‌هاي کمتر توسعه يافته 60 ساله و بالاتر بودند و پيش­بيني مي‌شود که در سال2050، يک نفر از هر 3 نفر در کشور‌هاي بيشتر توسعه يافته، و يک نفر از هر پنج نفر در کشور‌هاي کمتر توسعه يافته 60 ساله و بالاتر خواهند بود( 13: 2002 ،United Nation.).

مسائل سالمندان و اتخاذ سيا‌ست گذاري­هاي صحيح در مورد آنها در حال حاضر به يک نگراني مشترک جهاني تبديل شده است. سياستها و برنامه‌ها بايد فراتر از مسکن و بهداشت باشند و فرصت شرکت سالمندان در عرصه‌هاي مختلف توسعه اقتصادي و اجتماعي را فراهم آورند. سالمند شدن جمعيت فرايندي کاملاً طبيعي است و نمي توان آن را متوقف يا معکوس کرد بلکه مي توان با سياست گذاري­هاي صحيح آثار اين فرايند را کنترل نمود.

مسئله سالمندي جمعيت جهان که به دلايل مختلف از جمله کاهش ميزان مواليد، پيشرفت هاي علوم پزشکي، بهداشت، آموزش و پرورش و در نتيجه افزايش اميد به زندگي در سطح جهاني مطرح شده است، پديده نسبتاً نويني است. از آنجائيکه اين پديده در کليه جنبه­هاي زندگي جوامع بشري، از جمله طيف گسترده‌اي از ساختارهاي سني، ارزش ها و معيارها و ايجاد سازمان­هاي اجتماعي تحولات قابل ملاحظه اي بوجود مي‌آورد، لذا مقابله با چالش­هاي فرا راه اين پديده و اتخاذ سياست‌هاي مناسب در جهت ارتقاي وضعيت جسمي، روحي و اجتماعي سالمندان از اهميت بالايي برخوردار بوده و در دستور کار جامعه بين‌المللي قرار گرفته است.

از آنجائيکه سالخوردگي فراگردي همگاني است و در کل دوران زندگي ادامه دارد، آماده ساختن کل جمعيت براي دوران سالخوردگي بايد جنبه تفکيک ناپذيري از سياست‌هاي توسعه اجتماعي _ اقتصادي باشد و با مساعي زياد در کليه سطوح کشوري، محلي، خانوادگي و فردي توام گردد. شيوه برخورد با اين مسئله نيز بايد جامع و توسعه‌اي بوده و همه جنبه هاي حياتي را که تعيين کننده کيفيت زندگي سالمندان مي‌باشد، از جمله مشارکت آنان در امر توسعه را شامل گردد.

پيش‌بيني‌هاي سازمان ملل براي دوره زماني 2030-2025 نشان مي دهد که جمعيت 60ساله و بالاتر در اين دوره داراي ميزان رشد 3.5 برابر بيشتر از ميزان رشد کل جمعيت خواهد بود.

در ايران نيز با ظاهر شدن آثار کنترل جمعيت از سال 1370 به بعد بتدريج از نسبت افراد کمتر از 15 سال کاسته و بر نسبت افراد ميانسال (64-15 سال) افزوده شده است. استمرار اين وضع در آينده مي‌تواند ترکيب سني جمعيت را تغيير داده و به نحو محسوسي از نسبت افراد زير 15سال بکاهد و جمعيت را بسوي سالخوردگي سوق دهد ( زنجاني و ديگران، 1378: 57).

امروزه در اکثر کشور‌ها‌ي جهان، مسائل اقتصادي و اجتماعي مربوط به سالمندان و مسئله بالا رفتن هزينه‌هاي خدمات بهداشتي و رفاهي به موازات نياز به فراهم کردن خدمات براي تعداد روز‌افزوني از سالمندان پيچيده‌تر شده است و نياز به برنامه‌ريزي‌ها و سياست گذاري هاي جامع و دقيق را مي‌طلبد.

در اکثر جوامع پيشرفته امروزي حمايت از سالمندان توسط مراقبت‌هاي بهداشتي دولتي و سازمان‌هاي بازنشستگي خصوصي ارايه مي‌گردد. اين برنامه‌ها در کم کردن و ازبين بردن شکاف موجود در درآمدها و منابع بين سالمندان و جمعيت واقع در سنين کار موفقيت‌آميز بوده و ميزان‌هاي فقر در ميان سالمندان را بطور اساسي کاهش داده است. به هر حال اين هزينه ‌ها که توسط سازمان‌هاي بازنشستگي به افراد مسن پرداخت مي‌شود در واقع انتقال از جوانتر‌ها به نسل‌هاي مسن مي‌باشد که خود به مرور زمان مي‌تواند سنگين و مشکل‌ساز گردد و وقتي که ميزان‌هاي بازنشستگي به سطح بالايي برسد اين برنامه‌ها غير‌پايدار مي‌شوند. صندوق بين‌المللي پول در مطالعه‌اي نشان داد که عدم توجه به اين فشار‌هاي مالي در سيستم‌هاي بازنشستگي مي‌تواند باعث ايجاد تضاد گردد «صدمات اقتصادي جدي» هم بر روي اقتصاد داخلي کشور و هم از طريق ارتباطات بين‌المللي کشور‌هاي پيشرفته بر روي اقتصاد جهاني اثر‌گذار باشد ( بونگارت، 2004: 4-1)

هم تعداد سالمندان و هم نسبت سالمندان در کل جمعيت بايد مورد توجه قرار گيرند بويژه در جهت سياست گذاري‌هاي کلان ملي، تعداد سالمندان در واقع بيان کننده تعداد تخت‌هاي بيمارستاني مورد نياز در آينده، تعداد افراد متخصص طب سالمندان، کمک‌هاي بهداشتي و تعداد خانه‌هاي سالمندي مورد نياز براي آينده مي‌باشند. نسبت سالمندان در يک جمعيت بيان کننده تعداد افراد مورد نياز در سنين کار و فعاليت براي ارايه حمايت‌هاي مالي به اشخاص سالمند و تعداد مددکاران و افراد متخصص طب سالمندي و پرسنل مورد نياز براي آموزش و فعاليت در خانه‌هاي سالمندي مي‌باشد. مناطق بسياري از جهان تحت تاثير اين دگرديسي و تغير ساختار سني هستند. بيش از 18 درصد ايتاليا‌يي ها 65 ساله و بيشتر و سوئد، بلژيک، يونان و ژاپن اندکي جوانتر هستند. اروپا بالاترين نسبت سالمندان را دارد و براي چندين دهه جزو سالمند‌ترين مناطق باقي خواهد ماند. سرعت کاهش باروري در آسيا، آمريکاي لاتين و تقريباً آفريقاي شمال شرقي و همچنين افزايش اميد به زندگي در اين مناطق، نسبت‌هاي سالمندي اين مناطق را تا سال 2050 بيش از سه برابر خواهد کرد ( وايت، 2004: 4)

سالمندي جمعيت يک فرايند شناخته شده بعنوان «انتقال جمعيت‌شناختي» است که در آن باروري و مرگ ومير از سطوح بالا به سطوح پايين کاهش پيدا مي‌کنند. بطور کلي پيري جمعيتي يا گروهي عبارت است از ترکيب خاص اجتماعات از نظر درصد افراد سالخورده که به علل زير ممکن است پيش آيد:

کاهش ميزان مواليد

بالا رفتن متوسط طول عمر افراد

کاهش ميزان مرگ ومير

مهاجرت

کاهش باروري همراه با افزايش اميد به زندگي باعث شکل جديدي در ساختار سني جمعيت در اکثر مناطق با تغير وزن نسبي از جوانتر‌ها به گروه‌هاي مسن همراه مي‌باشد (تاجور،1382: 16)

کاهش باروري اولين و مهمترين تعيين کننده و مشخصه‌ي سالمند شدن جمعيت مي‌باشد. در بيش از نيم قرن گذشته، ميزان باروري کل در جهان تقريباً نصف شده است، از 5 بچه به 2.7 براي هر زن کاهش يافته است. در نيم قرن آينده نيز، حتي اين کاهش فراتر از حد جانشيني 2.1 بچه براي هر زن خواهد رسيد. بعنوان يک نتيجه کاهش مداوم که در طول قرن بيستم اتفاق افتاد، متوسط ميزان باروري کل در مناطق بيشتر توسعه يافته از سطح نسبتاً پايين قبلي يعني 2.8 بچه براي هر زن در طول 1955-1950 به سطح خيلي پايين 1.5 بچه براي هر زن در طول سال‌هاي 2005-2000 رسيده است. از طرفي اين ميزان در مناطق کمتر توسعه يافته بيش از 60 درصد کاهش داشته است و از 6.2 بچه براي هر زن در طول دوره 1955-1950 به 2.9 بچه در طول دوره 2005-2000 رسيده است . اما بايد توجه کرد که تفاوت‌هاي زيادي بين مناطق مختلف وجود دارد. در مناطق توسعه نيافته متوسط ميزان باروري کل هم اکنون 5.2 بچه براي هر زن مي‌باشد. بويژه در آفريقاي غربي و شرقي اين ميزان فراتر از 5.5 بچه براي هر زن مي‌باشد ( 5 : 2002 ، United Nation).

انتظار مي‌رود که اين کاهش در دهه‌هاي آينده نيز ادامه داشته باشد. بر اساس پيش‌بيني‌هاي سازمان ملل‌، انتظار مي‌رود که در دوره زماني 2030-2025 ميزان باروري کل در مناطق کمتر توسعه يافته از 2.9 بچه براي هر زن به 2.4 بچه کاهش پيدا کند و در دوره زماني 2050-2045 به 2.2 برسد. از طرفي در مناطق بيشتر توسعه يافته پيش‌بيني شده که متوسط ميزان باروري کل از از 1.5 بچه براي هر زن به 1.9 بچه در سال‌هاي 2050-2045 افزايش پيدا کند. شايان ذکر است که در مناطق توسعه نيافته بر اساس پيش‌بيني سازمان ملل متوسط ميزان باروري کل در طي همين مدت کاهش چشمگيري خواهد داشت، از 5.2 بچه براي هر زن به 3.6 بچه در دوه زماني 2050-2045 خواهد رسيد.

از ديگر عوامل موثر بر سالمند شدن جمعيت مي‌توان به کاهش مرگ و مير و افزايش اميد به زندگي اشاره کرد.در بيش از 5 دهه گذشته اميد به زندگي در بدو تولد بطور جهاني تقريباً 20 سال افزايش يافته است. از 46.5 سال در سال‌هاي 1955-1950 به 66 سال در سال‌هاي 2005-2000 رسيده است. در بيش از 50 سال آينده نيز پيش‌بيني مي‌شود که اميد به زندگي بطور جهاني 10 سال افزايش پيدا کند و در دوره زماني 2050-2045 به 76 سال برسد. درشرايط فعلي مرگ ومير سه نفر از هر چهار تولد در جهان تا سن 60 سالگي زنده مي‌مانند و يک نفر از هر سه نفر تا 80 سالگي زنده مي‌ماند. وتحت شرايط پيش‌بيني شده مرگ ومير براي دوره زماني 2050-2045، تقريباً 7 نفر از هر 8 نفر متولد شده تا 60 سالگي وبيش از نيمي از آنها تا سن 80 سالگي زنده مي‌مانند( 6 : 2002 ، United Nation).

قابل ذکر است که در ميان عوامل ذکر شده موثر بر سالمند شدن جمعيت، نقش مهاجرت در تغيير توزيع سني نسبت به باروري و مرگ ومير از اهميت کمتري برخوردار است


بیتا ضیایی- صدیقه ابراهیمیان

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: