شفاآنلاین-همیشه در مورد اعتماد به نفس و فواید آن که باعث میشود انسان به مراحلی در زندگی برسد بسیار شنیده ایم ولی شاید به این فکر نکرده باشیم که این اعتماد به نفس بیش از اندازه ممکن است چه مشکلهایی ایجاد کند که از آن به عنوان اعتماد به نفس کاذب یاد میشود.
به گزارش شفا آنلاین،اعتماد به نفس کاذب به دلیل فقدان
خودآگاهی صحیح در فرد بوجود میآید. وقتی که فرد خود را نمیشناسد ممکن است
از آن چیزی که هست خود را بیشتر یا کمتر در نظر بگیرد. زمانی که فرد با
توجه به ناآگاهی از تواناییهای خود بیشتر از ظرفیت و تواناییهای خود را
در نظر میگیرد گرفتار اعتماد به نفس کاذب میشود و اگر کمتر از حد توانایی
خود را در نظر بگیرد دچار خود کم بینی کاذب میشود. معمولا افرادی که دچار
عدم خودآگاهی صحیح یا عدم ارزیابی صحیح از خود هستند دچار اعتماد به نفس
کاذب میشوند. امکان دارد فرد خود را بشناسند اما ارزیابی از میزان
تواناییهایش نداشته باشند به همین دلیل به توانمندیهای خود بیشتر از آن
چیزی که هست اعتماد میکند. دو عامل عدم ارزیابی صحیح و عدم خودارزیابی از
خودآگاهیهای افراد باعث میشود که فرد گرفتار اعتماد به نفس کاذب شود.
فرد برای داشتن این آگاهی و خودارزیابیها باید بتواند فرهنگ محیطی که در
آن زندگی میکند را ارزیابی کند. معمولا افرادی دچار اعتماد به نفس کاذب
میشوند که نمیدانند جامعه به چه میزان از توانایی آنها نیاز دارد. یکی
از دلایل از دست دادن واقع بینی نسبت به خودمان را میتوانیم در تربیتهای
زمان کودکی مان دنبال کنیم. زمانیکه والدین بی دلیل و بیش از اندازه و در
زمان نامناسب تشویقمان کنند و یا به عنوان مثال برای انجام دادن وظایف عادی
ما، هدایای بزرگ و فوق العاده تهیه میکنند! با فعال شدن مسئله خود بزرگ
بینی در درونمان، تنها نقاط قوت خود و نقاط ضعف سایرین را میبینیم و دچار
خودشیفتگی میشویم!احتمالاً بسیاری از ما کم و بیش در بخش یا بخشهایی از
زندگی دچار این اختلال هستیم. زمانیکه دچار این مسئله هستیم مسلماً قادر به
برقراری ارتباط سالم با دیگران نیز نخواهیم بود. ارتباط بر بستری از نیاز و
رفع نیاز شکل میگیرد و زمانیکه ما نسبت به وضعیت خودمان واقع بین نباشیم
قادر به برقراری ارتباط مناسب نیز نیستیم! چراکه غالباً انتظارات و توقعات
بیش از اندازه ای از سایرین داریم که مانع ارتباط صحیح خواهد شد. این
اختلال دشواریهای زیادی را در روابط بین فردی خصوصا زناشوئی ایجاد میکند
چون فرد خودشیفته همیشه حق به جانب است و دنیا باید بر محور او بچرخد و ابر
و باد و مه و خورشید به خاطر او در فعالیت باشند! با این ویژگیها به خود
حق میدهد که با دیگران مثل یک ابزار برخورد کند چون فکر میکند که از همه
بالاتر است. افرادی که با انسانهای خودشیفته رابطه تنگاتنگ دارند باید توجه
کنند که اگر از طرف این افراد مورد ملامت و یا عیب و ایرادگیری قرار
بگیرند، نباید به آن اهمیت زیادی بدهند. این عیب گیریها و سرزنشها مربوط
به جهان بینی و دیدگاههای خاص این خود شیفتگان است. یک زن و شوهر جوان
خانه خود را عوض کرده بودند. یک روز خانم خانه که از پشت پنجره اطاق خود
منزل همسایه را مشاهده میکرد، به همسرش گفت: «نمیدانم چرا لباسهای این
همسایه که روی بند آویزان شده اینقدر کثیف است، انگار او این لباسها را با
آب کثیف شست و شو میکند». هر بار که این خانم از پشت پنجره این لباسهای
همسایه را میدید این مسئله را با شوهر در میان میگذاشت. یک روز صبح که
خانم طبق معمول به طرف پنجره رفته بود تا لباسهای همسایه را مشاهده کند، با
تعجب و خوشحالی به همسرش گفت: «بالاخره انگار صدای نق زدنهای من به گوش
همسایه اثر کرد، امروز لباسهایش بسیار تمیز است». شوهرش گفت: «لباسهای او
همان لباسهاست، من امروز پنجره اطاقمان را شُستم». خود شیفتگان به خاطر
عدم شست و شوی پنجره دیدگاه خودشان همه چیز دیگران را تیره و تار میبینند.
آنها برای پر کردن خلاء اعتماد به نفس خود تمام تلاش و کوشش خود را
میکنند تا به دیگران بقبولانند که چقدر مهم هستند.
آرمان