کد خبر: ۳۵۰۵۸۶
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۵ - ۱۰ مهر ۱۴۰۳ - 2024October 01
انوشیروان رضایی
در آموزش و پرورش مدرن، معلمان متخصصانی هستند که خدمات خود را در مقابل تأمین معیشت خود ارائه می‌دهند و بسته به درجه تخصص و مهارت خود انتظار دستمزد بیشتری دارند.
شفاآنلاین:جامعه>معلمان در کنار دانش‌آموزان اصلی‌ترین ذی نفعان دستگاه تعلیم و تربیت محسوب می‌شوند. لیکن تصور از معلمان و نقش و جایگاه آن‌ها بسیار تفسیر بردار است. شاید مهمترین اختلاف را بتوان به نگاه سنتی یا مدرن به معلمی نسبت داد. معلمی درنگاه سنتی نه یک شغل بلکه یک «رسالت» است. برای هدایت انسان‌ها و برای اصلاح، بهبود و پیشرفت جامعه؛ شبیه به کار پیامبران، مصلحان اجتماعی و رهبران جامعه؛ با این تفاوت که تمرکز معلمان بر روی کودکان و نوجوانان است و به اصطلاح پرورش نسل آینده را بر عهده دارند ولی مصلحان اجتماعی و انبیاء عمدتاً با بزرگسالان سرکار دارند. اما در دنیای مدرن اگر چه رسالت معلمی بطور کامل کنار گذاشته نشده است لیکن معلمی در درجه اول یک شغل یا پیشه(Job) است. یعنی فعالیتی منظم برای دریافت دستمزد که روز به روز هم تخصصی‌تر می‌شود. یعنی مراتب حرفه‌ایی(Profesional) درآن مطرح است. همین تفاوت سر منشأء مسائل گوناگونی است که مهمترین آن‌ها یکی اختلاف نظر بر سرمیزان و اهمیت دستمزد و رفاهیأت معلمان و دیگری اختیار و آزادی معلمان در تعیین محتوای آموزشی و تربیتی است.
اگر معلمی را یک رسالت اجتماعی و انسانی فرض کنیم. بدیهی است انتظار دریافت دستمزد و حقوق نه تنها وجه چندانی نخواهد داشت بلکه تأکید بر آن به نوعی مذموم هم خواهد بود. هیچ پیامبر، یا مصلح واقعی در تاریخ، در مقابل تلاش‌های خود مطالبه‌ی مادی از پیروانش نداشته و اساساً چنین امری مغایر با هدف اصلاحات اجتماعی و هدایت انسان‌هاست. از سوی دیگر«تخصص» هم در هدایت انسان‌ها، یا ایجاد حرکت‌های اجتماعی، وجهی ندارد. ما پیامبر یا مصلح متخصص و غیر متخصص نداریم بلکه نیت و تلاش خالصانه مصلحان و رهبران نقش اصلی را در هدایت انسان‌ها ایفاء می‌نماید نه تخصص و مهارت‌های حرفه‌ایی آنها؛ اما در آموزش و پرورش مدرن، معلمان متخصصانی هستند که خدمات خود را در مقابل تأمین معیشت خود ارائه می‌دهند و بسته به درجه تخصص و مهارت خود انتظار دستمزد بیشتری دارند.
از طرف دیگر مصلحان اجتماعی، رهبران جامعه و پیامبران، در تعیین محتوای رسالت خود، یا آنچه به انسان‌ها عرضه می‌دارند، کاملاً مختار هستند و اگر قیدی هست از اعتقادات خود آن‌ها بر میخیزد.
مثلاً پیامبران الهی خود را در چهار چوب آنچه از منبع وحی دریافت می‌نمایند محدود می‌کنند و رهبران انقلاب‌های سیاسی در چهارچوب ایدئولوژی که مبنای حرکت خود اعلام کرده‌اند، ولی در دنیای جدید دستگاه‌های تعلیم و تربیت کم و بیش انتظار دارند معلمان در چهارچوب‌هایی که حاکمیت تعیین کرده آموزش دهند و تربیت نمایند. از همین روست که توجه به مسائل معیشتی معلمان در ایران، مخصوصاً در دوره بعد از انقلاب اسلامی، صرف نظر از محدودیت‌های مالی دولت‌ها، حداقل از دید بخشی از سردمداران چندان محلی از اعراب نداشته و انتظار دارند معلمان نقش و رسالت هدایت دانش‌آموزان را به انجام برسانند بی‌آنکه چشم داشت مادی زیادی داشته باشند. اما نکته جالب این است که همین معلمان که از نگاه سنتی نگریسته می‌شوند اجازه تعیین محتوای آموزشی و پرورشی را نداشته و ملزم به تبعیت از برنامه رسمی حاکمیت هستند.
در مقابل معلمان با نگاه مدرن، به شدت بر دستمزد و رفاهیأت خود تأکید دارند و از منظر اخلاقی، فلسفی و معنوی انتظار دارند دست‌شان در تعیین محتوای آموزشی و پرورشی و شیوه‌ها و شگرد‌های عرضه مطالب باز باشد. همین اختلاف نظر پارا دوکسیکال یکی از اصلی‌ترین گره‌های نظام تعلیم و تربیت است که بدون حل آن بعید است نتیجه مطلوبی از تعامل معلمان و حاکمیت حاصل شود.
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: