وقتی از او می خواهم تا از سالها تحقیق وپژوهش در شاهنامه وشاهنامه خوانی بگوید با چنان حرارتي حرف ميزند که برای لحظه ای احساس می کنم برابرفردوسی بزرگ نشسته ام واودارد" بسی رنج بردم در این سال سی"می خواند.
استاد امیر صادقی ،دراين گفتگو از35سال شاهنامه خوانی می گوید:
استادصادقی، باتوجه به این که شما 35 سال اززندگی خود را صرف شاهنامه کردید،به نظرشما چرا ما ایرانی ها بايد شاهنامه بخوانیم ؟
برای درک این موضوع ،نخست باید ببينيم فردوسي چه کسی است، فردوسي دهقان زادهاي از توس در دهاي به نام « پاژ » در 329 سال بعد از هجرت حضرت پيامبراکرم(ص) به دنيا آمد و در 411 بعد از هجرت چهره در نقاب خاك كشيد، ارثيهاي كه براي بشر گذاشت 65هزار بيت شعر در قالب حماسه و مثنوي از پنجمين فرزند حضرت آدم كيومرث تا آخرين پادشاه دوره ساسانيان يزدگرد سوم اين تاريخ به اين زيبايي را حلقهوار، زنجير كرد و براي ما به يادگار گذاشت، ايشان يك تاريخ 10 هزار ساله را به رسم و نظم كشيده و گفته كه پدران ما چه كساني بودند.
خود شاهنامه به دليل اينكه بزرگترين نامه عصر خودش بوده، اسمش را شاهنامه گذاشتند يعني مثل شاه كليد، شاهپرك، شاهين، شاهكار، شاهكوه، شاهراه، شاهرود، اينهم شاه همه نامهها بوده، اسم آنرا «شاهنامه» گذاشتند يك وقت تصور نشود كه ايشان بيكار بوده و نشسته از شاهان تعريف کند، اگر ميخواست از شاهان تعريف كند، از شاهي كه زنده است تعريف ميكرد و حقوقش را ميگرفت، چرا ميرود از شاهي كه 2 هزار سال پيش فوت كرده بخواهد حرف بزند، چه كسي ميخواهد حقوق او را بدهد، پس فردوسي خواسته تاريخ ايران زمين را براي ما مكتوب كند و به نظم بكشد برای روزگاران آینده وفرزندان خوددر هرجاي ايران و دنيا، حتي به كرات ديگران هم بروند، که ميگويد: «اگر فرق كيوان به وي بسپرند» يعني اگربه كره ماه هم بروند تا آنجا هم حرف دارد، بنابراين شاهنامه به اين دليل، اسمش شاهنامه شده كه بزرگترين نامه عصر خودش بود، چرا كه در گذشته هميشه كشور ما پادشاهي بوده و هر چيز بزرگي را به ايشان نسبت ميدادند.
پس فردوسي يك دهقان زاده بود كه وضعش خيلي خوب بود، پدرانش هم وضع خوبي داشتند همه داراي ملک واملاک بودند و در راه فرهنگ 35 سال زحمت كشيد و شبانه روز نشست 150 تا كتاب خطي خواند تا شاهنامه را به نظم كشيد چنانکه می گوید :
«بسي رنج بردم در اين سال سي
كه خواند چنين نامه را پارسي»
براساس اسناد،شاهنامه در گذشته توسط نقالان در قهوه خانه ها خوانده می شد،شاهنامه خواني چگونه وارد قهوهخانه شد؟
وقتی اسم نقالي بر شاهنامه گذاشته می شود همين ضربه بر پيكره شاهنامه، كافي است كه هميشه ، فردوسي را در قهوهخانهها سراغ بگيريم و براي مردم نقالي كنيم.
بعد از اينكه شاهنامه جمع آوری و قرار شد به نسلهاي آينده منتقل شود،يكي از اين نهادها كه نظم را براي ما حفظ كرده، قهوه خانهها بودند، قهوهخانه، معمولاً جاي انسانهايي است كه بازنشسته شدند، يا كاري ندارند، در آنجا بنشيند، روزگار بگذرانند و يك نقالي هم، بيايد وسط و داستاني را تعريف كند یکی از آنها هم شاهنامه بود.
بنابراين ما امروز دست و بازوي تمام اين قهوه خانه داران ، مرشدهايي كه درقهوهخانه شاهنامه خواندندو نقاشان قهوهخانهاي كه نقاشی هایشان به ديوارها آويختند، را ميبوسيم كه این فرهنگ را تا کنون حفظ كردند.
دروغ آزمايي است چرخ بلند
تو دل را به گستاخي اندر مبند
آيا اين بيتها خوب نيست كه خواندن آن در مدرسه ، دبستان ، دبيرستان و دانشگاه شروع شود و يك جوان به 30 سالگي برسد و در يك نهادی كار كند و بفهمد، دست به چيز كسان نباید بیازد وحق حساب نگیردوبیت المال را نخورد، اکنون بايد به اينها برسيم،باتوجه به اين همه كانال تلويزيوني و ماهواره هنوز هم فردوسي را بايد در قهوهخانه بخوانيم، آيا وقت آن نرسيده اين اثر عظيم وسترگ فرهنگي ، ادبي، اقتصادی ونظامی در مدارس و دانشگاهها خوانده شود، چطور داستانهاي پوشالي كشورهاي خارج مثل جومونگ، مرد عنكبوتي و پينوكيو را... خيلي راحت نمایش ميدهیم، اما داستانهاي شاهنامه راافسانه می خوانیم ، فردوسي در اول كار گفت:
تو اين را دروغ فسانه مدان
به يكسان روشن زمانه مدان
من با كلمه نقالي در قهوهخانه امروز به این دلیل به شدت مخالفم،چون اگر فردوسي بود،آیا ميرفت شعرش را در قهوهخانه ميخواند ، دست ميزد و چوب به بغل ميگذاشت و... خير،می رفت در يك دانشگاهي صحبت ميكرد كه همه بزرگان می نشستند، ايشان هم با آن لباس فاخر خراساني می آمد ، حرفهاي خودش را روايت ميكرد، امروز ما در كلاسهايمان اين كار را ميكنيم ما صحبتها فردوسي را بدون اينكه ادا و اصول در بياوريم، روايت ميكنيم سخنان اين مرد را به لباس خودش، هرگاه فردوسي بيايد با چه عظمتي ميآيد، ما هم به همان عظمت، صحبتهاي ايشان را روايت ميكنيم.
هدف از شاهنامه خوانی چیست؟
هدف این است که اگر شما به داستان های گذشته ات پی نبری، اگر پدرت را نشناسی ، پسر خوبی نمی شوی،اگربه بزرگترها احترام نگذاریم ،انتظار احترام از نسلهای آینده نیاید داشته باشی ،می گوید
این سخن همچو تیر
راست کشش سوی گوش
تا نکشی سوی گوش
کی بجهد ازکمان
یا"گوشی که ازنصیحت پیران نه پند برد،روزی رسدکه چرخ می دهدش مالشی "اگر یک فوتبالیست دورخیز نکندعقب نرود،آیا می تواند،توپی به جلو بفرستد،پس ما هم بایدبه داستان گذشته مان برگردیم تا ببینیم که چه کسی بودیم ،برتمام نظام جهان دستور می دادیم آیا آدمی نبودیم که بر فرهنگ جهان دستور می دادیم ،آیا همان آدمی نبودیم که وقتی گزنفون از کوروش پرسیدکه حجاب زن های ایرانی چی هست،جواب شنید،که حجاب زن های ما پلک چشمان مردان ماست، چه دانشگاهی پشت این کلمه وحرف بودکه این کلمه در 2500سال پیش در آمد،اگر اینها را نفهمیم امروز چگونه می خواهیم با این کلمات برخورد کنیم با این اوضاع زمانه من باید برگردم ببینم که فردوسی چه نوشته است که مانندش در زمین نیامد.
به کرداراودر جهان مرد نیست
نبوده ،نباشدویا بعد نیست
من فکر می کنم که 65هزار بیت شعر را هرکس نخواند، به ایران زمین وبه بشریت خیانت کرده است،فردوسی همیشه در راه توحید وبزرگان بوده به هیچ قوم ،ملت وشخصی اهانت نکرده است ،فردوسی به دشمن ایران هم احترام می گذارد،چرا که می گویداوهم به خاطر مسایلی به این میدان جنگ آمده که من به میدان آمده ام،سنگ تو سر دشمن ببارد نمی ترسد،برای خواسته هایش آمده است ،همانگونه که من به میدان آمده ام ،من اگر دشمن خود را کوچک وخوار بکنم ،خودم را خوار کرده ام،پس می گوید،همدیگر را ذلیل وخوارنکنید،هر آدمی که روی این زمین آمده ارزش دارد چرا که خدا اورا آفریده است .
ابوالحسن خرقانی می گوید:هرکس از این در درآمد،نانش دهیدواز ایمانش مپرسید،چنان که در درگاه خداوندبه جان ارزد،در این سرای به نان ارزد".
شما شاهنامه خوانی را از چه زمانی آغاز کردید ؟
مادرم لر بختیاری بودکه در چهار محال بختیاری بدنیا آمد،من نیم مادری ام بختیاری ونیم دیگرم جبلی اصفهان در بازار چه در دشت اصفهان بدنیا آمدم،مادرم در ابتدا قالی می بافت ،خود وشاگردانش جلو داربست می نشستند ،قالی می بافتند،شعرهای شاهنامه را می خواندوشاگردهایش دم می دادندوبا شاهنامه تارپود قالی را گره می زدند،من هم بچه بودم گوش می دادم ومتوجه نبودم که اینها چه می گویند،فکر می کردم که آواز می خوانند،زمانی که حدود 38 سال پیش مادرم چهره در نقاب خاک کشید،من هم شاهنامه رامثل مادر بدست گرفتم ،مثل مادربغل کردم وبه احترام ایشان تا الان زمین نگذاشتم ،هرگز هم این کار رازمین نخواهم گذاشت تا آنجا که می توانم نانم را از جای دیگر در می آورم و شاهنامه را در این فردوسی سرای برای آنها تعریف می کنم.
يك شاهنامهخوان خوب بايد چه ويژگيهايي داشته باشد؟
بايد آموزش و كلاس ببيند، در خدمت كساني باشد كه تبحر وسابقهاي در اين كار دارند، روي صحنه(سن) وقتي ميرود، ادا و اصول در نياورد، فكر كند كه تمام شعراي جهان نشسته و دارند حرف او را گوش ميدهند، اکنون نوبت حكيم ابوالقاسم فردوسي شده كه شعرش را بخواند، همانگونه فردوسي شروع به خواندن شعر ميكند من هم بايد مثل او شعر بخوانم، بايد كاري كنم كه تجسمي از حكيم ابوالقاسم فردوسي به تبلور بيايد ، مردم ببینند و فكر كنند كه حكيم آن بالا دارد حرف ميزند.
بارهااز مسئولان وزارت ارشادومیراث فرهنگی خواستم،اجازه دهند،هر کس بخواهد شاهنامه خوانی کندبه فردوسی سرای بیایدودوره ببیندتا یاد بگیردکه کلمات را چگونه بیان کند،چگونه لباس بپوشد،چگونه بر مردم تاثیر بگذاردو... شاهنامه خوان اجازه داشته باشد هر جا خواست شاهنامه خوانی کند. ،من 40 سال است دارم شاهنامه خوانی می کنم هنوزهم خودم خوب بلد نیستم.
شما چگونه خود را به روز نگه ميداري و با زمان جلو ميروي؟
وقتي شاهنامه ميخوانی ، تمام ابيات آن اينقدر داغ است كه دستت را ميسوزاند، به عبارتی هر چيزي مطابق روزی که بخواهيد در شاهنامه وجود دارد، من هر روز با شاهنامه زندگي ميكنم ،كلاسهاي متعدد و سخنراني دارم از تمام كشورهاي جهان تا ايران در این کلاس ها شرکت می کنند، يك لحظه نيست كه من از شاهنامه جدا شوم، كلاس ، ويلا و كنار درياي من شاهنامه است.
مخاطبان شمامعمولا چه كساني هستند؟
مخاطبان ما بچههاي 6 تا 90 ساله همچنین تمام سطوح دانشگاهي ، استادان ادبيات، مهندسان وخانوادهها هستند ،به طوری که بیشتر كلاسهايمان خانوادگي برگزارمی شود ، اين قطاري كه از زمان فردوسي راه افتاده درهر ايستگاهي يك سري را پياده ميكند و آنهايي هم كه دوست دارند تا آخر روزگار با فردوسي جلو ميروند.
يك شاهنامه خوان برای رسیدن به مرحله اجرا ونمایش بايد مطالعه ومشاهده فراوانی داشته باشدتا بتواندصحنههاي سلحشوری شاهنامه را به مردم القاء كند، شمااين تكنيكها رااز كجا کسب می کنید؟
چه پرسش خوبی کردید، سوال پر مغزی بود ،کلمات اینها را به من می گویند شاهنامه خودش یک فیلمنامه است ،افکت ،میزانسن،نور پردازی، صداپردازی و... دارد. خودش می گوید :
"زسم ستوران در آن پهن دشت
زمین شد شش وآسمان گشت هشت"
بنده از 8 سالگي تمام ورزشهاي رزمي را تمرین می کردم كوهنوردي، چتربازي و ورزشهاي رزمي ،شغلم هم درگذشته رزمي بوده است ، با آهن و سندان كار داشتم يعني همه وجودم رزم و رزمي بوده است.
وقتي ميبينيم كه شاهنامه از جنس رزم است، بعد يك مثلث خوب بين من، ورزش و شاهنامه ايجاد شده است تمام صحنهها را بايد بشناسم و آن کلمه را در جاي خودش به مخاطب تلقين كنم ،بنابراین نميتوانم يك جمله رزمي را به صورت فال حافظ براي مخاطب بخوانم بلکه باید كاري كنم كه از زمين بلند شود.
شما علاوه بر شاهنامه خواني آيا شارح آن هم هستيد؟
بلي، تمام اين اشعاري كه ميگوييم تك به تك تفسير ميكنم ، گاهي به طورعمد اشعار را غلط ميخوانم تا بچهها درست آنرا بگويند، يعني آنقدر آنرا باز بسته ميكنم تا يك بنايي درست ساخته شود.
آدم وقتی شاهنامه خوانی شما را می بیندومی شنود ، صدای "جرنگیدن گرزها "را از داخل شاهنامه می شنود،تحلیل شما چیست؟
بلی درست است ،
ترق وتروق،عمود گران
شد آن دشت بازار آهنگران
یعنی اگر نگاه می کردی جنگ است ولی وقتی رویت را برمی گرداندی فکر می کردی بازار آهنگران است،
بنابراین ،این را با دادونعره باید گفت ،شاهنامه باید مرا از زمین بلند کند تا مملکتم را بسازم "نه این که لقمه ای نان وگلیم پاره ای ما را بس است"
من این را چگونه باید بگویم ، طوری بایدبگویم که شنونده در صندلی میخکوب شود، فردوسی رییس بزرگ شعرای جهان است ولی ما داریم او را ازبین می بریم ، مثلانمی توانیم یک میدان ویاتونل تاریخی درست کنیم که هفت خوان رستم در آن باشدومردم برای تماشای آن بیایندوبافرهنگ گذشتگان خود آشنا شوند .
به نظرشماچراشاهنامه خوانی روز به روز از جایگاه خودش فاصله گرفته است؟
برای این که درزمان گذشته همیشه آن را در قهوه خانه ها نگه داشتیم،فردوسی برای خودش آتشفشانی است ،چرا باید در قهوه خانه ها خوانده شود برای همین است که داریم در جا می زنیم، برای این که حرف بزرگانمان را نمی خواهیم گوش بدهیم،اگر تونمی خواهی بدانی که پدرت کیست طبیعتا بچه شما هم نمی خواهدبداند پدرش کیست،ماباید به گذشته خود باز گردیم تا بدانیم که در گذشته چه کسی بودیم،شاهنامه را درست به مردم ارایه بدهیم،وقتی می گوید:
چو خشم آورم شاه کاووس کیست
چرادست یازد به من توس کیست
که کاووس پیشم چویک مشت خاک
چرا دارم از ترس کاووس باک
فردوسی هیچوقت شاهی را تعریف نکرده ، اگر شاهی خوب بوده (فریدون ) خوبی اش را گفته واگر پادشاهی بد بوده بدی او را گفته است.
چه عواملی می تواندباعث موفقیت یک شاهنامه خوان بشود؟
درست خواني، ارتباط برقرار كردن با مردم ، احترام گذاشتن به آنها.وقتي صدها نفر براي شاهنامه خواني ميآيند ، يك شاهنامه خوان بايد حداقل50 ساعت وقت گذاشته و تمرين زیادی کرده باشدتا بتواند موفق عمل کرده و مخاطبان را خسته نکند.
بعد از سالها مطالعه ، شاهنامه چه پیامی برای انسان دارد؟
پیامش انسانیت وخرداست،چنانچه می گوید:
خرد افسرشهریاران بود
خرد زیور نامداران بود
جهان هستی با خرد درست شده،خردمندانه عمل کنید،فردوسی می خواهد بگوید که راه، راه خرد است،وته این خرد هم خود خداست.
بهشت است وهم دوزخ رستخیز
زننگ وزبدنیست راه گریز
می خواهد انسانیت رابه شما بگوید،دروغ نگو، دست درازی نکن،تمام حرف فردوسی این است که می گوید بیاییدبشرشوید،نه به شر.فردوسی راه انسانیت رابه بشرآموزش می دهدچون تو پند پذیر نیستی انسان ،بنابراین می آید برای تو صحنه آرایی می کند، آدم خوب را یک طرف می گذارد و آدم بد را طرف دیگر وترا می نشاند وسط ،بعد می گوید نظر تو چیست.
چرا نتوانسته ایم از داستان های شاهنامه فیلم بسازیم ؟
"مرغ همسایه غازه "،ما این همه تاریخ داریم،آنزمان که آخرین خشت بنای میدان نقش جهان اصفهان را گذاشتند،کریستف کلمب اولین پارورا می زد تابرود آمریکا را کشف کند ،مردم این میدان را ساختند،هرکس هرجا هست آنجا را بسازد،ما این همه فیلم در مملکت ساختیم ساختن فیلم از شاهنامه هم سرمایه می خواهد،یک کشور بایدهمت کند تا بتوانداز شاهنامه فیلم بسازد،غیراز این است که در جهان دوستان زیادی هم پیدا می کنیم.
برای ارتقاو ترویج هنر شاهنامه خوانی شماچه راهکاری راپیشنهاد می کنید؟
شاهنامه خوانی را وزارت ارشادوسازمان میراث فرهنگی باید به عنوان یک میراث فرهنگی تلقی کرده و این طرح هارا پیگیری کنند.،چنانکه فردوسی می گوید :
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد وباران نیابد گزند
کلمات ماندگاری اش بیشتر است، کارشناس بیاورند،یک فیلم انیمیشن بسازندکه فردوسی چه کسی بود وداستان ها را پشت سر هم تا امروز بیاورند،اینها یک تاریخ است.
آیاشاهنامه خوانی پیش از فردوسی هم معمول بوده است ؟
شاهنامه خوان به آن صورت نداشتیم،هرکسی در روال کارخود شاهنامه خوان بوده ،از رودکی ،عنصری وعسجدی تا رسیده به دقیقی ،اونیز قبل از فردوسی شاهنامه را شروع کردکه هزاربیت اش را در گشتاسب نامه وارجاسب نامه گفت ،به دلیلی در روستایشان درگیری پیش آمدو او کشته شد،تا این که فردوسی آمد :
دل روشن من برگشت از او
سوی تخت شاه جهان کرد روی
که این نامه را دست پیش آورم
زدفتر به گفتار خویش آورم
شاهنامه خوان ها مهمترین حافظان ونگهبانان شاهنامه بودندکه نسل به نسل آنرا انتقال دادند،چراطی این سالها بتدریج فراموش شدند ؟
اینها در گمنامی آمدند یک عمر عاشقانه خواندندوودرهمان کسوت شان فوت کردند،مثل فردوسی که قرار بود سلطان محمود هدیه ای به او بدهد که ندادایشان هم فوت کرد،ما به چیزهای که خودمان داریم چرا نمی پردازیم.
سرای فردوسی راچگونه راه اندازی کردید؟
25 سال از مسئولان خواستم که نشد که بالاخره دست به کار شدم وپارکینگ خانه خودرافردوسی سرا کردم ،وبه قول شاعر عزیزمی گوید"امید روشنایی گرچه در این تیرگی ها نیست، ولی من باز در این دشت خشک تشنه می رانم،من از اینجا چه می خواهم،نمی دانم،" .
برای جوانها چه پیامی دارید؟
اگر موجبات این پیام را بزرگان کشور مهیا کنندجوانها نیز گوش می کنندوگرنه جلو ماهواره می نشینند تهاجم فرهنگی پیش می آید،وقتی بازوهای آرنولد را در ماهواره می بینند،آنزمان دیگر شاهنامه نمی خوانندویا دیوی که در شاهنامه آمده توجه نمی کند،می گوید دیوکجاست،ما اصلا در شاهنامه دیو داریم،چنانچه فردوسی می گوید
تومردیورامردم بدشناس
هرآن کوندارد زیزدان سپاس
هرآنکس گذشت از ره مردمی
زدیوان شمرمشمرش آدمی
این آدم نیست این دیواست،دیوی به این شکل نداریم، این دیو صورت زشت یا پست آدمی است ، باید موجباتش فراهم شود تاکتاب و فیلم ببیند،در روزنامه هاهرروز دههاعکس ازهنرمند ها و فوتبالیست هامنتشر می شود،چند بار در سال عکس فردوسی یا سعدی را چاپ می شود،آیا فردوسی ارزشش از کسی که فوتبال بازی می کندکمتر است.
چنانچه فردوسی می گوید :
همه جای دنیا سرای من است
چو نیک وبدش از برای من است
اینجا را من باید پاکیزه نگه دارم چون خوب بدش مال من است
سخن پایانی شاهنامه برای خوانندگان چیست ؟
زندگی ،فردوسی فقط راه رستگاری را به انسان نشان می دهد آن هم با نزدیک ترین مسیر،می گوید:
ترا دین ودانش رهاند درست
در رستگاری ببایدت جست
بکارند و ورزند و خود بدروند
به گاه خورش سرزنش نشنوند
فردوسی سرای ایران دریک نگاه
در محله نظام آباد تهران(خیابان مدنی) خانه ای زیبایی قراردارد که همیشه صدای شاهنامه خوانی از درون آن شنیده می شود. این بناکه به "فردوسی سرای ایران "معروف است ،توسط امیر صادقی برای ارتقا فرهنگ و شناخت شاعر بزرگ ایران زمین (حکیم ابوالقاسم فردوسی)ساخته شده است
استاد امیر صادقی شاهنامه خوان ، شاهنامه پژوه و برگزیده ترین روایتگر شاهنامه فردوسی کشور متولد ۱۳۳۰ در اصفهان است. وی از دوران کودکی با زمزمه های شاهنامه فردوسی توسط مادرش که از نسل ایلات بختیاری، آشنا شدوبیش از 30 سال است که به شاهنامه خوانی می پردازد، به همین دلیل به پسر فردوسی معروف شده و تاکنون صدها لوح تقدیر از مراکز علمی و پژوهشی و ادبی از داخل و خارج کشور دریافت کرده است.
صادقی در سال۸۱ به پیشنهاد جمعی از اساتید دانشگاه و بزرگان شعر و ادب فارسی از سوی معاونت پژوهشی ریاست محترم جمهوری وقت، به دریافت حکم استادی شاهنامه خوانی ایران نایل آمد و در سال 87از وزارت فرهنگ و ارشاد و سازمان میراث فرهنگی دکترای شاهنامه خوانی دریافت کرده است.
همکاری با بسیاری از مراکز معتبر علمی و فرهنگی از جمله سازمان میراث فرهنگی، دائره المعارف بزرگ اسلامی، کتابخانه ملی ایران، خانه هنرمندان ایران و فرهنگسراهای متفاوت در کارنامه هنری صادقی ثبت شده است.
صادقی همچنین به کشورهای آمریکا، فرانسه، آلمان، هندوستان، تاجیکستان و چند کشور عربی برای معرفی شاهنامه و فرهنگ ایرانی سفر کرده و از تمامی این کشورها دیپلم افتخار دریافت کرده است.
وی مشاور فرهنگی برجسته آکادمی نخبگان ایرانیان بوده و برنامه های متعددی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با اجرای برنامه شاهنامه خوانی برای هموطنان داخل و خارج کشور داشته است، صادقی بنیانگذار و مدیر مسئول موسسه پیام سرای فردوسی است و ˈازخاک تا خاکˈ و ˈبه پاکی خورشیدˈ از جمله آثار مکتوب این شاهنامه خوان و شاهنامه پژوه است.
درود ی به ایران هفت
به نام خداوند هر دو سراي
خداوند امروز و روز جزاي
دوم بر بزرگان گيتي درود
بويژه به فردوسي با وجود
سوم خوانندگان "ايران هفت"
سلام و درود ی فرستيم تفت
كه ايران زمين را به نام آفريد
به ايران همي احترام آوريد
مدير و همه زيردستان اوي
به دانش يكايك هم راه جوي
بدان احمدي آن خبرساز آن
فرستم درودي زدل بيكران
زپرسش گرفتند و گفتند سخن
از امروز تا روزگار كهن
گفتگو:رحمان احمدي