قاتلانی عجیب
نامزد پریناز که حادثه را به پلیس
خبر داده بود، گفت: «من و پریناز با هم در یک شرکت تحقیقاتی همکار بودیم و
مدتی قبل هم نامزد کردیم و قرار بود به زودی مراسم ازدواجمان را بگیریم. او
امروز به محل کار نیامد و من نگرانش شدم و وقتی تلفن همراهش را جواب نداد،
نگرانیام بیشتر شد و در خانهشان آمدم. لحظهای که وارد کوچه آنها شدم
دو مرد نقابدار و کلاه به سر از روی دیوار ساختمان آنها خودشان را به داخل
کوچه انداختند و من به آنها مشکوک شدم و یکی از آنها را گرفتم. نفر دوم
کیف جعبه ابزاری در دست داشت با چاقو به من حمله کرد و من هم او را رها
کردم و آنها فرار کردند. به سرعت وارد ساختمان شدم و وقتی در را باز
نکردند با کمک یکی از همسایهها قفل در را تخریب کردیم و با جسد نامزدم و
مادرش در پذیرایی روبهرو شدیم.»
مأموران پلیس در محل حادثه تسمه ماشین
لباسشویی روی میز آشپزخانه پیدا کردند که حکایت از آن داشت عاملان قتل به
بهانه تعمیر لباسشویی وارد خانه مادر و دختر شدهاند و دست به جنایت
زدهاند. بررسی دوربینهای مداربسته و گفته شاهدان و همسایه نشان داد
اظهارات نامزد پریناز درست است و عاملان قتل دو مرد نقابدار ناشناس هستند
که با انگیزهای غیر از سرقت وارد خانه زن پولدار شده و پس از جنایت هم هیچ
وسیلهای را سرقت نکردهاند.
واریزی ۴/۵ میلیاردی
در حالی که عاملان قتل هیچ
ردی از خود به جا نگذاشتهبودند، تیم جنایی در بررسیهای میدانی متوجه شدند
شوهر زن میانسال که فردی مولتی میلیاردر بوده و چندین مغازه و پاساژ در
تهران و شهرستانها دارد، چند سال قبل بر اثر بیماری کرونا فوت میکند و
ثروت هنگفتی برای همسر و دو دخترش به نامهای پریناز و ساناز به جا
میگذارد.
در تحقیقات تخصصی مشخص شد هر ماه بیش از ۵۰۰ میلیون تومان
سود و اجاره به حساب مادر و دختر و فرزندان عمویش که با قسمتی از ارثها
شریک بودند، واریز میشده، اما در مقابل شوهر ساناز با مشکل مالی روبهرو
بوده و به همین دلیل با همسر و مادرزنش اختلاف داشتهاست.
به همین سبب
این فرضیه برای مأموران قوت گرفت به احتمال زیاد شوهر ساناز به نام جمال
دو مرد ناشناس را برای قتل مادرزن و خواهر زنش اجیر کرده تا ارثیه پدرزنش
را تصاحب کند.
این فرضیه زمانی برای مأموران به یقین رسید که در بررسی
حسابهای جمال متوجه شدند وی چند روز قبل از حادثه مبلغ ۵/۴ میلیارد تومان
به حساب یکی از دوستانش که مرد رستورانداری به نام ایرج است، واریز
کردهاست. ایرج هم یک روز بعد یک میلیارد تومان به حساب کارگر رستورانش به
نام اسکندر و یک میلیارد تومان هم به حساب یکی از دوستان اسکندر به نام
هوشنگ که او کارگر مغازه جگرکی است، واریز کردهاست.
تصاحب هزاران میلیارد ارثیه
در چنین شرایطی
مأموران تحقیقات خود را ادامه دادند و متهمان را به صورت نامحسوس تحتنظر
گرفتند. کارآگاهان در تحقیقات تخصصی پازلهای قتل را یکییکی کنار هم
گذاشتند و راز معمای قتل مادر و دختر را بر ملا کردند و فهمیدند داماد
خانواده با همدستی دوست رستوراندارش هوشنگ و اسکندر را برای قتل اجیر
کردهاند. همچنین مشخص شد جمال تصمیم داشته پس از قتل مادر زن و خواهرزنش
در فرصت مناسب همسرش را هم به قتل برساند و هزاران میلیارد ارثیه آنها را
تصاحب کند.
بدین ترتیب مأموران به دستور بازپرس جنایی دو روز قبل در
چهار عملیات منسجم و همزمان چهار متهم را در تهران و یکی از شهرهای غربی
کشور بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.
عاملان قتل در بازجوییها
اعتراف کردند از سوی داماد خانواده و دوستش اجیر شدهبودند و دو متهم دیگر
هم به جرم خود اعتراف کردند. متهمان در ادامه برای تحقیقات بیشتر در اختیار
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند.
حرص و طمع
اسکندر
مرد جوانی است که یکی از عاملان قتل مادر و دختر است. او میگوید سالها
در رستوران به عنوان پیشخدمت کار میکردم، اما درآمدم خوب نبود و دوست
داشتم زود پولدار شوم و به همین دلیل وقتی پیشنهاد میلیاردی برای قتل را به
من دادند، قبول کردم.
اسکندر! جمال را میشناختی؟
بله؛ از چند سال
قبل که برای کار از یکی از شهرهای غربی کشور به تهران آمدم، جمال را
میشناختم. او در منطقه فرحزاد رستوران داشت و از دوستان صاحبکارم بود و
همیشه به رستوران ما رفت و آمد داشت.
مادر و دختر را که به قتل رساندی، میشناختی؟
نه، نمیشناختم، اما بعد متوجه شدم مادرزن و خواهرزن جمال هستند.
چه شد که پیشنهاد قتل را قبول کردی؟
از روی بدبختی و بیپولی.
هر کسی بیپول بود، باید برای پول آدم بکشد؟
نه.
من حرص و طمع داشتم و میخواستم زود پولدار شوم. وقتی به من پیشنهاد چند
میلیاردی دادند، شیطان به سراغم آمد و مرا وسوسه کرد قبول کنم. البته یک
میلیارد تومان بیشتر گیرم نیامد و بقیه را صاحبکارم بالا کشید.
چقدر پیشنهاد دادهبود؟
الان
متوجه شدم جمال ۵/۴ میلیارد تومان به حساب ایرج واریز کردهبود، اما ایرج
یک میلیارد به حساب من و یک میلیارد هم به حساب دوستم هوشنگ واریز کرد و
گفت جمال همین اندازه پول دادهاست.
جمال پیشنهاد قتل داد؟
سه ماه
قبل جمال از صاحبکارم خواستهبود یک یا دو نفر را برای گوشمالی فردی معرفی
کند. او گفتهبود یکی از دوستانش با شریکش اختلاف مالی دارد و دوستش پول
خوبی برای گوشمالی شریکش میدهد. وقتی صاحبکارم به من پیشنهاد داد، قبول
کردم همراه دوستم فرد را گوشمالی بدهم، اما بعد گفتند مادر و دختری هستند و
باید آنها را به قتل برسانیم. اول ترسیدیم و قبول نکردیم، اما وقتی
پیشنهاد میلیاردی دادند وسوسه شدیم.
چه زمانی متوجه شدید مقتولان مادرزن و خواهرزن جمال هستند؟
وقتی وارد خانه آنها شدیم و گفتیم از طرف جمال آمدیم، خواهر زنش به ما گفت جمال دامادشان است.
چرا جمال شما را اجیر کرد؟
آن
طور که فهمیدیم جمال رستوران داشت، اما ورشکست شدهبود و در کار خرید و
فروش ماشین و زمین فعالیت میکرد. فکر کنم کمی بدهی داشت و میخواست
مادرزن و خواهرزنش را بکشد و ارثیه پدرزنش را تصاحب کند.
درباره روز حادثه توضیح بده؟
شب
قبل جمال به خانه مادرزنش رفته بود و به مادرزنش گفته بود دو تعمیرکار را
برای تعمیر ماشین لباسشویی آنها به خانهشان میفرستد. آخر همان شب به ما
گفت به بهانه تعمیرات ماشین لباسشویی به خانه زن میانسال برویم و نقشه را
عملی کنیم. ما صبح زود در خانه آنها رفتیم و زنگ زدیم. دخترش آیفون را
برداشت و گفتیم از طرف جمال برای تعمیر ماشین لباسشویی آمدهایم و او هم در
را باز کرد. وقتی وارد خانهشان شدیم به سراغ ماشین لباسشویی رفتیم و
دخترش بالای سر ما ایستاده و مادرش در اتاق خوابیدهبود. دوستم دهان دختر
را گرفت و من هم با شال گردنش او را خفه کردم. بعد به سراغ مادرش رفتیم و
او را از خواب بیدار کردیم و گفتیم ماشین لباسشویی را تعمیر کردیم. وقتی
وارد آشپزخانه شد، او را هم به همان شیوه به قتل رساندیم./جوان