کد خبر: ۳۳۷۸۸۳
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۰ - ۱۷ دی ۱۴۰۲ - 2024January 07
ابراهيم عمران
كودك‌شان را به پزشكان و پرستاران مي‌سپرند و همراهي هم با آن كودك در اورژانش يا بخش مي‌ماند. قصه پر غصه، آنجايي بيشتر مي‌شود كه اين خانواده‌ها ساكن پايتخت بي‌روح‌مان نباشند. اينجاست كه علاوه بر رنج بيماري كودك؛ تحمل زيست چند روز و شب را نيز بايد به جان بخرند.

شفا آنلاین>سلامت> نمي‌دانم شايد لازم باشد گهگاهي سري به بيمارستان‌ها بزنيم؛ آن‌هم درمانگاه‌هايي كه مختص كودكان است. لزوما هم نبايد خداي ناكرده بيمار و ناخوش‌احوال داشته باشيم. اين سرزدن‌ها هيچ فايده‌اي نداشته باشد؛ دست‌كم تلنگري است كه پيرامون‌مان چه مي‌گذرد. آنگاهي كه سرخوش و مستانه در خيابان‌ها هستيم و سرگرم امور روزانه (كه في‌نفسه بد نيست)، هستند عده‌اي كه در گير و‌دار مداواي كودكان‌شان؛ رمقي براي آنها  نمانده است.
  از ورودي اورژانس و ترياژ و حياط كه خوب بنگريم (كه البته اين نيك نگريستن در بدو ورود ميسور نيست و با چند بار آمد و شد مهيا مي‌شود) خانواده‌هايي مي‌بينيم كه زيلويي پهن كرده‌اند و بهت‌زده به اطراف مي‌نگرند. اگر در صندلي‌هاي داخل و ورودي‌ها جا نباشد؛ لاجرم اين فرش خيابان و حياط؛ مامن آنها مي‌شود. كودك‌شان را به پزشكان و پرستاران مي‌سپرند و همراهي هم با آن كودك در اورژانش يا بخش مي‌ماند. قصه پر غصه، آنجايي بيشتر مي‌شود كه اين خانواده‌ها ساكن پايتخت بي‌روح‌مان نباشند. اينجاست كه علاوه بر رنج بيماري كودك؛ تحمل زيست چند روز و شب را نيز بايد به جان بخرند. آنسان كه دور هم نشسته بر فرشي؛ نان و پنيري يا نهايت ساندويچي مي‌خورند تا از پا نيفتند و چه عزت نفسي دارند اگر متوجه شوند كه قصد كمك داري و با هزاران لطايف‌الحيلي نخواهند پذيرفت و به كم و كسرشان‌شان راضي هستند و معناتر از همه اينها كردار كودكان‌شان ‌كه هيچ اسباب‌بازي‌اي را از غير دستان پدر و مادرشان قبول نمي‌كنند و اين پذيرا بودن نيز ذاتي آنها مي‌شود. پزشكان و پرستاران نيز دست‌كم در مركزي كه نويسنده اين سطور شاهد آن بود؛ نهايت احترام و ادب را براي اين بيماران و همراهان دارند. آري در دقايق و ساعاتي كه زندگي در خيابان‌ها و كوچه و پس‌كوچه و خانه‌هاي‌مان جريان دارد؛ اندكي دور يا نزديك‌تر؛ به طريق ديگري هم زندگي‌هايي ادامه دارد.
 با درد و رنج و گاهي هم با فرجامي خوش و شادي‌آور. ابتداي نوشته آمد كه گهگاهي رفتن به بيمارستان‌هاي كودكان به صواب و ثواب است. جدا از قدر دانستن سلامتي لحظه‌اي؛ امري را بيشتر نمايان مي‌سازد و آن هم اينكه همدم و همدل رنج ديگران شدن، گوهري است ناب‌. مهرباني‌هاست كه پديدار مي‌شود‌.
 از زد و بند بيرون خلاص شدن، به انسانيت خويش انديشيدن و اينكه مي‌توان حتي با يك لبخند محو، كودك و همراهش را شاد كرد. فرجام سخن آنكه با همه نامهرباني‌هايي كه قشر پرستار و شايد برخي طبيبان از سيستم پزشكي موجود دارند؛ هستند افرادي كه انسانيت و قسم خوردن در اين حرفه را فراموش نكرده‌اند. كاربلداني كه هنوز مانده‌اند و اندكي از درد و رنج همنوع‌شان مي‌كاهند... .

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: