شفا آنلاین>جامعه>مادرش که به صندلی تکیه داده و در حال انتخاب طرحهای مختلف لاک ناخن از گوشی است، سرش را بالا میگیرد و خطاب به ناخنکار میگوید: «مینا جون، حرفش رو گوش نکنین. واسش طرح ساده بزنین، اون سری همش غر زد که طراحی ناخنامو دوست ندارم و میخوام سریع عوضش کنم».
به گزارش شفا آنلاین:دختر که میان انتخاب طرح میکیموس و تم پاییزی دودل است و چهرهاش نشان میدهد تازه شش سالش شده، به میان حرف مادرش میپرد: «مامان خانم بذار خودم طرح انتخاب کنم». در نهایت دخترک میکیموس را انتخاب میکند و در حالی که هندزفری میگذارد در گوشش، سرش را با ریتم آهنگ تکان میدهد و منتظر میماند تا کارش تمام شود. مادر و دختر بعد از حدود یک ساعت و نیم نشستن برای طراحی ناخنهایشان، از آرایشگاه میروند.
از ناخنکار درباره مشتریهایی میپرسم که با وجود سنوسال کم، برای کاشت ناخن میآیند. مینا میگوید: «من بارها به همراهشان که اغلب مادر یا خواهر هستند، هشدار میدهم که کاشت ناخن برای این سن با وجود ظرافت صدف ناخن ضرر دارد. اما زیر بار نمیروند و اغلب بهانهشان این است که چون خودشان ناخن کاشتهاند دختر یا خواهرشان هم دلش میخواهد امتحان کند. اما در عمل برای یک بار نیست و مثل مشتری که دیدید، چندین بار در طول سال میآیند. هفته پیش همکارم مشتریای داشت که دخترش را آورده بود برای پروتئینتراپی مو. دخترک هفت سال داشت و میخواست موهایش فر نباشد. میگفت میخواهم موهایم لخت باشد. چیزی حدود دو ساعت اینجا بودند و انواع و اقسام مواد مضر و شیمیایی به موهایش زده شد تا در نهایت موی لخت را تحویل گرفت. بعد از دو روز مادرش آمد که موی دخترش خیلی ریزش دارد و نمیداند باید چه کار کند».
او تأکید دارد که در محل کارش با موارد زیادی مواجه هستیم که اصلا سنشان مناسب بسیاری از خدمات زیبایی نیست و هزار ضرر برایشان ایجاد میکند، اما با پافشاری انجامش میدهند؛ از اپیلاسیون برای دختر پنجساله گرفته تا رنگ و هایلایت مو!
آرایشگر از مشتریهایش میگوید که مثلا در فضای مجازی شنیدهاند که اپیلاسیون دست و پا، موهای زائد را در آینده کم میکند. اطلاعاتی به گفته وی ناقص که معلوم نیست از کجا میآید: «این یکی حتی اگر درست هم باشد به دردی که بچه با آن جثه کم باید تحمل کند، نمیارزد».
راه دوری نرویم. اینستاگرام خودش جعبه جادویی آموزشهای زیبایی است. آموزشهایی که هیچ پایه و اساس درستی ندارند. هر شخص گوشیبهدستی، یک شوهر در کنارش و یک بچه در بغل، مشغول تولید محتواست. محتواهایی که هر چقدر زردتر، لایکخورش بیشتر. در این میان، بچهها سوژههای خوبی هستند که بشود مثل یک موم در دستشان بگیری تا هر طور که دلت میخواهد به آنها شکل دهی. مثلا روی بدنشان تتو بزنی و از تتو آرتیستشان تشکر کنی و برایش تبلیغ کنی یا برنامه رژیم لاغری فرزند چاقت را بگذاری کف اینستاگرام و یواشکی از چیپس و پفکخوردنش فیلم بگیری تا اسباب خنده میلیونها فالوور فراهم شده باشد.
زنی در فروشگاه لوازم آرایشی مشغول خریدن مژه مصنوعی است. از فروشنده میپرسد: «این مژهها همشون همین اندازهاند؟ کوچکتر ندارین که بتونم بذارم روی چشم دخترم؟».
دخترش پنج سال دارد. اینگونه تعریف میکند که جشن عروسی دعوت هستند و وقتی مژه کاشته، دختربچهاش پایش را کرده در یک کفش که مژههای او هم مشکی و بلند باشد: «دیگه الان مجبور شدم بعد از تمومشدن کارم بیام براش بخرم تا دست از سرم برداره».
نکتههای باریکتر از مو
• کاشت ناخن، پروتئینتراپی مو، تتو، اپیلاسیون و... که اغلب برای دختربچهها در آرایشگاههای زنانه رواج دارد و البته با حمایت و همراهی مادر هم همراه است، چقدر محصول تلاش رسانه و تبلیغات برای ارائه استانداردهای زیبایی مدنظر خودش است و چقدر از آن نتیجه ناآگاهی والد؟
• دختربچهها با انجام این قبیل کارهای زیبایی چگونه ناگهان وارد دنیای بزرگسالی میشوند و این ورود زودرس چه نتایج مخربی به بار میآورد؟
• آیا پسربچهها هم قربانی این قبیل کودکآزاری هستند؟ به چه صورت یک پسربچه توسط والدینش به دنیای بزرگسالی سوق داده میشود؟
• آیا گسترش فضای مجازی به رواج این مصداق از کودکآزاری دامن زده است یا این در گذشته و قبل از ورود شبکههای اجتماعی نیز وجود داشته؟
• مفهوم بلوغ زودرس به چه معناست و چه مشکلاتی را برای کودک و والدین ایجاد میکند؟ آیا بلوغ زودرس یک پدیده نوین است؟
این سؤالات را با بهاره مهرجویی، مشاور، روانشناس و مدیر منابع انسانی، در میان گذاشتم.
از خلأ قانونی تا بیتوجهی والدین
مهرجویی میگوید: تلاش رسانه برای یکسانسازی آدمها همیشه وجود داشته است؛ یعنی از زمانی که یک مدیا وجود داشته، برای تبلیغ خودش از این جنبه که من چقدر موفق هستم و چقدر مخاطب من را در هر زمینهای میپذیرد و قبول دارد و چقدر با اقبال عمومی در جامعه خودی و غیرخودی روبهرو هستم. یکی از فاکتورهایش برای این امر شبیهکردن افراد جامعه به هم بوده است. الان در دورترین نقاط دنیا و ایران، افراد گوشی و رسانههای مختلفی دارند. اما آنچه باید مافوق این وجود میداشته، این بوده که مردم آگاهی داشته باشند و قانون هم طوری تدوین شود که آسیبی به اقشار مختلف وارد نشود. ازجمله حقوق کودکان که اگر آموزشی وجود داشته باشد و این آموزش به خانوادهها داده شود و آن را جدی بگیرند و مهمتر اینکه با موج ابتذالی که میآید همراه نشوند، میتوانیم امیدوار باشیم که شاهد این نباشیم که یک بچه پنجساله در آرایشگاه بنشیند و مواد آسیبزا را به ناخنها یا پوستش بزند. ما حتی شاهد جراحی غیرقانونی هم برای بچهها هستیم. مثلا برای اینکه بچه تپل شود، تزریق چربی صورت میگیرد. خب ببینید این زیادهروی است که صرفا از روی ناآگاهی والدین هم انجام نمیشود؛ گاهی اوقات آن خانواده در حال طیکردن مرزهای اختلالی است. خانوادهای است که نیاز به تشخیص اختلال و درمان دارد. چون برخی از ویدئوهای اینستاگرامی را که نگاه میکنم، شخصیت نمایشی یکی از وجوهی است که پدر و مادر این کودکان درگیرش هستند؛ یعنی برای نمایش ابعاد مختلف زندگیشان از هیچ کاری فروگذار نمیکنند؛ از جلوه کودک گرفته تا طلاقهای دروغین و روابط ساختگی. برای اینکه مخاطب ناآگاهتر از خودشان را که به صفحهشان آویزان هستند، راضی نگه دارند. این خیلی جنبه مهمی است که میتوان سوءاستفاده از کودک را زیرمجموعه اختلالات روانی طبقهبندی کرد. در کنار تشخیص این اختلالها، اگر قوانین بازدارنده و جزایی برای اینها وضع میشد، عامل تأثیرگذاری در جلوگیری از تکرار موارد اینچنینی است.
درباره تأثیر این موارد بر بلوغ زودرس باید بگویم هویتیابی جنسی باید از بدو تولد برای آدمها اتفاق بیفتد که خیلی از فاکتورها هم در آن نقش دارند؛ ازجمله ژنتیک، جغرافیا و فرهنگ اجتماعی آن جامعه که شامل فرهنگهای قدیمی آن یا فرهنگی که به مرور زمان اصلاح شده است، میشود. هویتیابی جنسی یکی از چیزهایی است که درون همین فرهنگ تعریف میشود. اما اینکه بچهها، بهخصوص دختربچهها، خیلی سریع در معرض مسائلی که مربوط به مادربودن و زنبودن است قرار بگیرند، طبیعتا برایشان بلوغ زودرس را در پی دارد. یعنی بچه از جامعه همسنوسال خود جدا میشود و وارد دنیای بزرگسال میشود. ورود به دنیای بزرگسال نوعی خشونت علیه کودک است. این بلوغ زودرس، بچه را به سمت انتخابهای زودهنگام، فسادهای زودهنگام، افسردگی و اضطراب میبرد. بهگونهای که حتی خود همان خانواده هم قادر به کنترلشان نیست. مثال میزنم؛ شما یک دختر 9ساله را در خیابان، میهمانی یا جمع خانوادگی میبینید که شکل و شمایلش، حرفزدن و رفتارهایش، شوخیهایی که میکند و راحتیاش با بزرگسالان موجب میشود فردی اگر دنبال سوءاستفاده در آن جمع هست، این دختر 9ساله برایش بهترین گزینه باشد. به هر حال آدمها با توجه به ظرفیت و پتانسیل روانیشان به بلوغ میرسند. یک بچه هفتساله که لاک و رژلب دارد، خیلی راحت میآید از شما درخواست رژلب میکند و چون رژلب زده، برای شما غیرطبیعی نیست و همین عامل باعث میشود که عمل بازدارندهای انجام ندهی و جلوی آسیبهای احتمالی را نگیری.
اگر فضای مجازی به این قضیه دامن زده، به خاطر عوامل بازدارندهنبودن قانون است. نیاز به وضع قوانین سختگیرانه برای جلوگیری از سوءاستفاده از کودکان داریم. عامل بازدارنده برای خانوادهها باید جدی باشد. اینکه فرد نشردهنده کلیپ بداند مخاطب چقدر جدی است و ممکن است از طریق قانون پیگیری کند.
همه اینها موجب شده در زمانی که کودک باید کودکی میکرده، صحنهای از رفتار جنسی را در فیلمی دیده یا از سمت والدینش شاهد بوده و شوخی خاصی جلوی او صورت گرفته و موجب آسیبدیدنش شده است.
فرض کنید یک دختر 10، 11ساله وارد محیطی میشود. شما به عنوان یک فرد بزرگسال در آن محیط حضور دارید. رفتار این دختر یا پسر متناسب با سنش نیست. الزاما هم منظور از بلوغ زودرس، بلوغ جنسی نیست؛ ممکن است شناخت رشدی و مغزی بچه اتفاق بیفتد. انگار بچهای کش آمده باشد. حالا این کشآمدن گاهی به صورت تروماست و گاهی به صورت رفتار اجتنابی یا یک آسیب جدی. مفاهیم و دایره واژگانش فراتر از سنش است که ممکن است در خانوادهای که بوده، کتابهایی وجود داشته که رشدش را جلو انداخته که خب این هم یک نوع بلوغ زودرس است. اما بلوغ جنسی مدنظر ما، مجموعهای از رفتارهای کودک است که نشاندهنده آسیبی است که به او وارد شده است./شرق