نگرانی مداوم برای غذا یکی از بارزترین مشخصههای افرادی است که در خانوادهای با مشکلات مالی رشد کرده اند. به همین دلیل، چنین افرادی ممکن است درگیر اضافه وزن شوند، به دلیل نگرانی از کمبود غذا کماکان تغذیهی نامناسبی داشته باشند و یا اینکه هرگز حاضر به دور ریختن غذا نباشند.
کسانی که در خانوادهی فقیری بزرگ شده اند، اغلب هنگام خرید چیزهایی که ضروری نیستند و ارتباط مستقیمی با بقا ندارند، اضطراب زیادی تجربه میکنند. این افراد خریدهای آنی ندارند و پیش از خرید هر چیز گران قیمتی روزها دربارهی آن فکر میکنند.
ترس غیر منطقی برای از دست دادن شغل در میان کسانی که از کودکی متوجه شده اند که بدون داشتن یک درآمد ثابت نمیتوان دوام آورد، امر رایجی است. برای این افراد مهم نیست که درآمد یک شغل اندک باشد، چرا که ثابت بودن درآمد برای آنها اولویت دارد.
کسانی که هرگز مشکل مالی نداشته اند، در قرعه کشیها و مسابقات صرفاً برای سرگرمی شرکت میکنند. مسلماً آنها هم از برنده شدن پول خوشحال میشوند. اما تنها کسانی که زمانی واقعاً نیازمند بوده اند تفاوت میان تفریح و امید به معجزه را درک میکنند.
کسانی که در فقر بزرگ شده اند را میتوان از توانایی شان در انجام کارهای مختلف تشخیص داد، از انجام انواع تعمیرات تا کارهای مربوط به ظاهر، مانند کوتاه کردن موها؛ و حتی اگر حالا هم وضع بدی نداشته باشد، این عادت در آنها از میان نمیرود.
کسانی که قدر پول را میدانند، به ندرت چیزی را دور میاندارند و سعی میکنند هر طور شده عمر وسایل تان را بیشتر کنند. اگر چیزی قابل تعمیر نباشد، به تغییر کاربری روی میآورند. مثلا اگر لباسی دیگر مناسب پوشیدن در بیرون خانه نباشد، آن را تبدیل به لباس خانه یا کهنهی گردگیری میکنند و آنقدر از آن استفاده میکنند تا کاملاً پوسیده شود.
یکی از بارزترین ویژگیهای افرادی که طعم فقر را چشیده اند این است که تصور میکنند پول باارزشتر از زمان است. به همین دلیل مثلاً به جای گرفتن تاکسی ساعتها در ایستگاه اتوبوس منتظر میمانند، برای پیدا کردن اجناس ارزان قیمت یا تخفیف خورده ار فروشگاهی به فروشگاهی دیگر میروند و تمام آخر هفتهی خود را در آشپزخانه صرف پخت غذا میکنند تا پول پس انداز کنند.
زندگی کسی که در فقر بزرگ شده مملوء از اضطراب و ترس است. یکی از رایجترین علل این اضطراب، پرداخت پول خریدهای خود است. حتی اگر فرد کاملاً مطمئن باشد که پول کافی در حساب بانکی اش وجود دارد، این اضطراب که یک وقت تراکنش ناموفق باشد، دست از سر او برنمی دارد.
ترس از آینده سبب میشود فرد حتی اگر این امکان را داشته باشد که کل هزینه را یکجا پرداخت کند، ترجیح دهد پرداخت را قسطی انجام دهد یا وام بگیرد؛ و حتی اگر به همین دلیل مجبور شود در نهایت پول بیشتری بپردازد، تقسیم شدن هزینه برای او کمتر ترسناک است تا اینکه مجبور به پرداخت یکبارهی کل هزینه شوند.
کسانی که در شرایط مالی بدی رشد کرده اند، پول را ارزشمندتر از سلامتی میدانند. آنها اغلب به مشکلات مزمن پزشکی گرفتارند، چون از نظر روانی ناتوان از آن هستند که هزینهی زیادی را صرف رفتن به پزشک کنند. این افراد استفاده از روشهای بدون هزینه و خانگی برای حل مشکلات جسمی خود را یک افتخار میدانند.
کسانی که در خانوادهی فقیری بزرگ شده اند، همیشه گوش به زنگ اند و به هر کسی اعتماد نمیکنند. اضطراب مداومی که این افراد به واسطهی مشکلات مالی خود در گذشته تجربه کردند، در آنها نهادینه شده و هر لحظه انتظار ظاهر شدن دوبارهی آن مشکلات را دارند.
این افراد همچنین از پذیرش هدیه، به ویژه هدایای گران قیمت ناتوان اند. آنها در گذشته استطاعت مالی خرید هدیه برای دیگران را نداشتند، به همین دلیل حالا دریافت هدیه برای آنها به یک تجربهی روانی دشوار تبدیل میشود.