به نظر میرسد تنش کسل کننده و نسبتا تکراری دولت و مجلس آن هم در زمانه و روزگاری که اکثر نیروهای سیاسی طی دو سال گذشته خبر از یکدست شدن ساختار قدرت میدانند و قرار بود با همافزایی جریان «یک خیزش برای ساخت ایران» و «دولت مردمی؛ ایران قوی» گامهای بسیار استوار برای آبادانی کشور برداشته شود، نقش برآب شده باشد.
شفا آنلاین>رضا صادقیان - افزایش تنش میان جریانها و چهرههای سیاسی تاثیرگذار در
داخل کشور و رونمایی از نامسئلهها به جای پرداختن به مسائل بنیادی و
بحرانهای پیشرو در حوزه اقتصاد و جامعه، بیش از هر موضوعی تحمیل
هزینههای بیشتر به کشور را به دنبال خواهد داشت.
یکم: چند روز پیش روزنامه دولت در خبری مدعی شد که براساس نظرسنجی یکی از
نهادهای معتبر بیشتر از 53 درصد شهروندان نام رئیس مجلس شورای اسلامی را
نمیدانند. در همین گزارش نیز بیان شده است: در پاسخ به پرسش درباره رضایت
از مجلس، بیش از ۶۸ درصد مردم گفتهاند اصلاً از مجلس رضایت ندارند یا کم
رضایت دارند. هرچند 12درصد هم اعلام کردهاند که به مقدار زیاد و خیلی زیاد
از مجلس رضایت دارند. پرسش اینجاست؛ چنگ زدن رسانه دولت به نظرسنجی که
اطلاعات آن برای همگان در دسترس نیست چه فایدهای دارد؟ نظرسنجی توسط کدام
نهاد صورت گرفته است؟ آیا مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران که در حال حاضر
نیمهتعطیل به حساب میآید در تهیه این نظرسنجی همکاری داشته است؟ پاسخ
هیچکدام از این سوالات در دسترس نخواهد بود. گویا برای رسانه دولت طرح
«نامسئله»ای کوچک در فضای رسانهای و پررنگ کردن تضاد دولت و مجلس آنقدر
مهم بوده که بدون توجه به پیامدهای احتمالی آن اقدام به نشر اخبار بدون
منبع قابل ذکر کرده است.
دوم: به نظر میرسد تنش کسل کننده و نسبتا تکراری دولت و مجلس آن هم در
زمانه و روزگاری که اکثر نیروهای سیاسی طی دو سال گذشته خبر از یکدست شدن
ساختار قدرت میدانند و قرار بود با همافزایی جریان «یک خیزش برای ساخت
ایران» و «دولت مردمی؛ ایران قوی» گامهای بسیار استوار برای آبادانی کشور
برداشته شود، نقش برآب شده باشد. حداقل آنکه انتقادهای روزنامه دولت درباره
مسکوت گذاشتن لوایح دولت توسط مجلس یازدهم و گزارشهای مجلس درباره
ناکارآمدی سیاستهای اقتصادی دولت و هشدار درباره گسترش خط فقر به دهکهای
دیگر جامعه حکایت از بروز تنش با توسل جستن به گزارشهای کارشناسی و نشر
نظرسازیها و اخباری باشد که دقیقا از منظر مخاطبان به صورت نامسئله هستند،
اما رسانهها، مدیران ارشد دولت و نمایندگان مجلس با تکیه به بازوی
رسانهها آن را به مسئله اصلی و نهایی کشور تبدیل میکنند. تا اینجا بیش از
آنکه شاهد همافزایی طیفهای سیاسی اصولگرا برای رفع کاستیها باشیم، ناظر
جدلهای فرسایشی هستیم. واقعا شناختن و یا نشناختن ریاست مجلس شورای
اسلامی، رئیس جمهور و یا ریاست قوه قضاییه کدامین تاثیر را در زندگی عادی
شهروندان دارد؟ آیا قرار است با شناختن سه نام و شهرت اتفاق خاصی رخ بدهد؟
آیا شناختن و یا عدم شناختن نام این افراد تاثیری مطلوب در شرایط اقتصادی،
اجتماعی و فرهنگی مردم دارد؟
سوم: زمانی یک موضوع، مشکل، دشواره و بحران از سوی اکثریت مخاطبان به عنوان
یک مسئله شناخته و فهم میشود که امکان صحتسنجی، انطباق آن با واقعیتهای
جاری و فراگیری آن در حوزه مربوطه وجود داشته باشد. بدون شک صاحبان قدرت
میتوانند با تکیه به برخی ابزارها نامسئلهای را به مسئله روز تبدیل کنند،
اما باید به این نکته نیز توجه کرد طرح موضوعات نامرتبط با دغدغه مردم،
انگشت نهادن روی نامسئلهها و برجسته کردن مباحث پرتنش که برای مخاطبان
فرجام مشخصی نخواهد داشت، لاجرم نگرش شهروندان را حتی نسبت به موضوعات
اساسی و مسائل مرتبط با کشور و حکمرانی خنثی و بعضا با واکنشهای منفی
روبرو میکند. کارکرد نامسئلهها در بازههای زمانی کوتاه مدت تاثیرگذار
خواهد بود، اما اثرات منفی آن در ذهن مخاطبان از تاثیرات کوتاه مدت بسیار
مخرب و ویرانگرتر خواهد بود. به عبارتی مخاطب حتی اگر اخبار سیاسی،
اجتماعی و فرهنگی را دنبال میکرده است، پس از مدتی نسبت به رویدادهای
واقعی بدون واکنش خواهد بود. به عنوان مثال:
جامعهای را در نظر بگیریم که
شهروندان از طریق کانالهای اطلاعرسانی از صبح تا شامگاهان شاهد جدلهای
فرسایشی صاحبان قدرت درباره بورس، خودرو، قیمت مسکن، تورم، نقدینگی و
بیکاری باشند، بدون شک مخاطبان پس از چند صباحی نه تنها آن اخبار را دنبال
نخواهند کرد، بلکه نسبت به پیامهای هشدار آمیز از قبیل صرفهجویی در مصرف
آب، مدیریت مصرف برق، کاهش ترددهای جادهای، پیامهای بهداشتی و... با
طراحان مسئلهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی همراهی نخواهند کرد.