بیش از ۳۰ درصد از جمعیت کشور، در ۳۰ سال آینده سالمند خواهد بود. این در حالی است که بهازای هر ۷۰۰ سالمند یک تخت مراقبت از سالمند در کشور وجود دارد و به طور متوسط هر بازنشسته حدود ۲۳ سال حقوق بازنشستگی دریافت خواهد کرد.
شفا آنلاین>سلامت> بیش از ۳۰ درصد از جمعیت کشور، در ۳۰ سال آینده سالمند خواهد بود. این در حالی است که بهازای هر ۷۰۰ سالمند یک تخت مراقبت از سالمند در کشور وجود دارد و به طور متوسط هر بازنشسته حدود ۲۳ سال حقوق بازنشستگی دریافت خواهد کرد.
به گزارش شفا آنلاین: در همین راستا مدتهاست که کارشناسان در ارتباط با بحران سالخوردگی جمعیت در کشور هشدار میدهند و اعلام میکنند کشور ما در لبه پرتگاه ابر بحران سالخوردگی جمعیت است و اگر این بحران را جدی نگیریم، این مشکل قابل جبران نخواهد بود. آنچه در این ارتباط قابلتامل است اینکه علاوه بر افزایش هزینههای مراقبتهای بهداشتی- درمانی و ناپایداری نظام رفاهی کشور به دنبال افزایش سن جمعیت، این بحران در کشور ما قبل از فرآیند توسعهیافتگی اتفاق افتاده است. بنابراین نهادهای رفاهی، قدرت کافی برای اجرای اصلاحات در ابعاد مختلف بازنشستگی، سلامت و حتی جایگاه اجتماعی به منظور دستیابی به دوره سالمندی با کیفیت را ندارند و سالمندی در کشور ما قبلا به نوعی یک مهمان ناخوانده به حساب میآمد.
دفتر مطالعات اجتماعی مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی با عنوان «بررسی وضعیت
سالمندی در ایران آینده و چالشهای آن» آورده است: بنابر برآوردهای جمعیتی، ایران در ۳۰ سال آینده با بحران سالمندی مواجه خواهد شد؛ به طوری که بیش از ۳۰ درصد از جمعیت کشور، سالمند خواهند بود. در سالهای ۱۳۴۵ تا ۱۳۹۵، بهرغم افزایش جمعیت کشور، درصد رشد سالانه آن، پس از پشتسر گذاشتن دوره بیشزایی دهه ۶۰، همواره نزولی بوده است. سهم سالمندان نیز به جز در بازه زمانی ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵، رشد دورهای (۱۰ ساله) صعودی داشته است؛ به طوری که از رشد منفی ۱۷ درصد در سال ۱۳۵۵ به رشد ۲۸ درصدی در سال ۱۳۹۵ رسیده است. براساس پیشبینیهای انجامشده، سهم جمعیت سالمند ایران از سال ۱۳۹۸ تا سال ۱۴۲۱ (طی ۲۳ سال)، از ۱۰ به ۲۰ درصد خواهد رسید. این در حالی است که روند تغییرات این شاخص در کشورهای توسعهیافته، طی ۷۰ تا ۱۲۰ سال رخ میدهد.
طبق اعلام این گزارش، یکی از مهمترین عوامل موثر در تشدید مساله سالمندی، کاهش بعد خانوار است. براساس دادههای سازمان ثبت احوال کشور، از کل ولادتهای رخداده در سال ۱۳۹۹، ۴۰ درصد ولادت مرتبه اول (فرزند اول)، ۸/۴۰ درصد ولادت مرتبه دوم (فرزند دوم)، ۲/۱۴ درصد ولادت مرتبه سوم (فرزند سوم) و ۳/۴ درصد ولادت مرتبه چهارم و بیشتر است. بنابراین در بسیاری از ازدواجها، دو تکفرزند با هم ازدواج خواهند کرد که در آینده باید چهار پدربزرگ و مادربزرگ را سرپرستی کنند.
افزایش هزینههای مراقبتهای بهداشتی- درمانی
این گزارش بیان میکند که سالمندی جمعیت، کشور را با چالشهایی مواجه خواهد کرد؛ یکی از مهمترین آن، افزایش هزینههای مراقبتهای بهداشتی- درمانی است. در دهههای گذشته، ایران با بار اقتصادی بیماریهای واگیر و عفونی روبهرو بوده و فعالیتهای بخش سلامت به پیشگیری، درمان و بازتوانی عوارض ناشی از اینگونه بیماریها معطوف بوده است. در دهههای پیشرو با بروز پدیده گذار اپیدمیولوژیک، بار اقتصادی بیماریها بر بیماریهای غیرواگیر و مزمن متوجه شده است، اما موج سومی در راه است و بهزودی بار اقتصادی بیماریها بر سالمندی جمعیت ایران و عوارض ناشی از آن متمرکز خواهد شد.
کمبود زیرساختهای مراقبت از سالمندان یکی دیگر از چالشهای سالمندی جمعیت است؛ به طوری که با در نظر داشتن تعداد ۹ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر جمعیت سالمند در کشور، باید اذعان داشت که در حال حاضر بهازای هر ۷۰۰ سالمند یک تخت مراقبت از سالمند وجود دارد. این در حالی است که شاخص مذکور در کشورهای توسعهیافته معادل یک تخت بهازای هر ۱۸ سالمند است.
ناپایداری نظام رفاهی کشور
گزارش مرکز پژوهشها یکی دیگر از مهمترین چالشهای سالمندی را ناپایداری نظام رفاهی کشور میداند. افزایش امید به زندگی دوره دریافت مستمری در دوران سالمندی افزایش یافته است؛ به طوری که در سال ۱۳۵۸، شاغلان با متوسط حدود ۲۷ سال خدمت، بازنشسته میشدند و با توجه به میزان امید به زندگی در همان سال (۵/۵۷ سال)، بهطور متوسط حدود ۱۱ سال حقوق بازنشستگی دریافت میکردند. این در حالی است که در حال حاضر، متوسط سن بازنشستگی در ایران برای مردان حدود ۵۲ سال و برای زنان حدود ۵۰ سال است. با سن امید به زندگی ۷۲ سال برای مردان و ۷۶ سال برای زنان، به طور متوسط مردان حدود ۲۰ سال و زنان حدود ۲۶ سال مستمری دریافت میکنند. این امر به وارد شدن بار مالی بر صندوقهای بازنشستگی منجر شده است. علاوه بر آن، میزان جمعیت در سن کار، رشدی کمتر از نرخ رشد بازنشستگان (سالمندان) داشته و این عدم توازن جمعیت، بر ناپایداری نظامهای مبتنیبر مزایای معین تاثیرگذار است. اگرچه این مساله، اجرای اصلاحات در نظام بازنشستگی را اجتنابناپذیر کرده است، اما توجه به ابعاد اجتماعی و حفظ استانداردها در اصول اساسی بیمههای اجتماعی مانند جامعیت، کفایت، پایداری و فراگیری در اجرای اصلاحات نیز انکارناپذیر است.
در بخشی از این گزارش آمده است: سالمندی جمعیت در ایران برخلاف کشورهای غربی، قبل از فرآیند توسعهیافتگی اتفاق افتاده است؛ بنابراین احتمالا راهکارهای این کشورها در این خصوص مناسب ایران نباشد، چراکه این کشورها ابتدا روند توسعهیافتگی را طی کرده و سپس با سالمندی مواجه شدهاند. بنابراین نهادهای رفاهی، قدرت کافی برای اجرای اصلاحات در ابعاد مختلف بازنشستگی، سلامت و حتی جایگاه اجتماعی به منظور دستیابی به دوره سالمندی با کیفیت را داشتهاند، اما سالمندی در کشور ایران قبل از توسعه در حال وقوع است و به نوعی یک مهمان ناخوانده به حساب میآید، لذا باید راهکارهای متناسب با شرایط ایران را در دستور کار قرار داد.جهان صنعت