کد خبر: ۳۲۸۷۰۲
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۵ - ۲۴ تير ۱۴۰۲ - 2023July 15
یکی از عمده موضوعاتی که تاثیرات آن را می‌توان در قوام و برقراری سامان اجتماعی در یک جامعه مشاهده نمود، شکل‌گیری چارچوب‌های هنجارساز در یک جامعه است
شفا آنلاین>سلامت>یکی از عمده موضوعاتی که تاثیرات آن را می‌توان در قوام و برقراری سامان اجتماعی در یک جامعه مشاهده نمود، شکل‌گیری چارچوب‌های هنجارساز در یک جامعه است که از این پتانسیل برخوردار باشند که از شکل‌گیری وضعیت‌های آنومی (بی‌هنجاری) در جامعه جلوگیری نمایند. 

طبیعتاً مفاهیمی همچون دین و اخلاق و کارکردهای مشخص آن‌ها در همین زمینه صورتبندی مفهومی پیدا می‌کنند. به همین منظور در یادداشت حاضر بنا بر آن داریم تا تاثیرگذاری مولفه اخلاق بر فراز و فرود سرمایه اجتماعی را از دیدگاهی جامعه‌شناسانه که از زمینه انطباق با وضعیت جامعه ایران نیز برخوردار می‌باشد، بیان نماییم.

در عالم نظر متفکران بسیاری پیرامون تاثیر مولفه اخلاق بر سرمایه اجتماعی ایراد نظر نموده اند. در همین زمینه نظر «اتزیونی» این است که احیای روابط جمعی و حیات اجتماعی بدون احیای حیات اخلاقی میسر نیست و لذا در مسیر احیای روابط اجتماعی باید به احیای حیات اخلاقی اولویت داد. در مقابل کسانی نظیر «امیل دورکیم» و «رابرت پاتنام» نقش تعیین‌کننده را در این میان به روابط اجتماعی می‌دهند. «دورکیم»، به عنوان مثال، معتقد است که زندگی گروهی باعث احساس‌های جمعی و دلبستگی، تعهدها و چشمداشت‌های اجتماعی می‌شود و هرچه حیات اجتماعی پرشورتر و ارتباطات بین اعضای گروه بیشتر و گروه منسجم‌تر باشد حاکمیت قواعد اخلاقی بر وجدان جمعی بیشتر است. در عین حال وقتی گروه یا جامعه قوی باشد، انضباط اخلاقی قوی‌تری را بر اعضای خود اعمال می‌کند و به همان اندازه رعایت اخلاق هم در آن بیشتر می‌شود.
توجه ما بیشتر ناظر بر تحول آن دسته از قواعد اخلاقی است که بر همکاری با دیگران و مشارکت جمعی اثر می‌گذارند و مسیر همکاری و اعتماد را تسهیل می‌کنند.

 یافته‌های آماری به اشکال مختلفی از زوال این نوع قواعد اخلاقی حکایت می‌کنند. یکی‌از این اشکال، تصور عمومی از وضعیت اخلاقی جامعه است (شیوه دیگر تحول میزان وقوع جرائم و افزایش میزان پرونده‌های قضائی است که از اختلال در سازوکارهای اجتماعی حل و فصل اختلاف‌ها یا تنظیم روابط بین افراد خبر می‌دهد). این نوع تصورها به دو صورت نشان‌دهنده وضعیت عمومی اخلاقی است. یکی این که نشان می‌دهد اعضای جامعه تا چه حد خود را در یک محیط اخلاقی می‌یابند و در پیرامون خود کنش‌های اخلاقی یا غیر اخلاقی را تجربه می‌کنند. دوم آنکه وجود یک فضای غیر اخلاقی گسترده در اطراف افراد، فشاری پنهان به آن‌ها جهت انجام رفتار غیر اخلاقی وارد می‌کند و امکان چنین رفتارهایی را در آینده زیادتر می‌کند. در چنین فضایی افراد احساس می‌کنند که با قید به اخلاق به دیگران فرصت می‌دهند تا از آن‌ها سوء استفاده کنند.

از دید عموم مردم دروغ گویی در مدت سه دهه به یک رفتار رایج اخلاقی تبدیل شده است. در دهه ۱۳۷۰ شمسی کمتر از ۴۰درصد جامعه معتقد بوده‌اند که دروغ گویی امری رایج است، اما در دهه ۱۳۹۰ این میزان به نزدیک ۷۰ درصد رسیده است. وقتی تصور عمومی این است که اکثریت مردم دروغ می‌گویند سخن راست‌گویان هم دروغ پنداشته می‌شود و مهم‌تر آن که در چنین شرایطی راست گویی پر هزینه و موجب افزایش میزان آسیب‌پذیری فرد می‌شود. «گذشت» به عنوان یکی از ویژگی‌های اخلاقی که در ادبیات و پیشینه فرهنگی اجتماعی بر آن تاکید زیادی می‌شود در ابتدای دهه هفتاد به نسبت در سطح بالایی قرار داشت؛ ولی به تدریج این خصلت رنگ باخت و در سال‌های اخیر سیر نزولی تندی داشته است. به نحوی که از حدود ۵۰ درصد در دهه هفتاد به زیر ۲۰ درصد در سال ۱۳۹۷ و در سال‌هایی نیز حتی به زیر ۱۰ درصد رسیده است. میل به خیرخواهی و کمک به دیگران هم وضعیتی مشابه دارد. در طول سه دهه این خصلت اخلاقی هم کمرنگ شده است.
رفته رفته و در طول زمان هنجارهای اخلاقی قوام بخش روابط اجتماعی نفوذ و کارایی خود را از دست داده‌اند و همین به از دست رفتن یکی از زیرساخت‌های مهم سرمایه اجتماعی منجر شده است. این تغییر در دو بُعد مهم صورت گرفته اند. بُعد نخست تضعیف ارزش‌های اخلاقی است که نوعی ثبات و به تبع آن قابلیت پیش‌بینی را در رفتار افراد مختلف نسبت به یکدیگر ایجاد می‌کنند و در غیاب آن‌ها هرگونه مراوده‌ای با دیگران دارای خطر و آسیب‌پذیری بالایی خواهد بود. در چنین شرایطی، یکی از راه‌های منطقی کاهش ریسک اجتناب از وارد شدن در رابطه اجتماعی با دیگران است. بُعد دوم ناظر بر ارزش‌هایی است که موجب خیرخواهی و کمک به دیگران می‌شوند. در این زمینه هم وقتی نظام اخلاقی دچار ضعف می‌شود بخش‌های بزرگی از جامعه در مواجهه با مشکل‌ها درمانده و بدون پشتیبان می‌مانند و احساس می‌کنند که جامعه آن‌ها را طرد کرده است. در چنین شرایطی متقابلاً حساسیت آن‌ها نیز نسبت به جامعه کاهش می‌یابد. اما ضعف نظام اخلاقی تاثیر دیگری هم دارد که بیشتر به سطح فردی مربوط می‌شود. یکی از کارکردهای نظام اخلاقی نظم دهی به رفتار فردی است و بالطبع در شرایط ضعف این نظام، فرد به خود واگذاشته می‌شود و راهنمایی برای عمل ندارد. در چنین شرایطی رفتار افراد از الگوی مشخصی پیروی نمی‌کند و بسته به شرایط دچار نوسان و تغییر می‌شود. همین بی‌ثباتی در رفتار نیز موجب سلب اعتماد دیگران و ترجیح‌عدم ورود به دنیای آسیب‌پذیر رابطه اجتماعی می‌شود.محمد آخوندپور امیری/ آفتاب یزد
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: