کد خبر: ۳۲۷۱۳۶
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۰ - ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - 2023June 18
«می‌آیم و مثل سگ تو را می‌کشم». این پیام ارسال‌شده برای یک کارشناس حیات‌وحش است که درباره سگ‌های بلاصاحب و حذف آنها از عرصه‌های طبیعی در شبکه‌های اجتماعی می‌نویسد
شفا آنلاین>سلامت>«می‌آیم و مثل سگ تو را می‌کشم». این پیام ارسال‌شده برای یک کارشناس حیات‌وحش است که درباره سگ‌های بلاصاحب و حذف آنها از عرصه‌های طبیعی در شبکه‌های اجتماعی می‌نویسد. البته نگارنده این پیام تنها نیست، زیر هرپستی که انتقادی به فقدان مدیریت سگ‌های بلاصاحب داشته باشد، بازار ناسزا داغ است‌.

به گزارش شفا آنلاین:حساسیت نسبت به سگ‌ها به گذاشتن پست خلاصه نمی‌شود، همین یکی، دوسال پیش بود که فیلمی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که یک‌زن با عصبانیت،‌ سگی را از وانت مردی که مدعی بود صاحب آن است بیرون کشید و رهاسازی کرد و درنهایت دشنامی هم به مرد داد. تجمع‌های مختلفی هم درباره حقوق سگ‌ها برگزار و تصاویر غذارسانی و سفره پهن‌کردن برای سگ‌ها که عادی شده است. بااین‌حال تبعات فقدان این مدیریت را نمی‌شود زیر فرش پنهان کرد. نمونه‌اش خبری که «رکنا» با عنوان «خطر بهداشتی در کمین» در روزهای اخیر منتشر کرده است.

 در فیلم مرتبط با این خبر که در درون یک‌ماشین در محوطه بهشت‌زهرا تهران گرفته شده،‌ دو روباه به‌شکل محوی دیده می‌شوند که موهای بدن‌شان ریخته است و رفتارشان عادی به‌نظر نمی‌رسد. به‌گفته ایمان معماریان، دامپزشک حیات‌وحش، روباه‌ها ناقل«سارکوپتس» هستند که قابلیت انتقال به انسان نیز دارد: «در سال‌های گذشته متاسفانه به‌دلیل افزایش جمعیت سگ‌های بلاصاحب در اطراف شهرها میزان درگیری انسان‌ها در شهرهای مختلف کشور به این بیماری افزایش یافته است. این بیماری ازطریق سگ، شغال، روباه و گرگ می‌تواند به انسان و دام منتقل شود و عوارض بسیار زیاد پوستی با خود به‌دنبال دارد که تنها ازطریق تماس پوستی منتقل می‌شود.»

البته مشاهده روباه‌های مریض یا به‌ظاهر سالم تنها به بهشت‌زهرا محدود نمی‌شود، در محله‌هایی مانند زعفرانیه روباه‌ها تا نزدیکی ولیعصر پایین آمده و به‌محض نزدیک‌شدن ماشین‌ها خودشان را در ساختمان‌های متروک آنجا پنهان می‌کنند. البته بیشتر از روباه در این محله، بالای ولنجک، درکه و... سگ به‌چشم می‌آید،‌ سگ‌هایی که به‌گفته اهالی کاری به‌کار ساکنان ندارند اما تعدادشان به‌شدت افزایش یافته است.

حالا محمد کرمی، رئیس اداره‌کل محیط‌زیست تهران، مدیریت نکردن موضوع سگ‌های‌ولگرد را دراین‌باره موثر می‌داند. او دراین‌باره می‌گوید که شهرداری باید مدیریت سگ‌‌ها را به‌عهده گیرد. به گفته او در غیاب مدیریت سگ‌های بلاصاحب، با انتقال بیماری به حیات‌وحش در زیستگاه‌های مختلف نظیر ورجین،‌ سرخه‌حصار و... مواجهیم: «در کالبدشکافی‌های انجام‌شده روی علفخواران توسط دامپزشک اداره‌کل بارها به مواردی برخورد کرده‌ایم که در بدن‌شان انگل‌های روده‌ای و گوارشی داشتند که از سگ‌ها منتقل و باعث ضعیف‌شدن بدن‌شان شده و درنهایت با یک‌بیماری ثانویه به‌راحتی از بین رفتند و تلف شدند.» او از جلسات متعددی با مدیران شهرداری صحبت می‌‌کند که با موضوع سگ‌ها و مدیریت جمعیت‌شان برگزار شده است.


غذادهی از سر مهربانی اما خطرناک

 اگر سگ‌ها سلامتند و در عوض برخی روباه‌ها مریض، چطور سگ‌ها مقصر اصلی قلمداد می‌شوند؟ آیا واقعا سگ‌های بلاصاحب برای ما مسئله‌اند؟ مگر چندنفر در سال دچار گزش می‌شوند یا فوت می‌کنند و چه تعدادی از حیات‌وحش درگیر این‌ گونه‌اند که بخواهیم درباره ضرورت مدیریت آنها صحبت کنیم؟ و چرا روباه‌ها و سایر گونه‌های حیات‌وحش به این اندازه به زیستگاه‌های انسانی نزدیک شده‌اند؟

فربد هومن، دامپزشک حیات‌وحش یکی از عوامل مهم در بیماری «سارکوپتس» را سگ‌های بلاصاحب می‌داند. او می‌گوید: «این بیماری که در پزشکی به‌نام «گال» یا «جرب» هم شناخته می‌شود قابل انتقال به انسان است‌ و برای کسانی که سیستم ایمنی ضعیف دارند، خطرناک است.» او دلیل نزدیکی این روباه‌ها یا سگ‌های بلاصاحب به زیستگاه‌های انسانی را مدیریت نامناسب پسماند می‌داند: «بسیاری از گونه‌های حیات‌وحش ازجمله روباه‌ها به‌دلیل مدیریت‌نکردن پسماند به این زیستگاه‌ها نزدیک می‌‌شوند، سگ‌ها هم در این مناطق حضور دارند که همین تداخل باعث بیماری و انتقال آن به روباه‌ها می‌شود.»

علاوه بر انتقال بیماری به انسان ازطریق آلوده‌کردن سایر گونه‌ها، سگ‌های بلاصاحب امان حیات‌وحش را هم بریده‌اند. در استان فارس و پارک ملی بمو آنها به آهوها حمله و باعث تلف‌‌شدن‌شان می‌‌شوند. البته در سال‌های اخیر برنامه‌های آموزشی برای آگاه‌کردن مردم نسبت به عدم‌غذارسانی به سگ‌های بلاصاحب انجام شده است بااین‌حال همچنان به‌گفته هومن بسیاری از سر ناآگاهی یا مهربانی تلاش می‌کنند غذادهی را انجام دهند. درحالی‌که این‌کار آسیب بیشتری به سگ‌هایی می‌زند که هیچ روند درمانی و نگهداری‌ای برای آنها ندارند و قاتل حیات‌وحش می‌شوند یا ناقل بیماری به آنها.

گرگاس‌ها،‌ اجتماعی اما خطرناک

علیرضا محمدی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه جیرفت از رساله دکتری خود با موضوع «بررسی تقابل بین گرگ و جوامع محلی در استان همدان مدیریت مشارکتی برای کاهش تعارضات» دفاع کرده است. او عادت‌ها و رفتارهای نادرست انسانی را زمینه‌ای برای نزدیکی حیات‌وحش به شهرها و روستاها می‌داند که نمونه‌اش را هم در جریان پایان‌نامه‌اش در همدان دیده، هم بعدتر در اردبیل، زنجان و... آن را مشاهده کرده است.

به گفته محمدی، کمبود غذا و زیستگاه‌ها موجب می‌شود این گونه‌‌ها را در شهرها هم ببینیم. البته درباره سگ‌ها وضعیت فرق می‌کند؛ آنها نسبت به گونه‌های حیات‌وحش جمعیت بسیار بالاتری دارند و از آنجا که جزو گونه‌های اهلی‌اند مشاهده‌شان ابتدا حساسیتی در جیرفت، ‌شهری که محمدی در آنجا ساکن است، ایجاد نمی‌کرد تا اینکه این اواخر برخی شهروندان از تعداد بالای آنها گله‌مندی خود را به مقامات شهری اعلام کردند. «در جیرفت ما حمله سگ‌ها را زیاد داریم و آنها را در دسته‌های 15 تا 20تایی می‌بینیم. مردم هم شاکی‌اند.» البته این شاکی‌بودن تنها بخشی از شهروندان را دربرمی‌گیرد. گروهی هم هستند که به کار غذارسانی به سگ‌ها مشغولند: «برخی از روی دلسوزی و نداشتن آگاهی به سگ‌ها درون‌شهر یا در حاشیه‌شهر غذا می‌دهند.» آیا تنها غذارسانی موجب افزایش جمعیت سگ‌ها شده است؟ محمدی معتقد است در کنار غذارسانی، چوپان‌ها هم با نگه‌داشتن سگ‌های زیاد برای یک‌گله‌کوچک که در مواردی به شش‌سگ برای یک‌گله 50 رأسی گوسفند می‌‌رسد یا با رهاسازی سگ‌هایی که کارایی‌ای برای‌شان ندارند، در این فرآیند افزایش‌جمعیت سگ‌های‌بلاصاحب دخیل هستند.

محمدی مطالعات زیادی روی گر‌گ‌ها در ایران انجام داده و در این سال‌ها مشاهده کرده است که جمعیت گونه گرگاس هم رو به افزایش است. «گرگاس، زاده جفت‌گیری سگ و گرگ است که چندسالی‌است درباره آن زیاد می‌شنویم. البته برای تشخیص اینکه یک‌گونه، گرگ است یا گرگاس باید کار ژنتیکی شود بااین‌حال در مواردی یک‌گله‌گرگ دیده‌ام که دو یا سه‌فرد آنها مشکوک به گرگاس بودند.» جمعیت بالای سگ‌ها و جفت‌گیری آنها با گرگ‌‌ها، خلوص ژنتیکی گرگ در ایران را تحت‌الشعاع خود قرار داده است. بااین‌حال گرگاس‌ها تنها به‌لحاظ خلوص ژن گرگ مشکل‌زا نیستند. «این گونه، رفتار سگ و گرگ را همزمان دارد. سگ‌ها موجوداتی اجتماعی‌اند،‌ بنابراین گرگاس‌ها با این مولفه به‌راحتی به انسان نزدیک می‌شوند و با توجه به‌اینکه ژن گرگ را دارند، وحشی هستند. بنابراین وقتی این دوصفت کنار هم قرار می‌گیرند باعث حمله به انسان می‌شوند. متاسفانه در استان‌های مختلف گزارش‌های متعددی از حمله گرگاس به انسان داریم و در آینده نیز این خطر، افزایش خواهد یافت؛ ‌اگر امروز به آن فکر نکنیم.»
بزرگنمایی یا بحران

آیا آنچه این اساتید دانشگاه،‌ دامپزشکان یا مسئولان محیط‌زیست درباره تبعات افزایش جمعیت سگ‌های بلاصاحب می‌گو‌یند،‌ بزرگنمایی نیست؟ مهدی نبی‌یان که جمله اول این گزارش خطاب به او یکی، دو سال پیش ازسوی یک‌کاربر شبکه‌های‌اجتماعی گفته شد، به این پرسش پاسخ منفی می‌دهد. او در این سال‌ها پژوهش‌های زیادی دراین‌باره انجام داده و در پروژه حفاظت از میش‌مرغ که در آذربایجان غربی و در زیستگاه‌های این گونه در شهرستان بوکان انجام می‌دهد، بارها با چالش از بین رفتن جوجه‌ها و تخم این گونه توسط سگ‌ها مواجه شده است. او مدیریت نامناسب پسماند را دلیلی برای نزدیک‌شدن گونه‌های حیات‌وحش یا سگ‌های بلاصاحب در فضای شهری می‌داند: «در کشورهای دیگر معمولا پسماندهای‌تر یا خشک در فضای دربسته نگهداری می‌شوند که امکان دسترسی به آنها وجود ندارد اما در ایران ما با وضعیت متفاوتی مواجهیم. همین موضوع سبب‌شده انواع حیوانات به محل سطل‌های زباله نزدیک شوند.»

به گفته نبی‌یان عمده مطالعات صورت‌گرفته مربوط به مطالعه انواع بیماری‌های مشترک دام و انسان و بررسی میزان شیوع و فراوانی انتشار آنها ازسوی پژوهشگران و دانشگاه‌های علوم‌پزشکی انجام شده است. مطالعه میزان شیوع انواع آلودگی‌های میکروبی و انگلی و بیماری‌های سگ‌های‌ولگرد که توسط مراکز علمی دامپزشکی صورت‌گرفته نیز بخش دیگری از مطالعات در دسترس دراین‌باره است. «در پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، بیش از 70مقاله پزشکی، دامپزشکی و مقاله کشاورزی و منابع‌طبیعی با موضوع سگ‌های ولگرد ثبت شده است. مرور دایره‌المعارف تخصصی سیویلیکا نیز نشان می‌دهد حدود 100مقاله پزشکی و دامپزشکی با این موضوع در این بانک داده وجود دارد. بیشتر این مقالات به آلودگی سگ‌های بلاصاحب به عوامل بیماری‌زا به‌عنوان مخزنی احتمالی برای آلودگی انسان تاکید دارند.»

او بخش دیگری از تبعات حضور سگ‌های بلاصاحب را به تاثیر آنها در طبیعت، شکار مستقیم انواع گونه‌های حیات‌وحش اعم از گوشتخواران و گیاهخواران توسط آنها می‌داند. «مطالعاتی که در یک‌دهه‌اخیر انجام‌شده نشان می‌دهد 35 درصد از تلفات آهوها در منطقه حفاظت‌شده کالمند-بهادران در اثر حمله سگ‌های ولگرد اتفاق افتاده است. همچنین براساس پژوهش انجام‌شده توسط محمدصادق فرهادی‌نیا، پژوهشگر دانشگاه آکسفورد بین سال‌های 2002 تا 2016 حداقل 21 یوزپلنگ توسط سگ‌های گله‌داران کشته شده‌اند. مقاله دیگری که توسط دانیال نیری و همکارانی از کشورهای هند و آمریکا در ژورنال علمی اوریکس دانشگاه کمبریج منتشرشده، به بررسی حملات مستند انجام‌شده توسط سگ‌های بلاصاحب بر پستانداران بومی ایران پرداخته شده است. در این مطالعه 160ثبت مستند ازطریق شبکه‌های مجازی و مقالات منتشر و ثبت حمله سگ‌های ولگرد به حداقل 17گونه پستاندار در ایران گزارش شده است.»

افزایش 10برابر گزیدگی در ایران

سگ‌ها باعث انتقال بیماری به سایر سگ‌سانان مانند روباه‌ها و... یا مرگ آنها می‌‌شوند و ممکن است باعث بیماری گال در انسان هم شوند، بااین‌حال این بیماری برای کسانی که سیستم ایمنی قوی داشته باشند خطرناک نیست. بنابراین چرا باید به کسانی که می‌خواهند غذارسانی انجام دهند، خرده بگیریم؟ به‌گفته نبی‌یان: «بنا بر مستندات اداره بیماری‌های مشترک انسان و حیوان ‎وزارت بهداشت ایران، روند سالانه حيوان‌گزيدگی در کشور به‌شکل فزاینده‌ای رو به افزايش است به‌طوري‌كه در ۱۰۰هزار نفر جمعيت، اين ميزان از 35 مورد در سال ۱۳۶۶ به 306 مورد در سال 1400 رسيده است. از کل تعداد حیوان‌گزیدگی منجر به تزریق واکسن ضدهاری در کشور به‌طور میانگین 80درصد گزیدگی‌ها توسط سگ‌ها، 15درصد توسط گربه‌ها و 5درصد باقیمانده توسط روباه، شغال، گرگ، الاغ و سایر حیوانات اهلی و وحشی اتفاق می‌افتد.» البته به گفته او: «از کل میزان سگ‌گزیدگی‌های ثبت‌شده نیز بیش از 85درصد گزیدگی‌ها توسط سگ‌های صاحبدار و گله و کمتر از 15درصد توسط سگ‌های‌بلاصاحب صورت می‌گیرد.» این آمار گرچه نشان می‌دهد سهم سگ‌های‌بلاصاحب از گزش کمتر از سگ‌های‌گله است اما در کنار آن این کارشناس حیات‌وحش به آمار دیگری اشاره می‌کند: «داده‌های مرکز مدیریت بیماری‌های واگیر وزارت بهداشت کشور نشان می‌دهد که بیش از 80درصد از موارد فوت ناشی از هاری به‌واسطه گزش سگ‌های بلاصاحب اتفاق می‌افتد. این درحالی‌است که تنها 12درصد از کل حیوان‌گزیدگی در کشور توسط این گروه از سگ‌ها انجام می‌شود.»

در سال 1400 به گفته نبی‌یان 16نفر براثر بیماری هاری فوت کردند که بالاترین میزان مرگ‌ومیر هاری در کشور طی 30سال گذشته بوده است. « کشور ایران از نظر تعداد مرگ‌ومیر هاری ناشی از سگ‌گزیدگی بین سال‌های 2002 تا 2020 با 37مورد مرگ در رتبه سوم جهان قرار دارد.» زمانی که 16 نفر فوت‌ شده‌اند، می‌شود گفت که گزش‌ها زیر 1000مورد بوده؟ این کارشناس حیات‌وحش به این پرسش هم پاسخ منفی می‌دهد: «مستندات اداره بیماری‌های مشترک انسان و حیوان ‎وزارت بهداشت نشان می‌دهد در ایران تنها در سال 1400، 260هزار و 471مورد حیوان‌گزیدگی ثبت شده است که از این تعداد 208هزار و 376گزیدگی توسط سگ‌ها اتفاق افتاده است؛ از این تعداد نیز 177 هزار و 120 گزش توسط سگ‌های صاحبدار و سگ‌های‌گله و 31 هزار و 256 گزش نیز توسط سگ‌های‌بلاصاحب صورت گرفته است. به‌عبارتی در سال 1400 در کشور روزانه 713 حیوان‌گزیدگی منجر به تزریق واکسن ضدهاری ثبت شده که از این میزان 485 گزش توسط سگ‌های‌صاحب‌دار و سگ‌های گله و 85گزش نیز توسط سگ‌های بلاصاحب بوده است. همچنین بنا بر داده‌های مرکز مدیریت بیماری‌های واگیر وزارت بهداشت در سال 97، تعداد 6343حیوان‌گزیدگی در استان تهران ثبت شده است. به‌عبارتی به طور متوسط، روزانه 17حیوان گزیدگی (6/13سگ‌گزیدگی) در تهران اتفاق می‌افتد.»

دلیل اینکه با وجود این تعداد گزش تعداد فوتی‌ها محدود است به‌واسطه واکسن‌های هاری است: «آمارهای موجود از تزریق واکسن ضدهاری نشان می‌دهند، سالانه تا ۷۰۰هزار دوز واکسن ضدهاری انسانی مورد نیاز کشور است که تماما از خارج کشور تامین می‌شود و به‌طور میانگین هر دوره درمان برای هر فرد حدود 250یورو برای جلوگیری از ابتلا به هاری در کشور هزینه می‌شود که این خدمات در ایران به‌صورت رایگان ارائه می‌شود و بار مالی آن به سیستم بهداشتی کشور سالانه 65 میلیون دلار است.»

علاوه بر اینکه سگ‌های بلاصاحب در طبیعت و حوالی زیستگاه‌های انسانی افزایش پیدا کرده‌اند، در پناهگاه‌ها نیز شرایط به‌همین‌ترتیب است. به گفته نبی‌یان: «آنالیز پیمانکاری فعالیت‌های کلینیکی نقاهتگاه سگ‌های بدون‌صاحب مرکز آرادکوه نشان می‌دهد تعداد سگ‌های‌بلاصاحب این مرکز که روزانه تغذیه می‌شوند با رشدی حدود 10برابری مواجه بوده و از 200 تا400 قلاده در سال‌های 97 تا 99 به 1800تا2000قلاده در سال 1400 رسیده است. به این ترتیب شهرداری تهران که تا سال 99 سالانه 100هزار کیلوگرم غذا برای تغذیه روزانه سگ‌های مرکز هزینه می‌کرده است، با افزایش ظرفیت مرکز در سال 1400 اقدام به تامین 720هزار کیلوگرم غذا برای سگ‌های مرکز آرادکوه کرده است. این رخداد باعث شده هزینه تغذیه سگ‌های ولگرد تنها در مرکز آرادکوه از 250میلیون تومان در سال به 2میلیارد و 300میلیون تومان در سال افزایش یابد که فاقد هرگونه توجیه فنی و علمی و برخلاف دستورالعمل است. این درحالی‌است که بودجه سالانه تیمار حیات‌وحش درخطر‌انقراض در سراسر کشور در سال 1401 توسط سازمان حفاظت محیط‌زیست تنها یک‌میلیاد و 800میلیون تومان تعیین شده است.» این درحالی‌است که همین معدود یوزها و گونه‌های دیگر باقی‌مانده نیز با همین بودجه اندک در معرض خطر تلف‌شدن توسط سگ‌ها قرار دارند.

مرگ بر اثر دیستمپر

شهاب چراغی جزو اولین کسانی است که در زیستگاه یوز مشغول به فعالیت شد، او سال‌هاست در موسسات گردشگری نظیر «طبیعت» درس پستانداران را به شرکت‌کنندگان در این دوره‌ها آموزش می‌‌دهد و دغدغه‌مند وضعیت گونه‌های حیات‌وحش ازجمله گوشتخواران است. به‌گفته‌او موارد‌ متعددی از کشته‌شدن گوشتخواران مانند گربه شنی، گربه جنگلی، سمور، روباه شنی، خرس و... توسط سگ‌های گله یا سگ‌هایی که به‌صورت گروهی و بدون‌صاحب زندگی می‌کنند گزارش شده است. «اگر در نظر بگیریم که دو یوزپلنگ ما که در اسارت هستند توسط سگ‌ها از طبیعت جدا شدند و در کنار آن مواردی از کشته‌شدن یوز توسط سگ‌ها را هم داریم،‌ به بحرانی‌بودن شرایط با توجه به جمعیت بسیار شکننده یوز پی می‌بریم.» به‌گفته‌او اگر جمعیت یوز را در بهترین حالت 70 فرد در نظر بگیریم، کم‌شدن هرفرد آنها عملا وضعیت ذخیره ژنی این گونه را با چالش مواجه می‌کند. علاوه بر این مواردی از بیماری دیستمپر را در سایر گوشتخواران هم داریم که از نظر چراغی باز هم عامل آن سگ‌ها هستند. « سالانه حداقل دو مورد مرگ پلنگ به‌دلیل ابتلا به دیستمپر گزارش می‌شود»،‌ او هم از کسانی است که می‌خواهد سگ‌های بلاصاحب مدیریت شوند.هم‌میهن

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: