بهمنماه سال گذشته، زلزلهای به بزرگی 9/5ریشتر در عمق 7 کیلومتری زمین، خوی را لرزاند، بیش از یک هزار نفر را مصدوم کرد و جان سهنفر را گرفت.
شفا آنلاین>سلامت>خانوادهها و فعالان اجتماعی میگویند پس از سه ماه، روند ساختوساز و کمکهای مالی بسیار کند است
به گزارش شفا آنلاین: خانه سرد است و نمور، شبها وقتی باد و باران همدست میشوند، سقف شیبدار برزنتیاش، تا خود صبح، چپ و راست میشود؛ چپ و راست مثل زمینی که زیرپاست و هفت ماه در عمق، 10 و 8 و 7 کیلومتری زمین لرزیده و همچنان میلرزد. زمین خوی، ناآرام است، خشم دارد و در این ناآرامی خشمناک، هر روز مصیبتی بر سر آدمها میریزد. مانند 8 بهمنماه که آوارهشان کرد و بعدها سیل شد و خانههای پارچهایشان را غرق کرد.
8 بهمنماه سال گذشته، زلزلهای به بزرگی 9/5ریشتر در عمق 7 کیلومتری زمین، خوی را لرزاند، بیش از یک هزار نفر را مصدوم کرد و جان سهنفر را گرفت. این زلزله به بالای 3500 خانه خسارت زد و خیلیها را روانه خیابانها و کوچهها کرد. خوی در 7 ماه گذشته بارها لرزیده؛ لرزشهایی که از شهریورماه 1401 شروع شد و تا همین حالا هم ادامه دارد. آنطور که ساکنان خوی میگویند، تا همین دیروز هم خانههایشان لرزیده و باقی دیوارهای ترکخورده را بر زمین انداخته. بر اساس اعلام موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، اولین زمینلرزه در این منطقه طی یک سال گذشته، 13مهرماه رخ داد، زلزلهای به بزرگی 6/5ریشتر با عمق 10 کیلومتر، دومی در 28دیماه با 7/5ریشتر در عمق 8کیلومتر و سومی در 8بهمنماه به بزرگی 9/5 ریشتر در عمق 7 کیلومتر. امسال هم این روند ادامهدار بود و 4 فروردینماه، خوی و سلماس 6/5ریشتر لرزید و بیش از 100نفر را مصدوم کرد. آنطور که ساکنان خوی میگویند به فاصله دو زلزله، بارها پسلرزه آمده و دل و زندگیشان را لرزانده است. اهالی خوی، آنها که زلزلهزدهاند و چادرنشین، روزها چشم دوختهاند به خرابهها و شبها به سقف شیبدار برزنتی. آنها ماههاست که زیر برف و باران زندگیشان را وسط خیابان، میان کوچه و بلوار و پارکهای شهر برپا کردهاند. رخت و لباسها نمدار است، خوراک، نسیهای است و خانه، خرابه.
پنجم فروردینماه امسال، استاندار آذربایجان غربی اعلام کرد که روند بازسازی
مناطق زلزلهزده خوی با سرعت ادامه دارد. محمدصادق معتمدیان گفته بود؛ از 2120 واحد تخریبشده زلزله هشتم بهمنماه، 1800 واحد آواربرداری شده و بازسازی با دستور رئیسجمهوری با سرعت بیشتری دنبال میشود. تصاویر منتشرشده از خیابانها و کوچههای خوی، اما ماجرای دیگری را روایت میکند.
کارگریم، پول بازسازی نداریم
«غفار» از زلزلهزدههای خوی است، او و خانواده 5 نفرهاش قبل از زلزله 8 بهمنماه سال گذشته، ساکن یکی از خانههای تخت پل باغ توکلی خوی بود و حالا بیخانه است. زمینلرزه، خانهخرابشان کرد و هرچه داشتند و نداشتند، از بین برد. آنها زیر سقف برزنتی و شیبدار چادری که یکی از خیران به آنها داده، زندگی میکنند. 82 روز است زیر برف و باران و سرما ،روزگار گذراندهاند و حالا نمیدانند قرار است چطور با این وضعیت ادامه دهند. چادر آنها مانند بیشتر زلزلهزدهها، کنار آوارهها از زمین بالا رفته؛ کنار آواره خانه قبلیشان: «دو، سه ماه از زلزله میگذرد و من هنوز نتوانستم سر کار بروم. کارگرم. وضعیتم خیلی خراب است خانم. اصلا کسی کمک نمیکند. خانه مال خودمان بود، 100 متر بود، 80 متر را ساخته و 20 متر را باغچه کرده بودم. اما حالا نزدیک سهماه است در چادر زندگی میکنیم. خانهخراب شدیم.» آقا غفار، دو دختر و یک پسر دارد؛ فرزندانی که از این زندگی چادری به ستوه آمدهاند. سرمای زمستان را چه کردهاند؟ «چارهای نداشتیم، باران آمد زیر چادر بودیم، برف آمد زیر چادر بودیم. هلالاحمر فقط دو پتو به ما داد و چادر را یک خیر. دیگر چیزی به ما ندادند. خودمان گازکشی کردیم تا سرما را از سر بگذرانیم. سه بچه دارم، شبها نمیتوانند در چادر بمانند، اینجا شبها خیلی سرد است.» زندگی غفار مانند سایر هممحلیهایش است؛ زندگی در چادر، بدون کار، بدون پول. در خیابانشان چند خانواده دیگر هم همین وضعیت را دارند: «دو، سه خانواده در محله ما چادرنشیناند، مابقی، خانهشان تعمیری بود، یکی از اتاقها را ساختند و رفتند داخل. هرچند هنوز شبها و روزها را از ترسشان در چادر میگذرانند. اما آنهایی که مثل ما تخریبی بودند، در چادر زندگی میکنند. جایی ندارند بروند.»
آنطور که استاندار آذربایجان غربی گفته بود، کمک بلاعوض اجارهبهای واحدهای تخریبی در مناطق شهری، 30میلیون تومان و مناطق روستایی، 15میلیون تومان است. اما ساکنان شهرستان خوی، همانها که از هشت بهمنماه آواره شدهاند، نه خبری از این وامها دارند و نه کسی را میشناسند که این وامها را گرفته باشد. گروهی از آنها همچنان زیر چادر روزگار میگذرانند و کسی به فکر بازسازیها نیست. یکی از آنها همین آقا غفار است: «گفتند میآییم حیاط شما را بازسازی میکنیم، اما پولی ندادند، همین 30 تومن که میگویند مگر چقدر میتوان با آن خانه را تعمیر کرد. یک تیرآهن 10میلیون تومان است. ما حتی بنیاد مسکن هم رفتیم، برخی از زنجان آمده بودند، گفتند میآییم خانه را درست میکنیم اما دیگر خبری از آنها نشد.» غفار میگوید که این وام را هم یکجا نمیدهند، یک بار 5 میلیون تومان میدهند و بار دیگر سهمیلیون تومان: «تا همین حالا که 82 روز از زلزله میگذرد، هنوز دیواری از خانه ما ساخته نشده. نه پولش را داریم و نه امکاناتش را. کارگرم، بنایی میکنم، بار جابهجا میکنم. پولی ندارم برای ساختوساز.» غفار میگوید؛ همین دیروز هم زمین زیرپایشان لرزیده و هرکس در خانه بوده، بیرون پریده. ترکهای خانههای تعمیری هم بزرگتر و عمیقتر شدهاند و مردم هراسیدهاند: «هر لحظه زندگی ما در چادر ترسناک است، پسلرزه که میآید باز هم از ترس خوابمان نمیبرد. پسلرزهها تمام نمیشوند.»
آن شب بارانی
بارشهای بهاری، اهالی خوی را کلافه کرده. تصاویر منتشرشده از وضعیت زندگی زلزلهزدهها زیرباران گویای شرایط سخت و مشقتآوری است؛ شرایطی که حتی توجه مسئولان را جلب نکرد. فعالان اجتماعی و خیران میگویند که تماسهای زیادی ازسوی زلزلهزدهها با آنها میشود. هر روز تماس میگیرند و درخواست کمک میکنند. «زینب نوروزی»، یکی از همین زلزلهزدههاست. دختر 18 سالهای که عضو یک خانواده 8 نفره است. آنها در دو چادر زندگی میکنند، یک چادر برای خودشان است و چادر دیگر برای خانواده خواهرش که مثل آنها زلزلهزده است. خانه خواهر، تعمیری است اما آنها از ماندن در همان خانه هم هراس دارند، پسلرزهها آنها را وحشتزده کرده. مادر خانواده بیمار است. سهبار جراحی زنان انجام داده و نمیتواند در چادر بماند. آنها روزگار سختی را میگذرانند. خانهشان تخریبی است اما پولی برای ساختوساز ندارند. بنیاد مسکن پیگیری خاصی نکرده. آنها در سرمای سهماه گذشته، مصائب زیادی تحمل کردهاند. بچههای خانواده، بیمار شدهاند و سر از بیمارستان در آوردهاند. چندین روز بهدلیل تبولرز و سرماخوردگی شدید در بیمارستان شهر بستری بودهاند. زینب درباره آن شب توضیح میدهد: «باران شبیه سیل بود و همهچیز را با خود برد. ناچار شدیم جا و چادر را عوض کنیم. تمام رختخوابها خیس شده بود. مجبور شدیم همه را دور بیاندازیم. از سرما میلرزیدیم. حتی بخاری هم به ما کمک نکرد. آن شب یکی از فامیل با ماشین آمد و ما شب تا صبح داخل ماشین ماندیم. قبل از آن هم فامیل برایمان لباس آورده بود.» چادر آنها نزدیک خانه است اما زینب میگوید که اغلب زلزلهزدهها حتی اگر خانهشان خیلی خراب نشده باشد، باز هم از شبمانی در خانه میترسند: «هر بار که زلزله میآید بخشی از خانه که ترک خورده بود، فرو میریزد یا ترکش بزرگتر و عمیقتر میشود.» آنها ساکن تخته پل باغ توکلاند و میگوید؛ برخی از همسایهها، بخشی از خانه را تعمیر کرده و در خانه میمانند.
تعداد بالای زلزلهزدههای چادرنشین
آواره معصومه زمانلو، در یکی از محلههای فیرورق است، برای آنها دستور تخریب دادهاند، خاکبرداری کردهاند اما هنوز ساختوساز را شروع نکردهاند. یکی از خیران برای آنها کانکسی خریده و او و همسرش از یکماه پیش در کانکس زندگی میکنند: «در چادر بودیم که یکی از خیران برای ما کانکس آورد. ما هم جابهجا شدیم. همسایهها همان چادر را دارند، تعدادشان هم زیاد است. بیرون از خانهمان خانوادههای زیادی در چادر زندگی میکنند. خیران هم اغلب سراغ آنها میروند برای کمک کردن.» زمانلو میگوید که بیش از 40-30چادر در اطراف خانه فروریختهشان برپاست؛ چادرهایی که در برف و باران ایستادند و سقف بالای سر آوارهها شدند. او میگوید که در منطقهشان بیشتر زلزلهزدهها در چادر زندگی میکنند: «باران تمام زندگی زلزلهزدههای چادرنشین را خیس کرده است، البته خیران زیادی از مشهد و قم و اصفهان و تبریز آمدهاند و کمکشان میکنند.» معصومه خانم نمیداند از چه زمانی قرار است خانهشان سروسامان بگیرد. میگوید برای ساختن، باید پول داشته باشند: «اگر پول نداشته باشیم، تا سال دیگر هم باید اینجا بمانیم. همین حالا در گوشه حیاط با چادر و نایلون، حمام و دستشویی درست کردهایم، همسرم هم سیمکشی برق کرده است. فعلا همینجا ماندهایم.» به گفته او، آنهایی که روند ساختوساز را شروع کردهاند، به تدریج از یک کمک مالی که دولت برایشان در نظر گرفته استفاده میکنند اما نمیداند که این تسهیلات شامل آنها هم میشود یا خیر.
رهن 10 میلیونی به 80 میلیون رسیده
از 8 بهمنماه که زلزله 9/5ریشتری خوی را لرزاند، تیمهای زیادی روانه منطقه شدند. خیران هم در گروه کمککنندهها بودند، آنها در قالب تیمهای شناسایی سراغ زلزلهزدهها رفتند و پیدایشان کردند. گیتی تقیزاده، اهل خوی است، او فعالیتهای اجتماعی دارد و با اینکه در تهران زندگی میکند، چند روز پس از حادثه، خودش را به مناطق زلزلهزده رساند تا با کمک پولهایی که خیران به او سپرده بودند، به زلزلهزدهها کمک کند. او در قالب گروهی، زلزلهزدههای بیشتر آسیبدیده را شناسایی میکرد تا برایشان سرپناهی اجاره کند و وسایل موردنیازشان را تامین. او در 82 روز گذشته چندینبار به این مناطق سفر کرده که آخرین بار در تعطیلات عید بود: «هنوز تعداد زیادی از زلزلهزدهها مخصوصا آنها که خانههایشان تخریبی است، در چادر زندگی میکنند. گروهی از زلزلهزدهها که خانهشان تعمیری است هم به دلیل نداشتن پول، چادرنشیناند. آنهایی هم که مستاجر بودند همین وضعیت را دارند. پول رهن خانهشان کافی نیست و نمیتوانند جایی را اجاره کنند. آنها هم آواره شدهاند و در چادر ماندهاند. اجارهبها پس از زلزله خوی بالا رفت. رهن 10 میلیون تومانی با یک میلیون تومان اجاره، به 50 میلیون تومان با دو تا سه میلیون تومان اجاره رسید. حالا هم رهنها به 100 میلیون تومان رسیده است. تیمهای شناسایی زلزلهزدههای آسیبدیده برای تامین خانه، زنان سرپرست خانواده و خانوادههای دارای معلولیت را در اولویت قرار دادهاند.» برآوردی که تقیزاده از وضعیت زلزلهزدهها کرده، این است که حدود 20 درصد از آنها همچنان در چادر زندگی میکنند: «زلزلهزدهها در مناطق حاشیهای آسیب زیادی دیدهاند. در مناطق فیرورق پسک و پره شهرستان خوی، تقریبا همه از زلزله آسیب دیدهاند و بیشتر افراد در چادر زندگی میکنند. وارد فیرورق که میشوید همه یا در چادر زندگی میکنند یا کانکس. البته همه توانایی خرید کانکس ندارند، مگر اینکه خیری به آنها داده باشد. قبلا کانکس 3 میلیون تومان بود حالا شده 35 میلیون تومان.» به گفته تقیزاده، در این مناطق شاید افراد از نظر مالی وضعیت مناسبی نداشته باشند و زمیندار باشند اما پول نقدی ندارند که بخواهند ساختوساز کنند یا بتوانند زمینی بفروشند و خانهشان را بسازند. همه در چادر زندگی میکنند. با همه اینها این فعال اجتماعی میگوید که در برخی مناطق، بازسازیها شروع شده، مردم یا وام گرفتهاند یا از راههای دیگر، پولی جمع کردهاند. با این حال افراد بیبضاعت هم تعدادشان بالاست. به برخی از آنها کانکس میدهند درحالیکه این اتفاق خوبی نیست چراکه افراد به زندگی در یک محیط 6 متری عادت میکنند. درست مانند سایر مناطق زلزلهزده کرمانشاه یا حتی بم.
آمار بالای معلولیت در خوی
هزینه ساختوساز برای خانوادهها بالاست. کمکهای مالی که قرار است به آنها تعلق بگیرد، کم است: «با 30میلیون تومان نهایت میتوان سه تیرآهن خرید. آنهایی که مشغول ساختوساز هستند از جیبشان هزینه میکنند. خیران هم محدودیت دارند، خیلی بتوانند کمک کنند 5-4خانواده را تحت پوشش قرار میدهند. آنهم در شرایطی که بیشتر زلزلهزدهها دچار فقر مالیاند. در برخی از خانههای زلزلهزده، یک گاز پیدا نمیشود، یخچالشان خالی است و اعضای خانواده هر کدام به یک بیماری دچار است. یکی از این افراد به ما گفت که دوماه است مرغ نخورده.» تمام ماجرا به اینجا ختم نمیشود. به گفته این فعال اجتماعی، در کنار فقر، اهالی این منطقه با معلولیت زیادی مواجهاند؛ معلولیت ذهنی و حرکتی: «خانوادهای دیدیم که که از 6 فرزند، سهنفرشان معلولیت ذهنی داشتند. بسیاری از خانوادهها درگیر معلولیت هستند. قبلا هم به مناطق زلزلهزده در روستاها رفته بودیم اما این میزان از معلولیت را ندیده بودیم.» او میگوید که با وجود جمعیت بزرگی از معلولان، شهرستان خوی، مرکز توانبخشی معلولان ندارد. کسانی که نیاز به گرفتن خدمات دارند، یا باید به تبریز بروند یا ارومیه. از همه اینها گذشته این معلولان بیش از همه نیاز به وسایل بهداشتی دارند. این وسایل برایشان بسیار گران تمام میشود اما بهزیستی کمک چندانی نمیکند. هرچند خیلی از آنها اصلا بهزیستی را نمیشناسند و تحتپوشش آن هم نیستند.
کودکان وحشتزده
تقیزاده، یک زن خانهدار است اما در زلزلههای قبلی مثل کرمانشاه هم حضور داشته. از 8 بهمنماه سال گذشته تاکنون هم سهبار به این منطقه سفر داشته: «آخرینبار که در خوی بودم، 5 فروردینماه بود و قرار است بعد از ماه رمضان هم به آنجا برویم. تا قبل از تعطیلات نوروز، بیشتر مردم در چادر زندگی میکردند، آنها میترسیدند در خانههایشان بمانند. حالا وضعیت بهتر شده است. برخی از زلزلهزدهها هم شبها در ماشین میخوابند. همچنان هم وضعیتشان همین است. بیشتر از همه هم کودکان وحشتزدهاند. آنها نیاز به کمکهای روانشناسی و مشاوره دارند و باید برایشان اقدامات مددکاری انجام شود. این منطقه از شهریورماه سال گذشته میلرزد و این مسئله روی سلامت روان اهالی تاثیر گذاشته است.» به گفته این فعال اجتماعی، مردم تا یک صدای غیرمعمول میشنوند، میهراسند و این ترس و هراس را میتوان در چهرههایشان دید.
فیرورق؛ منطقه کانکس و چادر
بهار پورنصیر هم یکی دیگر از فعالان اجتماعی است که آخرینبار 4 فروردینماه در شهرستان خوی بوده. او از روزهای اول زلزله در منطقه حضور داشته و میگوید که اهالی با فقر فرهنگی و مالی شدیدی مواجهاند. افرادی که مشکل مالی دارند واقعا در مضیقهاند: «این حجم از فقر شوکآور است. اغلب ازدواجهای فامیلی کردهاند و میزان بیماری و معلولیت در میانشان بالاست. ابتلا به سرطان هم آمار بالایی دارد و من به دلیل اینکه بیشترین تمرکزم روی کودکان است، به نظرم آمد که میزان ابتلا به سرطان در کودکان بالا بود. در هر خانه سه تا چهار نفر مبتلا به بیماری خاص بودند یا معلولیت داشتند. از 6-5خانهای که میرفتم، شاید دو خانواده سالم بودند.» فعالیت خیران سهماه پس از زلزله کمرنگ شده است و این را پورنصیر هم تایید میکند: «خیران همچنان هستند اما تعدادشان کم شده است، البته هنوز تیمهای شناسایی حضور دارند، اما بههرحال خیران تا چه زمانی میتوانند کمک کنند؟ بازسازی خانهها و ایجاد امنیت روانی برای زلزلهزدهها، مهمترین مسئله است. برخی از این زلزلهزدهها مغازهای داشتند و حالا خراب شده. هم منبع درآمدشان را از دست دادهاند و هم خانهشان را. حالا در این وضعیت آنها با 30میلیون تومان چه کاری میتوانند بکنند؟ همه اینها در شرایطی است که اغلب زلزلهزدههای خوی، کارگرند و روزانه کار میکنند.» به گفته او، بیشترین آسیب به منطقه فیرورق وارد شده، مردم این منطقه هنوز یا در کانکس هستند یا در چادر. خیلیها تماس میگیرند و میگویند هنوز در چادر هستند و نیاز به کمک دارند.
تیم شناسایی خانوادههای نیازمند زلزلهزده، برای برخی از این افراد، خانه اجاره کردهاند، اما اجارهبها بهشدت بالاست: «برای رهن 50-40میلیون تومانی پول جمع میکردیم، میآمدیم خانه رهن کنیم، میگفتند شده 80میلیون. حالا هم رهن اغلب خانهها 80میلیون تومان بهبالاست. این نشان میدهد که در حوادث، مردم با هم همدل نیستند.»
اهالی خوی از ترک خانهها میترسند. آنها میدانند هر بار که پسلرزهای میآید، این ترکها عمیقتر میشود و شاید در پسلرزه بعدی، دیوار بر سرشان خراب شود. آنها نگران جان خود و فرزندانشان هستند. بیش از همه هم احساس ناامنی در میان کودکان دیده میشود.
13 اسفندماه بود که خبر رسید، چادر یکی از خانوادههای زلزلهزده آتش گرفته و سهنفر جانشان را از دست دادهاند. خبرگزاریها گزارش کردند که این خانواده هیتر برقی نداشتند و از وسیله نامناسبی برای گرمایش استفاده کردهاند: «آدمهای زیادی در این چادرها دچار حادثه شدند و چادرشان آتش گرفت. قبلا زلزلهزدهها در کمپهای بزرگی بودند، در این کمپها آلودگی خیلی زیاد بود و وضعیت بهداشتی زیر صفر بود. حدود 800 نفر در قالب 400 خانواده در این کمپها زندگی میکردند و بیماریهای زیادی را شایع کردند. یکی از این کمپها، سرپوشیده بود و وضعیت بسیار بدتری داشت.» به گفته او، چادرها گوشه خیابان و سر کوچه و وسط بلوار اصلی شهر دیده میشوند، شاید نزدیک 50چادر در وسط بلوار شهر هستند. قبلا در قبرستان هم چادر برپا بود، اما حالا از قبرستان جمع شدهاند.
فقر شدید زلزلهزدهها
فریبا تقیزاده، از اهالی خوی است، او از همان روزهای اول حادثه، به همشهریان زلزلهزدهاش کمک کرده: «خانه ما آپارتمانی است. لرزید اما تخریب نشد. اما خانههای اطراف اغلب لرزید و خسارت زیادی وارد کرد.» فریبا پس از حادثه، گروهی از اقوام و دوستانش تشکیل داد و به کمک زلزلهزدهها رفت. اهالی خوی از شهریورماه همان سال زلزله، درگیر زمینلرزه و پسلرزههایش بودند. زندگی آنها بیش از 7 ماه است که میلرزد، دیوار خیلی از خانهها ریخته یا بخشی از سقف فروریخته؛ شرایطی که به گفته او، مردم را از نظر روانی دچار مشکلات زیادی کرده است: «در 7 ماه گذشته زمین خوی، در اعماق مختلفی لرزیده و هر بار فشار روانی و مالی زیادی به افراد وارد میکند. 8بهمنماه هم سهبار پشتسرهم زمین لرزید و درنهایت آن خسارتها را بهبار آورد. مردم زلزلهزده در خیابان، زیر برف و باران شرایط سختی را تحمل کردند. هنوز هم عده زیادی از آنها در کوچهها در چادر زندگی میکنند. بعضی روزها آنقدر بارندگی شدید بود که نمیتوانستیم از داخل ماشین بیرون برویم و به زلزلهزدهها کمک کنیم.» به گفته او، اغلب خانوادههای زلزلهزده در مناطق محرومی مانند تختهپل و جمشیدآباد، در چادر زندگی میکنند: «کانون زلزله، فیرورق، روستاهای زاویه، حسن خان، تپهباشی، کویصفا، جمشیدآباد و ینگجه بود. اینها بیش از سایر مناطق خرابی داشتند. در حال حاضر تمام منطقه جمشیدآباد و روستای خانقاه در چادر زندگی میکنند. جمشیدآباد در حومه خوی است.» به گفته فریبا، بسیاری از زلزلهزدهها شرایط مالی مناسبی ندارند. یکی از آنها زن قالیبافی بود که برای خرید نخ قالی، وام گرفته بود و وقت پرداخت آن هم گذشت و چکهایش را نتوانست نقد کند؛ دار قالی و نخها همه زیر آوار ماند. خانواده دیگری، دو فرزند معلول دارند با پدری که کارگر است و از پس هزینههای فرزندانش بر نمیآید. از این موارد بسیار زیاد است. در برخی مناطق شغل بسیاری از افراد، باربری با چرخهای دستی است. آنها چرخهایشان را کنار چادرهایشان میبندند. در این شرایط اما به گفته او، خیران، تامین خانه برای خانوادههای دارای معلول را در اولویت کمک قرار دادهاند.
محمد هم یکی دیگر از اهالی خوی است و از نزدیک از شرایط زندگی زلزلهزدهها باخبر است و میگوید که حمایتهای مالی دولت از این افراد بسیار ضعیف است: «میخواهند به آنها 30 میلیون کمک بلاعوض دهند، اما این پول یکباره به آنها تعلق نمیگیرد و از همه اینها گذشته نزدیک به 5 میلیون تومان از این پول باید برای مالیات و هزینه شهرداری و مهندسی و... کم شود. هفته پیش برای یک خانه، دو شاخه تیرآهن خریدیم شد 17 میلیون و 900 هزار تومان. با این پول نمیشود خانهای را بازسازی کرد.» هرچند به گفته او، کارخانه سیمان خوی، برای زلزلهزدهها سیمان و تیرآهن و گچ برای خانههای تخریبی که هزینه زیادی برای ساختوساز آنها نیاز است، در نظر گرفته. سوختن سهعضو یکخانواده زلزلهزده در چادر، خبری بود که مثل بمب در خوی ترکید، همه تحت تاثیر این خبر بودند و فریبا و محمد هم درباره آن اطلاعاتی دارند. آنها میگویند؛ بسیاری از خانوادهها بهدلیل ترسشان، در چادر زندگی میکنند درحالیکه خانههایشان آنقدر هم آسیبدیده نیست. بنابراین لازم است که کمی روی موضوع آرامش و سلامتروان زلزلهدهها کار شود. برخی از کودکان 3-2ساله، از ترسشان وارد خانههایشان نمیشوند. اسم خانه که میآید، جیغ میکشند.
یکی از کارمندان بهزیستی خوی که نخواست نامش در گزارش بیاید هم میگوید که بسیاری از کودکان معلول، در بهزیستی پرونده ندارند: «روز حادثه اما همان افراد تحت پوشش بهزیستی، در حیاط تجمع کرده بودند، جای سوزن انداختن نبود. آنها درخواست کمک میکردند. شاید بتوان گفت که دوسوم معلولان در بهزیستی پرونده ندارند. البته کمک چندانی هم به آنها نمیشود. شدیدترین معلولیت شامل یک میلیون و 200 هزار تومان تا یک میلیون و 400 هزار تومان مستمری میشود. درحالیکه تنها هزینه پوشک آنها ماهانه یک میلیون تومان است.»
تذکر به دولت پس از بازدید میدانی
در شرایطی که گروهی از اهالی زلزلهزده خوی همچنان در چادرند، عادل نجفزاده، نماینده خوی در مجلس شورای اسلامی، خبر میدهد که 10 روز آینده در قالب یک تیم نظارتی برای بازدید، عازم مناطق زلزلهزده میشوند تا گزارش نظارتی درباره آخرین وضعیت مناطق زلزلهزده خوی را به دولت ارائه دهند. نجفزاده در توضیح بیشتر به هممیهن میگوید: «بعد از مراحل اسکان اضطراری زلزلهزدههای خوی، با دو مشکل جدی مواجهایم. یکی اینکه سیستمهای بانکی با وجود مصوبه هیئتدولت، همکاری لازم برای واریز مبالغ در نظر گرفته شده -چه برای تعمیر و چه برای ساخت مجدد- را پرداخت نمیکنند. این وضعیت در شرایطی ایجاد شده که خوی با سرمای زودرس مواجه است اما هنوز رشد منطقی و فیزیکی در پروژههای ساخت مجدد خانهها، دیده نمیشود یا روندش کند است. بنابراین لازم است دولت بهشکل واقعی با نظارت بر حوزههای بانکی، اقدامات لازم را برای در اختیار قرار دادن منابع مالی انجام دهد.» او میگوید؛ مسئله دیگر این است که بنیاد مسکن بهدلیل کمبود نیرو از استانهای معین مانند زنجان، تبریز، اردبیل و... برای نظارت، درخواست کمک کرده است: «این افراد اما شناخت لازم محیطی از مردم، وضعیت اقلیمی و شرایط و رفتارهای اجتماعی مردم را ندارند و این مسئله منجر شده تا برخورد نامناسبی با زلزلهزدهها صورت گیرد، این درحالیاست که روند کار باید بهسمتی باشد که بتوانیم بهسرعت خانههای غیرمقاوم را مقاومسازی کنیم. این نگاه و رویه، مورد قبول مردم نیست و لازم است که بنیاد مسکن در اسرعوقت به این موضوع ورود کند و این مشکل را برای مردم حل کند. بنیاد مسکن باید ارزیابی مجددی از شرایط ساختوساز خانههای زلزلهزدهها انجام دهد.»
مبلغ پایین کمک مالی به زلزلهزدهها
گلایه زلزلهزدهها از میزان پرداخت برای کمک به ساختوساز خانههایشان است؛ نجفزاده هم این موضوع را تایید میکند: «اعداد بسیار کمی برای این افراد در نظر گرفته شده است. البته تامین میلگرد و سیمان را بنیاد مستضعفان تقبل کرده و قرار است در اختیار زلزلهزدهها قرار دهد، اما گاهی به دلیل مشکلاتی که وجود دارد، تامین فولاد با تاخیر صورت میگیرد و این موضوع برای مردم مشکل ایجاد کرده است. البته تا همین حالا برای کمتر از 10 درصد، این مصالح در نظر گرفته شده است.» او درباره وضعیت زلزلهزدههایی که هنوز بعد از نزدیک به سهماه در چادر زندگی میکنند هم میگوید: «این مسئله بیشازهمه برای مستاجران مشکل ایجاد کرده و دولت هم در این زمینه اقدامی نکرده است. قرار بود وامی در اختیار مستاجران قرار گیرد تا در اسرعوقت برای خود جا و مکان پیدا کنند. مشکل این است که سیستم مدیریت شهری بهسرعت در حال جمعآوری چادرهاست و این موضوع مردم را ناراضی کرده است.» نماینده مردم خوی میگوید؛ قرار است تا 10 روز آینده به مناطق زلزلهزده سفر کند و برای رسیدگی میدانی به مشکلات مردم، در منطقه مستقر شود: «بعد از انجام این بازدید که در قالب تیم نظارتی با کمک کمیسیون عمران مجلس صورت میگیرد، گزارشی تهیه میشود و من تذکرات لازم در این زمینه را بعد از بازدید میدانی، خطاب به دولت میدهم.»هم میهن