خودش را علیرضا معرفی میکند، 50 سال دارد و شغلش آزاد است. برای عروسی خواهرزادهاش از طریق یک پرواز عربی به دوبی و از آنجا راهی آمستردام بوده که توسط مأموران گیت متوقف میشود و پرواز را از دست میدهد
شفاآنلاین>سلامت>سالهاست هواپیماییهای عربی در ایران فعالیت میکنند و البته این ایرلاینها مسافران مخصوص خودشان را هم دارند.
به گزارش شفاآنلاین: انتخاب این ایرلاینها برای مشتریها علل مختلفی دارد؛ از قیمت مناسب بگیرید تا خدمات خوب و رعایت حقوق مسافران. اما چندوقتی است که بعضی از این ایرلاینها، صدای مسافران ایرانی را بلند کردهاند. برخی از این مسافران ایرانی مدعی شدهاند رفتار مناسبی با آنها نمیشود و احترام و حقوقشان به دلیل ملیت آنها یعنی ایرانیبودنشان نادیده گرفته میشود.
در جستوجوی سینوفارم!
روایت اول: خودش را علیرضا معرفی میکند، 50 سال دارد و شغلش آزاد است. برای عروسی خواهرزادهاش از طریق یک پرواز عربی به دوبی و از آنجا راهی آمستردام بوده که توسط مأموران گیت متوقف میشود و پرواز را از دست میدهد.
علیرضا اتفاق آن شب را اینگونه روایت میکند: «منتظر گرفتن کارت پرواز بودم که مأمور ایرلاین از من در مورد واکسنم پرسید. به او کارت واکسن را نشان دادم که دو دُز واکسن اسپایکوژن تزریق کردم. چند دقیقه بعد کارمند مربوطه با رئیس بخش برگشت و به من گفتند نمیتوانی پرواز کنی، چون اسپایکوژن مورد قبول کشور مقصد نیست. برایشان توضیح دادم که به دلیل حساسیت سیستم بدنم و با مشورت پزشک مجبور به تزریق این واکسن شدم. ضمن اینکه برای مسافرتهای خارجی که برای دیدن خانوادهام به استرالیا و اروپا دارم، پیش از زدن واکسن استعلام گرفتم و اسپایکوژن مورد قبول این کشورها بوده است. حتی پاسپورتم را نشان دادم و گفتم من چند ماه پیش با همین دُز واکسنها به دوبی سفر کردم و مشکلی نداشتم. اما انگار مأمور این ایرلاین گوشش بدهکار نبود و با لحن شدید اصرار میکرد باید سینوفارم تزریق کنی در غیر این صورت نمیتوانی پرواز داشته باشی و من ناچارا مجبور شدم به دنبال مرکز تزریق واکسیناسیون برای زدن سینوفارم باشم. ساعت هشت شب بود و تا من بتوانم سینوفارم تزریق کنم، پرواز را از دست دادم. این درحالی بود که ایرانیهای دوتابعیتی یا کسانی که از کشورهای عربی دیگر در همین پرواز بودند و واکسن مشابه تزریق کرده بودند، مشکلی برای سفر نداشتند». از او میپرسم بالاخره واکسنی را که خواسته بودند، تزریق کرده یا نه؟ او ادامه میدهد: «بله مجبور شدم. پرواز را از دست دادم و دوباره برای فردا بلیت گرفتم و هزینه را مجدد پرداخت کردم. اما کاش تمام اتفاق به همین گرفتن بلیت مجدد ختم میشد. طبق پیشبینی پزشکم، بدن من به دلیل ضعف سیستم ایمنی بعد از 24 ساعت به واکسن واکنش نشان داد و دچار مشکلات و عوارضی شدم که همچنان با من همراه است». از او درباره ایجاد مشکلات مجدد در کشور مقصد میپرسم، او میگوید: «نه در آمستردام و نه در بلژیک که مقصد بعدیام بود، به واکسن اسپایکوژنی که تزریق کرده بودم، اعتراضی نکردند و هیچ مشکلی نداشتم». علیرضا ادعا میکند این نوع رفتار تحقیرآمیز، به خاطر ملیتش با او در این ایرلاین عربی صورت گرفته است و رفتار مأموران با افراد کشورهای دیگر بسیار محترمانه و از روی ادب بود.
وقتی سرت فریاد میزنند
روایت دوم: مرضیه 30 سال دارد و شاغل است. او تجربه خوبی از سفرش به دوبی نداشته است و دراینباره میگوید: «با یک هواپیمایی عربی به دوبی رفتم اما رفتار این هواپیمایی اصلا شبیه آنچه تبلیغش را میکردند، نبود. مسئول چک کنترل سر من فریاد زد و با فحاشی به من گفت مدارکت کامل نیست. وقتی از او خواستم مدارکم را دوباره چک کند با رفتاری نامحترمانه از این کار سر باز زد».
مرضیه ادامه میدهد: «فکر کردم خسته است یا از چیزی ناراحت شده (که در این صورت هم باز اجازه همچین کاری را نداشت) اما متوجه شدم رفتارش فقط با من که ایرانی هستم نامحترمانه است و با شهروند بقیه کشورها رفتار درست و مؤدبانه دارد».
اگر احترام میخواهی نباید پاسپورتت قهوهای باشد
روایت سوم: نجمه 45 سال دارد و خانهدار است. جملهاش را اینطور شروع میکند که برای اینکه احترام داشته باشی فقط رنگ پاسپورتت نباید قهوهای باشد. از او در مورد تجربهاش در پرواز به دوبی میپرسم. نجمه میگوید که با یک ایرلاین عربی پرواز داشته که قبلا تجربه پرواز با این هواپیمایی را نداشته است و قبل و در طول پرواز از برخورد بد کارکنان آنها متعجب و خشمگین شده است. از نجمه میخواهم بیشتر درباره رفتار کارکنان و مهمانداران توضیح دهد. او ادامه میدهد: «من ترس از پرواز دارم و خب بالطبع قبل از پرواز استرسم دوچندان خواهد شد. سفر من در تابستان 1401 بود که واکسیناسیون کرونا انجام شده بود و همه ما با کارت واکسن بلیت گرفته بودیم. قبل از پرواز کارکنان این ایرلاین عربی نوع رفتارشان با توجه به رنگ پاسپورت تغییر میکرد (رنگ پاسپورت ملیتهای مختلف متفاوت است) وقتی چشمشان به پاسپورت قهوهای (ایرانی) من افتاد، چند بار با لحن بسیار بد و داد و فریاد از من که ماسک داشتم خواستند ماسکم را روی صورتم محکم کنم. این در حالی بود که رفتارشان با بقیه ملیتها و حتی چند ایرانی که با پاسپورت کانادایی خود سفر میکردند و بهاصطلاح دوتابعیتی بودند و ماسک نداشتند، بسیار خوب و با احترام بود». نجمه از رفتار تبعیضآمیز، خطرناک و غیرقانونی کارکنان این ایرلاین عربی در گیت ایران هم صحبت میکند و میگوید: «جلوی چشم خودم به آزمایشگاه زنگ زدند و برای چند لبنانی که تابعیت سوئیس را داشتند، پیسیآر منفی تقلبی گرفتند». او ادامه میدهد: «صف انتظار در فرودگاه دوبی برای افراد و ملیتهای مختلف متفاوت است و معمولا چند کشور با هم در یک گروه قرار میگیرند. اسم ایران را شما در کنار کشورهایی که اوضاع و شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مناسبی ندارند، همچون افغانستان، پاکستان و بعضی کشورهای کوچک آفریقایی خواهید دید».
لحن تند و خشن یک رفتار دائمی
روایت چهارم: احمد 68 سال دارد و نانواست. زنش بهتازگی فوت کرده و برای دیدن پسرش تنها دارایی را که دارد یعنی نانواییاش میفروشد و راهی آلمان میشود. احمد میگوید: «باید اول به دوبی میرفتم و از آنجا راهی آلمان میشدم. بلیت را پسرم گرفته بود. از او خواستم ارزانترین بلیت را پیدا کند تا هزینه سفرم زیاد نشود». از او میپرسم چه رفتاری در فرودگاه باعث ناراحتی شما شد؟ او ادامه میدهد: «چند بار سر زدن ماسک با من بحث شد. حتی نزدیک بود کار به دعوا بکشد. این در حالی بود که من ماسک داشتم. علاوه بر این زمانی که کارت واکسنها را بررسی میکردند، علاوه بر لحن شدید و خشن که در گفتارشان مشخص بود، من را نسبت به مسافران بقیه کشورها بیشتر معطل کردند». احمد که چند وقتی است از پیش پسرش برگشته هم مدعی میشود نوع برخورد کارمندان فرودگاه کشور مقصدش یعنی آلمان هیچ شباهتی با این ایرلاین عربی نداشته و بسیار محترمانه بوده است. شرق