ترس در جان هرکدام به شکلی خانه کرده، کودکانی که به یکباره با استنشاق گازی در هوا بیحال روی زمین میافتند یا راهی بیمارستان میشوند.
شفاآنلاین>سلامت> ترس در جان هرکدام به شکلی خانه کرده، کودکانی که به یکباره با استنشاق گازی در هوا بیحال روی زمین میافتند یا راهی بیمارستان میشوند. این روایت مشابه از بسیاری دختران است که این روزها مدرسه برایشان به مکانی وهمآلود تبدیل شده و علت دقیق این ماجرا هم همچنان مشخص نشده است.
به گزارش شفاآنلاین:در کنار این اظهارات مسئولان هم نشان از ابهام پابرجا در این ماجرا دارد اما با وجود سؤالات بسیار از این مقابله عیان نسبت به دانشآموزان برخی اظهارات ابهام و خشم عمومی جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد که تنها منجر به پیچیدهترشدن شرایط میشود.
مانند اظهارات احمد کریمیاصفهانی، عضو شورای مرکز حزب مؤتلفه که درباره مسمومیت دختران دانشآموز گفته بود: «در اصل موضوع بحث دارم که این مسمومیتها اصلا واقعیت داشته باشد. اینها اثبات نشده است و صرفا در فضای مجازی است. دشمنان مسمومیتسازی و کشتهسازی میکنند». حتی یکی از رسانهها در دهم اسفند به چند سناریوی مختلف پرداخته بود و در یکی از آنها، علت این مسمومیتها را دانشآموزانی اعلام کرده که از امتحان فراری هستند و با این کار منجر به برهمخوردن برنامه کلاس میشوند. اظهاراتی از این دست که هرکدام واکنشبرانگیز بوده و پیشتر هم آیتالله علویبروجردی در درس خارج فقه اعلام کرده بود: «در مسمومیت دانشآموزان دختر مدارس، هریک از مسئولان نظراتی دادند که همگی متضاد یکدیگر بود. اصلا حرف نزنید و اگر حرف میزنید، متضاد هم صحبت نکنید؛ چون بیاعتمادی مردم را بیشتر میکند و سوءظن نسبت به شخصیتها و مقامات بیشتر میشود».
کلاسهای درس مدارس دخترانه در اولین روز هفته، به دلیل مسمومیتهای سریالی با غیبت تعداد قابلتوجهی از دانشآموزان روبهرو شد؛ ماجرایی که همچنان ادامهدار است و طبق اخبار رسمی منتشرشده دانشآموزانی از مدارس تبریز، اراک، خوزستان، همدان، پاکدشت، بهارستان، اسلامشهر، زنجان، اسلامآباد کرج، کورا از استان فارس، شهریار، بجنورد خراسان شمالی و مناطقی از تهران با این مسمومیتها مواجه شدند. یکی از آنها مدرسه دخترانه سیدجمالالدین اسدآبادی در منطقه عبدلآباد تهران است که شنبه 13 اسفند تعدادی دانشآموزان و معلمها به دلیل مسمومیت به بیمارستان منتقل شدند.
گفتند بوی خیلی بدی بود
حالا ساعت کمی از ظهر گذشته، خیابان خلوت است و در مدرسه نیمهباز مانده. جلوتر چند ماشین کنار مدرسه سیدجمالالدین اسدآبادی پارک شده که روی یکی از آنها دادسرای جنایی نوشته شده. جلوی در فردی که از کارکنان مدرسه است، از ماجرای مسمومیتها میدهد: «خیلی شلوغ بود، معلمها میگفتند چیزی به داخل کلاس پرتاب شد، بوی خیلی بدی میداده، بعد همه حالشان بد میشود و سرگیجه میگیرند... همه به سمت حیاط فرار میکنند. یکی از معلمها حالش بد شده و روی زمین افتاده. اتوبوس اورژانس آمد به او قرص دادند تا حالش بهتر شود.
این فرد اشاره میکند که کمی بعد از لحظه حادثه در محل حاضر میشود و ادامه میدهد: میگفتند بوی گاز میآمده، هرکسی که بوده وارد حیاط مدرسه شده و پشت ساختمان رفته، از آنجا هرچیز که بوده را به داخل دو کلاس طبقه دوم انداخته. اینجا چند مدرسه به هم چسبیده و پشتش با خیابان ارتباط ندارد. چند روز قبل هم چند مدرسه دیگر این اتفاق افتاد... خلاصه فکر میکنم حال 20 نفر خیلی بد بود که پنج نفر آنها از معلمهای مدرسه بودند، دو تا اتوبوس اورژانس وارد مدرسه شد و کسانی که حالشان بد شده بود را به بیمارستان بردند.
بعد از اتمام روایت این فرد، خبرنگار برای توضیحات تکمیلی مدیر یا مسئولان مدرسه وارد حیاط و سالن سوت و کور میشود که بدون هیچ پاسخی از طرف مسئولان مدرسه، خبرنگار را از مدرسه بیرون میکنند.
مادران نگران: نمیدانیم بچهها را به مدرسه بفرستیم یا نه
نگرانی، حس مشترک بیشتر مادران و پدران در این چند ماه گذشته است، نگرانی که هرروز با وجود افزایش آمار مسمومیتها، شدت میگیرد. با وجودی که بیشتر این مدارس دخترانه بود اما والدین دانشآموزان پسر هم دچار نگرانی و تردید برای حضور فرزندشان در مدرسه شدند. مادر یکی از دخترهای کلاسپنجمی که شاهد ماجرای مسمومیت مدرسه هاجر بوده، از نگرانی و تردید برای حضور فرزندش در مدرسه میگوید: واقعیت این است که آن روز حادثه من و همسرم دچار حس درماندگی شده بودیم، نمیدانستیم واقعا باید چه کار کنیم. با یک استرس وحشتناک از محل کارم بیرون آمدم. دخترم آسیب جسمی ندیده بود اما از نظر روحی حال بسیار بدی داشت و هنوز از یکی همکلاسیهایش که مشکل ریوی داشت و حالش هم بد شده بود، بیخبر است. تازه ما روز قبل این اتفاق به دخترم توضیح داده بودیم اگر چنین اتفاقی در مدرسه افتاد، باید چه کار کنی... حالا همسرم میگوید که فعلا دخترمان مدرسه نرود و من هم نگرانم اما واقعا نمیدانیم چه تصمیمی درست است.
مادر جوان دیگر که پسر کلاساولی دارد، مانند دیگر والدین نگران حضور فرزندش در مدرسه است و میگوید: تصمیم گرفتم پسرم چند روزی به مدرسه نرود اما درنهایت باید چه کار کرد؟ الان بهشدت نگرانم، به نظرم رسید بروم مدرسه کنارش بنشینم ولی مدرسه را برود، واقعا نمیدانم در این شرایط چه تصمیمی درست است.
مادر دیگری که دختر 12ساله دارد هم از نگرانی خود میگوید که هنگام حضور فرزندش در مدرسه، دلآشوب است تا فرزندش به خانه برگردد و اضافه میکند: فعلا دیگر مادرهای همکلاسی فرزندم نظری برای آنلاینکردن کلاسها ندادند اما روزی هزار بار فکر میکنم اگر این حمله به مدرسه دختر من شود، با یک نوزاد که در خانه دارم، چطور بروم مدرسه؟ اصلا یک لحظه آرام ندارم و نمیشود هم که بگویم دخترم فعلا مدرسه نرو و درس نخوان.
روان دانشآموزان را باید التیام دهیم/ آنها دچار تروما شدند
چنین پدیدههایی در جامعه که منجر به برهمخوردن نظم عمومی میشود، آسیبهای روحی و روانی هم به همراه خواهد داشت که محمدرضا ایمانی، روانشناس در بخشی از صحبتهایش درباره این موضوع میگوید: این ماجراها کاملا بر امنیت روانی کودکان اثر دارد، مشخصا وقتی امنیت روانی بچههای ما مختل میشود، مانند فردی که در امواج دریا دستوپا میزند، الان دقیقا بچههای ما در چنین شرایطی قرار دارند. وقتی بچهها در چنین شرایطی هستند باید کسی به آنها این اطمینان خاطر را بدهد تا آرامش خود را پیدا کنند. همچنین باید به آنها توضیح داده شود که این اتفاقات رفع خواهد شد و شما هیچ مشکلی نخواهید داشت.
با توجه به نگرانی بسیاری از والدین برای حضور کودکانشان در مدرسه، ایمانی اشاره میکند: «در این شرایط با خانوادههایی مواجه هستیم که خودشان عصبی و آشفته هستند، حتی نظام آموزش و پرورش هم در این دوره که گذشت، یک رفتار کاملا منفعلانه از خود بروز داد و نتوانست اطمینان خاطر و فضای آرامی را ایجاد کند. درواقع تنها جایی که فرزندان ما بدون حضور مادر و پدر در جامعه حضور دارند مدرسه است، چون تا الان مورد اطمینانترین و اصلیترین پایگاه رشد و یادگیری بچهها مدرسه است اما از اول سال بچهها فضایی را برای آموزش نداشتند. خانوادهها در این شرایط باید از رفتارهای هیجانی و تصمیمهای غیرواکاویشده دست بردارند، نگاهشان به شکل حل مسئله باشد. الان یک پدیده پیش آمده که همه ما را به هم ریخته و نگرانیهای فراوانی را ایجاد کرده؛ چون مسئله جان فرزندانمان است. الان آن عزیزانی که تحت تأثیر این ماجرا قرار گرفتند و مسموم شدند، خواه یا ناخواه مغزشان یک گزارش منفی نسبت به مدرسه میدهد. درواقع اینها دچار یک ترس و واهمه شدند که درمان و تراپی افراد درگیر این ماجرا یک مسئله سختتری است. در کنار آن چون همواره نظام آموزشوپرورش مورد اعتمادترین ارگان بوده، اعلام کند وظیفه حفاظت از دانشآموزان با آن است تا باعث ایجاد یک آرامشی شود.
این روانشناس با اشاره به اینکه اغلب این دانشآموزان الان دچار یک تروما شدند، به خانوادهها و مدارس توصیه مداخلات جدی سلامت روان کرد و آن را امر مهمی در این شرایط تلقی کرد.شرق