روانشناسان نیز خیلی علاقه دارند که به اکثر پرسشهای جامعه، پاسخ روانشناختی بدهند. در چنین وضعیتی جامعه به تعداد بیشتری روانشناس نیاز پیدا میکند، اینجاست که افرادی هم که تخصصی در روانشناسی ندارند، لباس روانشناسی میپوشند و وارد این عرصه میشوند
شفاآنلاین>سلامت>این روزها در فضای مجازی با صفحات پر زرق و برقی روبهرو میشویم که میخواهند در کمترین زمان، مشکلات روانی ما را حل کنند، یا اینکه ظرف مدتی کوتاه ما را به موفقیتهای بزرگ و ثروتهای کلان برسانند، صاحبان این صفحات همان افراد بدون تخصصی هستند که به «روانشناسان زرد» مشهور شدهاند.
به گزارش شفاآنلاین:جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه، درباره شیوع این نوع روانشناسی گفت: بین جامعهشناسی و روانشناسی قلمروهای مشترک بسیاری وجود دارد که باید با دقت بیشتر به آنها وارد شد. من یک مثلث را به شما معرفی میکنم که بسترها و زمینهها را برای اقبال روانشناسی و بخصوص روانشناسی زرد را در جامعه بیشتر میکند. همین مثلث و عوامل و شرایط هم تاوان پیامدهای منفی و آثاریست که میتواند موجب گمراهی و تخریب سلامت روانی جامعه نیز باشد.
دکتر اصغر مهاجری افزود: ضلع اول این مثلث به مدیران اختصاص دارد، مدیران و مسئولین، برای پرسشهایشان حتی برای پرسشهای جامعهشناختی، به شدت علاقمند به یافتن پاسخهای روانشناختی هستند، برای پرسشهایی که امروزه، بخصوص در سالیان و روزهای اخیر بیشتر نیز شدهاند.
وی ادامه داد: در این پاسخهای روانشناختی، مدیرانی که دچار اختلال در کارایی هستند، تبرئه شده و مسئولیت به گردن افراد میافتد، این مساله موجب شده روانشناسی و بخصوص روانشناسی زرد رونق بیشتری بگیرد. به طور مثال در رسانه ملی در اکثر برنامهها، با اینکه مشکلات و نیازها از جنس جامعهشناختیست، اما در بستر روانشناختی بررسی و پاسخ داده میشود.
دکتر مهاجری اظهار کرد: این استقبال باعث میشود تعادل عرضه و تقاضا در عرصه
روانشناسی به هم بخورد، یعنی ما نیاز زیادی به روانشناس پیدا میکنیم، اما روانشناس متخصص کمتری را در دسترس داریم، به همین دلیل هر کسی دوست دارد مطرح شود و درآمدی و جایگاهی برای خود ایجاد کند، روانشناسانه صحبت میکند.
این استاد جامعهشناسی دانشگاه افزود: در سالهای اخیر حتی تمایل دانشجویان به رشته روانشناسی خیلی بیشتر از جامعهشناسی شده است، مسائل، مشکلات و پرسشهایی که از سوی قشرهای مختلف مطرح میشود، عموما جنبه جامعهشناختی دارد و در فقدان پاسخهای جامعهشناختی و برطرف کردن به اصطلاح روش اجتماعی و جامعهشناختیست که این مسائل به سطوح فردی منتقل شده و نیازهای روانشناختی پیدا میکنند.
دکتر مهاجری با بیان اینکه ضلع دوم این مثلث به خود عزیزان و همکاران روانشناس مربوط میشود، گفت: روانشناسان نیز خیلی علاقه دارند که به اکثر پرسشهای جامعه، پاسخ روانشناختی بدهند. در چنین وضعیتی جامعه به تعداد بیشتری روانشناس نیاز پیدا میکند، اینجاست که افرادی هم که تخصصی در روانشناسی ندارند، لباس روانشناسی میپوشند و وارد این عرصه میشوند.
وی ادامه داد: بر خلاف پاسخهای جامعهشناختی که هزینههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی زیادی دارد، پاسخهای روانشناختی با درآمد نیز توام است، از این جهت عزیزانی که لباس روانشناسی میپوشند حتی به نادرست، خودشان را در یک فرایند و معبر درآمدزا قرار میدهند.
این جامعهشناس و استاد دانشگاه اظهار کرد: ضلع سوم این مثلث به فرهنگ، جامعه و مردم ما مرتبط میشود که اقبال عجیبی به پاسخهای روانشناختی نشان میدهند، به دلیل فقدان توسعه بینش جامعهشناختی در جامعه، افراد پاسخ مسائل، مشکلات و گرفتاریهای خودشان را میخواهند در سریعترین راه و در خودشان یا در روابط فردیشان پیدا کرده و به راهکار برسند.
وی ادامه داد: ما هنوز یاد نگرفتهایم که مسائلمان را از طریق دیگران و جامعه حل کنیم، این میل وافر و افراطی در بدنه اجتماعی و فرهنگ ما در تمایل به پاسخهای روانشناختی از سوی مردم هم به این حوزه دامن میزند، در چنین وضعیتی، تعداد مراجعان به روانشناس خیلی بیشتر میشود، که در این میان سهم روانشناسان زرد هم کم نیست.
دکتر مهاجری افزود: زمانی که ما پاسخهای جامعهشناختی میدهیم، یک سوال را برای جامعه مطرح میکنیم و جوابش را نیز میدهیم که عموما کفایت میکند، اما اگر ما سوالات را تبدیل به حوزههای فردی کنیم به تعداد افراد نیز به پاسخهای روانشناختی نیازمند میشویم و به همین ترتیب به رونشناسان بیشتری نیز احتایج پیدا میکنیم.
وی گفت: یک روانشناس متخصص، متبحر و متعهد هیچ وقت به پرسشهای جامعهشناختی پاسخ روانشناختی نمیدهد، اما این افرادی که متبحر و متعهد نیستند و میخواهند به همین پرسشها پاسخ بدهند، به پرسشهای جامعهشناختی پاسخ روانشناختی میدهند که قطعا راهکار نادرستی است و مراجعهکننده نمیتواند از این طریق مساله و نیازش را حل کند، به این ترتیب دچار دلزدگی، افسردگی و یاس نیز میشود.
دکتر مهاجری اظهار کرد: این معضلات سلامت اجتماعی را به هم میریزد. با این روش افراد دچار آنمیهای (فقدان هنجار) مضاعف میشوند، دچار چهکنم چهکنمهایی میشوند که شاید اصلا به خودشان ارتباطی ندارد، یا به طرف مقابلشان که همسرشان، دوست یا همکارشان است ارتباطی ندارد، اصلا بحث، بحث ساختاری و فرهنگیست، اما او میخواهد به هر طریقی پاسخ فردی و روابط بین فردی بگیرد.
این استاد جامعهشناسی ادامه داد: فرد دچار مشکل، وقتی که این برخورد را با مشکلات خود انجام میدهد، دچار آنمی هایی میشود که با خود میگوید من در این شرایط چه کنم، چگونه مشکل خود را حل کنم؟ کدام روش برای رهایی از مشکلاتم درست است؟ و در نهایت هم به قول روانشناسان دچار معضل «یا این کند یا آن کند» میشود و در آخر هیچ روش درستی را نیافته و در مشکلات حل نشده غرق میشود.
دکتر مهاجری گفت: در مجموع، افراد یا باید به طرف رفتارهای به تعبیر خودمانی «زیرکانه» بروند یا اینکه به طرف افسردگی و ناتوانی در پاسخ به نیازها یا عدم انطباق با محیطشان حرکت کنند. در چنین وضعیتی که اکثرا توسط رسانه، کلینیکها، پلتفرمها و گروههای روانشناختی در فضای مجازی تقویت میشود، سپهر روانی جامعه نامطبوع و نامطلوب شده و تنفس کردن در این سپهر نامطبوع، موجب افزایش بیماریها، گرفتاریهای فردی و روانی در سطح گروههای کوچک اجتماعی میشود و به لحاظ اینکه این مساله به وجدان جمعی جامعه و به ساختارهای بزرگ جامعه، طعنه میزند در نهایت جامعه را نیز دچار مشکل میکند.
وی افزود: به دلیل اینکه ساختارهای جامعه و برخی از نظامهای اجتماعی ما به درستی عمل نمیکنند، جامعه از یک نظام معیاری و هنجاری شفاف برای رسیدن به ترجیهات ارزشی خود محروم میشود، دلیل اصلی این مشکلات این است که افراد از یک نظام اخلاقی متعهدانه شهروندی برخوردار نشده اند. در حوزه نشاط و تفریحات، برنامهریزان و سکانداران فرهنگی ما عملکرد ضعیفی داشتهاند، این مساله باعث شده تا جامعه دچار تلاطمهایی در حوزه لذت شود، از رسانهها تا حوزههای وزارت ورزش و جوانان، آموزش و پرورش و... دچار این معضل هستند و به نسبت بودجهای که دریافت میکنند کارایی ندارند.
وی گفت: فقدان هنجارهای شفاف، دقیق در حوزه روابط جنسی، که ما تلاطمهای بیشتری را در این حوزه پشت سر گذاشتهایم و پشت سر خواهیم گذاشت، موجب شده تا این حوزه دچار اختلال کارکردی شود، در این زمینه هم افراد به کارهای یواشکی از نظر جامعه روی میآورند. اگر در این موارد دچار مشکلات شوند، بی دردسرترین و اشتباهترین راه مراجعه به روانشناسان زرد است.
دکتر مهاجری اظهار کرد: منشا اینگونه مشکلات افراد نیستند، ما اگر به این افراد ترفند هم یاد بدهیم، برسیم به یک نتیجه سلامتبخش که از لحاظ روانی آنها را رهایی بدهد، از لحاظ اجتماعی آنها را رشد بدهد، حتی از لحاظ نیازهای فکری آنها را به آرامش برساند یا نیازهای اقتصادی آنها را به تعادل برساند، اگر آن اختلالاتی که در ساختارهای جامعه وجود دارد را حل نکنیم، به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید.
وی ادامه داد: در این شرایط، روانشناس زرد نمیتواند هیچ تاثیر مثبتی بر جامعه داشته باشد، روانشناسان متخصص متبحر و متعهد هم اگر بیایند و برای نجات این افراد بسیج بشوند، اگر ۱۰ نفر را نجات بدهند، ساختار اشتباه ۱۰۰ نفر دیگر تولید میکند و... برخی سیستم های مدیریتی، علاقهای به پاسخ دادن جامعهشناسان به سوالات جامعهشناختی ندارند، در این شرایط روانشناسان به این سوالات پاسخ فردی میدهند و باعث میشوند مسئولیت به گردن افراد بیفتد.
این استاد جامعهشناسی دانشگاه اظهار کرد: در جامعه ما یک فرهنگی گسترش پیدا کرده که باعث میشود معمولا افراد غیرمتخصص در عرصههای مختلف، مخصوصا عرصه بسیار حساس روانشناسی ورود کرده و جامعه را دچار اختلال کنند. تعهد و تخصص در واقع از هم جداشدنی نیستند، اما در جامعه ما اینچنین نیست، این پارادایم سالهاست که به وجود آمده و تا حدودی کار را برای اصلاح سخت کرده است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا استقبال از روانشناسان زرد در فضای مجازی به دلیل عدم سواد رسانهای است، گفت: قبل از کمبود سواد رسانهای، انباشت مشکلات در جامعه این استقبال را تشدید میکند. ما از یک طرف دچار آنومی مضاعف و از سوی دیگر دچار انباشت مشکلات شدهایم، تراکم مشکلات زیاد است، افراد در چنین وضعیتی برای رهایی از انباشت مشکلات به هر دستآویزی متوسل میشود، راحتترین دستآویزی در این میان همین روانشناسی زرد است.
دکتر مهاجری ادامه داد: بحث سواد رسانهای به حوزه اجتماعی و فرهنگی مربوط میشود، سواد رسانهای را اینگونه معنا میکنم؛ که هر شهروندی بتواند حد اقل یک خبر تولید کند، این خبر میتواند در قالب عکس، نوشته یا هر چیز دیگری باشد و اینکه بداند پشت خبرها، گزارشها و رسانهها منافع چه کسانی وجود دارد. این مساله نیازمند یک بینش جامعهشناختی است و در کل دنیا بدون استثنا حتی کشورهایی که به مدارج عالی در توسعه رسیدهاند، ابتدا بینش جامعهشناختی را در جامعه بالا بردند، بینش جامعهشناختی یعنی معلولهای اجتماعی علتهای اجتماعی دارند.
وی افزود: وقتی ما شهروندان را برای سواد رسانهای آموزش نمیدهیم، تا بداند در پشت اخبار منافع چه کسانی خوابیده و خود نیز به لحاظ تکنیکال قدرت تولید یک خبر را ندارد، آماده افتادن در دام رسانهها و در پی آن روانشناسان زرد است.
دکتر مهاجری با بیان اینکه اگر معضلات جامعه را مطالبهگری نکنیم و این مطالبهگری را به جامعه آموزش ندهیم، دچار گسترش «زردها» خواهیم شد، گفت: دلیل گرایش شهروندان به سمت روانشناسی زرد یا دیگر زردهای جامعه، نبود بینش جامعهشناختی است. وقتی شرایطی ایجاد شود که زردها در برابر مسئولیتهایشان ملزم به پاسخگویی شوند و متخصصان واقعی به بهانههای مختلف حذف نشوند، در جامعه با این همه متخصص قلابی و زرد روبهرو نخواهیم شد.همشهری