کد خبر: ۳۱۷۹۷۴
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۰ - ۱۴ دی ۱۴۰۱ - 2023January 04
این روزها که شاهد افزایش قیمت‌ها و تورم افسارگسیخته هستیم و سفره مردم هر روز کوچک‌تر می‌شود بحق مذاکرات و آینده برجام نیز موضوعی نیست که از اهمیت خودش خارج شده باشد.
شفاآنلاین>سلامت> این روزها که شاهد افزایش قیمت‌ها و تورم افسارگسیخته هستیم و سفره مردم هر روز کوچک‌تر می‌شود بحق مذاکرات و آینده برجام نیز موضوعی نیست که از اهمیت خودش خارج شده باشد.

به گزارش شفاآنلاین: سیدابراهیم رئیسی در هنگامه انتخابات گفته بود که نمی‌خواهد معیشت مردم را به برجام گره بزند اما در واقعیت این‌گونه نشد. حال این سوال مطرح است که بالاخره اولویت مدیران معیشت، مردم است یا سیاست خارجی؟ اگر مردم در اولویت قرار دارند پس باید سیاست خارجی در خدمت آن قرار بگیرد. تقریبا از ۸ سال دولت روحانی این چالش بین جریان‌ها و جناح‌های سیاسی ایجاد شد که اولویت، مردم و وضعیت و معیشتی آنهاست یا سیاست خارجی چراکه دولت روحانی نیز با شعار به سرانجام رسیدن مذاکرات روی کار‌ آمد اما در واقعیت امر باز معیشت مردم در حاشیه قرار گرفت. حالا هم دولت و مجلس یکدست نیز نتوانستند این معضل را حل کند و وضعیت معیشتی جامعه ایران به وضعیت بحرانی رسیده است. در همین رابطه با ابراهیم نکو نماینده سابق مجلس و دبیر دوره نهم کمیسیون اقتصادی مجلس گفت‌و‌گو کرده‌ایم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

به نظر می‌رسد مذاکرات و چانه‌زنی‌هایی در مجامع بین‌المللی دستمایه جناج‌بندی‌های سیاسی و جریانی شده است و همچنان این ابهام وجود دارد که اولویت بالاخره معیشت مردم است یا سیاست خارجی. چرا تاکنون نتوانسته‌ایم هماهنگی‌ای بین این دو ایجاد کنیم و چرا مردم همچنان در حاشیه قرار دارند؟
اگر کشور را به عنوان یک ساختمان در نظر بگیرید قاعدتا دارای ستون‌های ارزشمند و تاثیرگذاری در حفظ بنا است که نگهدارنده آن محسوب می‌شوند. یکی از ستون‌های بسیار مهم و البته رکن اساسی آن مردم هستند.
مردم در هر کشوری به عنوان ستون‌های اصلی مورد توجه حاکمان در نظام‌ها هستند و معمولا براساس همین امر سیاست داخلی و خارجی آنها تنظیم می‌شود. در واقع انسان‌ها چون موجوداتی زنده و دارای فهم و درک و البته تغییر‌دهنده جوامع تلقی می‌شوند عامل موجب پیشرفت و پسرفت جوامع نیز محسوب می‌شوند. بنابراین سیاست داخلی و خارجی برمبنای این رکن تنظیم می‌شود. حالا اگر ما صرفا تمرکز کنیم روی اینکه موضوعی در خارج به نتیجه برسد یا نه و صرف تحلیل باشد، راه به جایی نخواهیم برد. باید به خواسته‌ها و نیازهای جامعه توجه کنیم و سیاست داخلی و خارجی را براساس منافع مردم که منافع نظام و کشور است پیش ببریم.
امروز معاش جامعه با چالش جدی مواجه شده است. متاسفانه به جایی رسیده‌ایم که جامعه لحظه به لحظه دغدغه دارد و این رنجی است که مردم ما درگیر آن هستند. لذا اگر برنامه‌ریزی برمبنای آن صورت نگیرد دچار آسیب‌های جبران‌ناپذیری خواهیم شد.
شما می‌بینید که ما هر لحظه شاهد افزایش قیمت‌ها هستیم و افراد جامعه به قیمت‌های امروز نسبت به فردا خوش‌بین‌تر هستند. این می‌تواند بدترین شکل معیشت در یک جامعه باشد چراکه عدم ثبات در اقتصاد و معیشت و تهدید شدن سفره مردم عواقب ناگواری به دنبال خواهد داشت. لذا نیاز است که سیاست خارجی در جهت رفع این مشکلات و دغدغه‌ها ادامه پیدا کند. همچنین اگر تصمیم‌گیران به این یقین رسیدند که نیازی به سیاست خارجی در حل مشکلات داخلی نیست نباید بیشتر از این وقت خود را صرف آن کنند.
اما با وجود جامعه جهانی و گسترش ارتباطات در این فضا محصور کردن خود می‌تواند به حل مشکلات کمک کند. حتی کشورهای همسایه ما که زمانی کمترین مشارکت جهانی را داشتند حالا خود را نیازمند ارتباطات جهانی می‌بینند و می‌توان گفت حتی در حال پیشی گرفتن از ایران در این حوزه هستند.
امروز با توجه به افزایش ارتباطات جهانی و به اصطلاح جهانی شدن شما خواه و ناخواه با حفظ منافع داخلی باید با دیگران در ارتباط باشید. «گیدن» جامعه‌شناس مطرح در این رابطه می‌گوید حتی آن خصوصی‌ترین ابعاد زندگی ما با جامعه جهانی به اشتراک گذاشته شده است. بنابراین در چنین محیطی ناگزیر به ارتباط هستیم. رشد تکنولوژی و جهانی شدن در حوزه اقتصادی و با ابزار فراگیر ارتباطات جوامع را وادار می‌کند که با همدیگر در تعامل باشند، چراکه شما اگر وارد این ارتباطات نشوید قادر به صادرات و واردات نیز نخواهید بود و اقتصاد شما با یک چالش جدی مواجه خواهد شد. به همین دلیل است که نیازمند پذیرش قواعد بین‌المللی هستیم چراکه در غیراین صورت در جامعه جهانی جایگاهی نخواهیم داشت. نمونه بارز آن اف‌ای‌تی‌اف و کارگروه‌های زیرمجموعه‌های آن است. همین امور باعث می‌شود که شما در سیاست خارجی با حفظ منافع ملی روابط خود را گسترده کنید. امروز اگر برجام به بن‌بست رسیده در واقع دستاوردی برای ما محسوب نمی‌شود. ولو اینکه نباید زیر بار زور رفت و از روی عجز و ناتوانی وارد مذاکرات شد. دستگاه دیپلماسی ما می‌توانست این موضوع را به سرانجام برساند. حتی اگر در شعار مدعی باشیم هیچ تاثیری در معیشت ما نداشته است دروغ گفته‌ایم، چراکه امروز شاهد تاثیرات آن بر سفره آحاد جامعه هستیم. نظم بازار به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و روند افزایشی دلار گویای این امر است.
برای رفع این مشکل باید چگونه عمل کرد؟
امروز باید با رویکرد اقتصاد داخلی و معیشت مردم ابزارهای دیپلماسی را به خدمت بگیریم. قدرت چانه‌زنی امروز یک ابزار مهم در جامعه جهانی محسوب می‌شود. بازی با الفاظ سیاسی و دیدارهای دیپلماتیک بدون نتیجه برای مردم بیشتر هزینه ایجاد می‌کند تا نتیجه.
برخی از چهره‌های سیاسی در نشست‌ها و سخنرانی‌ها بارها اعلام کرده‌اند که برجام نتیجه‌ای نداشته است و از اول نباید به آن دلخوش بود. حتی برخی نیز مدعی هستند که از همان ابتدا نباید وارد مذاکرات می‌شدیم. تحلیل شما از این موضع‌گیری‌ها چیست، آن هم در شرایطی که اتفاقا سفره مردم به همین مذاکرات گره خورده است و حتی برخی از کارشناسان نیز اذعان دارند که بخشی از تورم افسارگسیخته نتیجه به بن‌بست رسیدن مذاکرات بوده است و ارزآوری در شرایطی امکان‌پذیر است که مراودات بین‌المللی داشته باشیم. نظر شما در این رابطه چیست؟
ببینید کشورهای قدرتمند شما را به اجبار تحت سلطه خودشان قرار نمی‌دهند و این بازی‌ها به اتمام رسیده است. امروز حقیقتا روابط با توجه به آینده و رسیدن به قله قدرت اقتصادی و دیگر توامندی‌ها، مدنظر است. لذا امروزه اگر کسی مطرح می‌کند که ما از ابتدا می‌دانستیم برجام برای ما نفعی ندارد یا نتیجه‌ای نخواهد داشت به عقیده من باید محاکمه شود. یعنی محاکمه این دست افراد در دستور کار قرار گیرد، چراکه این همه هزینه برای جامعه ایجاد کرد و با روان جامعه بازی شد، بنابراین می‌توان جرم تلقی شود. آنها مدعی هستند که همان ابتدا می‌دانستند برجام نفعی برای کشور ندارد اما سکوت کردند.
کمااینکه مخالفم برجام نتیجه نداشته و نخواهد داشت، چراکه این گفت‌وگو، رایزنی و چانه‌زنی‌هاست که می‌توانید از طریق آنها حق خود را طلب کنید و باید توجه داشت که با قهر کردن و ترک میز مذاکره حاصل نخواهد شد.
به عقیده من ما هر اندازه کشوری را از سبد ارتباطی خودمان حذف کنیم دچار نقطه‌ ضعف خواهیم بود.
ارتباطات تا زمانی که بتواند منافع ما را تامین کند ضروری است. اینکه با چند کشور محدود در ارتباط باشیم، نباید انتظار تامین منافع در سطح بین‌المللی داشته باشیم. شما دقت کنید در همین کشور همسایه و دوست ما یعنی عراق، می‌بینید که برخی مواقع به تعهداتش در قبال ما عمل نمی‌کند، چراکه براساس قوانین شناخته‌شده بین‌المللی مانند اف‌ای‌تی‌اف و سازوکارهای آن، راحت از برخی تعهدات خودشان عدول می‌کنند. چین و روسیه نیز براساس قوانینی که اشاره شد و تحریم‌های ظالمانه بارها چنین رفتاری را در قبال ما داشته‌اند.
بنابراین شاهد هستیم که کشورهای دوست نیز با ما شفاف نبوده‌اند.
متاسفانه منافع ملی ما درگیر بازی‌های جناحی شده و این آفت نظام تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی طی این سال‌ها بوده است. آیا می‌توان گفت یکی از دلایلی که همچنان در اجرایی شدن برخی سیاست‌های کلان با مشکل مواجه هستیم همین عامل بوده است. شما چه اندازه با این امر موافق هستید و برای رفع این معضل چه باید کرد؟
این امر متاسفانه هزینه‌های زیادی بر کشور تحمیل کرده و ما را از اهداف اصلی سیاست خارجی دور کرده است. موافق این نیستم که برجام هیچ نتیجه‌ای نداشته و همه چیز را از دست دادیم، ولی اینکه چه برنامه‌هایی برای عدم توافق در دستور کار است می‌طلبد یک توافق و آشتی بین جریان‌ها و جناح‌های سیاسی اتفاق بیفتد تا بتواند مشکلات را به حداقل برساند. حتی در احیای اعتماد عمومی نیز تاثیرگذار است.
عدم گفت‌وگو بین جناح‌ها و جریان‌ها به گونه‌ای است که حتی در بین آحاد جامعه به خوبی قابل رویت است. متاسفانه تحمل نظر مخالف را ندارند که هزینه‌های جبران‌ناپذیری را بر جامعه تحمیل کرده است. در چنین شرایطی چگونه می‌توان امیدوار بود که در سطح کلان این گفت‌وگو و آشتی رخ بدهد؟
اولین خروجی جدال و مواجهه بین سران جناح‌ها و جریان‌های این خواهد بود که بدنه جامعه به هر چیزی بی‌اعتماد خواهد شد و احساس خطر خواهد کرد. ریزش در بدنه جامعه و کاهش اعتماد عمومی مهم‌ترین آسیب و نتیجه چنین رفتاری در سطح کلان بوده است. همچنین باید توجه داشته باشیم که هر اندازه این شکاف بین جامعه و تصمیم‌گیران بیشتر باشد امکان جبران آن حتی در درازمدت نیز غیرممکن خواهد بود.به نظر من در وهله نخست بحث حقانیت دو طرف مطرح است و پرهیز از برچسب‌هایی مانند خودی و غیرخودی. باید توجه داشت اگر در گذشته تندروی هم صورت گرفته در هر دو جناح وجود داشته است. ضربات و حملات دشمن راحت‌تر دفع می‌شود، اما حمله خودی‌ها به یکدیگر غیرقابل جبران است.
همه ما در یک کشتی قرار گرفتیم، باید یاد بگیریم گفت‌وگو کنیم، برای رسیدن به مقصد و ادامه مسیر نیازمند گفت‌وگو هستیم. در بدنه جامعه از هر دو حناج ذهنیت‌هایی شکل می‌گیرد که طبق گفته یک نظریه‌پرداز، این چرخش نخبگان در درون سیستم و بین افراد محدودی که در نظام تصمیم‌گیری قرار گرفتند، صورت می‌گیرد. برای مثال در انتخابات زمانی که تعدادی از عرصه رقابت خارج می‌شوند و گزینش از سوی مردم با مشکل مواجه می‌شود بی‌اعتمادی بیشتر می‌شود. یعنی وقتی آن افراد مورد نظر خودشان را در عرصه سیاست نمی‌بینند، عرصه را خالی می‌کنند؛ اتفاقی که در انتخابات مجلس شاهد آن بودیم و کمترین میزان مشارکت را داشتیم. بنابراین با اتخاذ تدابیری باید سلایق سیاسی را در مسائل جامعه در نظر گرفت. متاسفانه برخی فکر می‌کنند یکدستی در کشور یک امتیاز است اما در واقع این‌گونه نیست، چراکه امروز شاهد این ضعف هستیم که برخی افراد ناتوان مسوولیت‌هایی را می‌گیرند که قادر به انجام آن نیستند. با این حال صدای مجلس یا شنیده نمی‌شود یا خیلی خفیف است. حسن وجود سلایق مختلف در سیستم تصمیم‌گیری این است که می‌تواند در مواقع ضروری تذکرات را بدهد و مانع حضور برخی افراد ناتوان به خصوص در بخش اقتصادی شود. به عقیده من تیم اقتصادی دولت آقای رئیسی عملکرد خیلی ضعیفی داشته است که حالا با چنین شرایطی در جامعه مواجه هستیم.جهان صنعت
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: