به گزارش شفاآنلاین:این زن اسیدپاش ۶ سال قبل، در نیمهشب وقتی خواهرشوهرش مهمانش بود و در اتاق خوابیده بود، روی او اسید ریخت و زن جوان را به شدت سوزاند. این زن به پرداخت دیه و زندان محکوم شد اما با ایرادی که صندوق تامین خسارات بدنی از حکم گرفته بود پرونده دوباره به جریان افتاد.
سال ۹۵ بود که خبر اسیدپاشی روی یک زن جوان به پلیس داده شد. زمانی که پلیس محل حادثه را بررسی کرد متوجه شد به جز زنی که سوخته آثار سوختگی روی پای همسر برادر او هم به جا مانده است.
زن مجروح به نام زهره بعد از بهبود نسبی در شکایتش به ماموران گفت: شب حادثه در خانه برادرم مهمان بودم و شب آنجا خوابیدم. زن برادرم به نام سمیه با فرزندش در اتاق خواب بود. صبح بعد از اینکه برادرم به محل کار رفت، سمیه در حالی که لباس عجیبی به تن داشت بالای سرم ایستاد و قصد داشت مرا خفه کند. بلافاصله از جا بلند شدم و شروع به سروصدا کردم که ناگهان او روی صورتم اسید پاشید و فرار کرد. با سروصداهای من بود که همسایهها بیرون آمدند و سمیه را در حال فرار دستگیر کردند.
با افشای ماجرا برای عروس جوان کیفرخواست صادر و در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و سپس زهره، زن شاکی که به شدت عصبانی بود، در جایگاه ایستاد و گفت: در این ماجرا پوست صورتم آسیب دیده و قسمتی از حس شنوایی و بیناییام را از دست دادهام. به همین خاطر برای زن برادرم درخواست مجازات دارم.
او گفت: چون من نامزد ثروتمندی داشتم و نامزدم خیلی دوستم داشت و هر کاری برایم میکرد همسر برادرم به شدت به من حسادت میکرد، به همین خاطر هم من را سوزاند.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و جرمش را انکار کرد. او گفت: همه این حرفها دروغ است و من عامل اسیدپاشی نبودم. اصلاً از لباسهایی که او میگوید خبر ندارم و آنها را نپوشیدم. حالا دو سال است که شوهرم و خانوادهاش اجازه نمیدهند فرزندم را ببینم. من بیگناهم و بیدلیل در زندان هستم.
سپس شوهر متهم نیز به عنوان مطلع در جایگاه قرار گرفت و گفت: من در خانه لباس سربازی داشتم. یک هفته قبل از حادثه متوجه شدم لباسها در میان رختخوابها پنهان شده است. کنار لباسها یک بسته پودر اسید هم قرار داشت. پیگیر ماجرا نشدم چون اصلاً فکر نمیکردم همسرم قصد چنین کاری داشته باشد. خانه ما طبقه سوم است. راهی به غیر از راهپله و در ورودی ندارد که کسی بتواند وارد خانه شود. آن روز هم فقط همسر و فرزندم در خانه بودند، پس این حادثه از سوی همسرم اتفاق افتاده و کسی دیگر در خانه نبوده است.
او درباره اخلاقیات همسرش به دادگاه گفت: وقتی فرزندم خیلی کوچک بود یک روز به خانه آمدم و متوجه شدم مچ دست او آسیب دیده است. علت را پرسیدم سمیه گفت، دست بچه را گرفتم که در رفت و آسیب دید. من حرف همسرم را باور کردم و او را به بیمارستان بردم؛ اما حالا با این اتفاق فهمیدم در آن حادثه هم سمیه مقصر بوده است.
سپس متهم بار دیگر روبهروی قضات ایستاد و ادعا کرد عامل اسیدپاشی نیست. او گفت: من بیگناهم. شوهرم و خانوادهاش اجازه نمیدهند فرزندم را ببینم.
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و با توجه به نظر پزشکی که در گزارشی اعلام کرده بود در قصاص رعایت تساوی امکانپذیر نیست عروس جوان را به پرداخت دیه و ۱۰ سال زندان محکوم کرد.
عروس جوان که توان پرداخت دیه را نداشت درخواست اعسار را مطرح کرد و بار دیگر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای جلسه شاکی پرونده روبهروی قضات ایستاد و گفت: ۱۰ سال زندان مجازات کمی برای سمیه بود. او با اسیدپاشی زندگیام را نابود کرد و چند سال دیگر از زندان آزاد میشود و به زندگیاش ادامه میدهد.
وقتی سمیه در جایگاه ویژه ایستاد، گفت: من توان پرداخت دیه را به صورت یکجا ندارم. همسرم درخواست طلاق داده و من مهریهام را که ۶۰۰ سکه طلاست به اجرا گذاشتهام. اگر مهریهام را بگیرم به عنوان دیه به زهره پرداخت میکنم. تا زمانی که در زندان هستم نمیتوانم دیه را بپردازم، چون هیچ منبع درآمدی ندارم. تقاضا دارم با تقسیط دیه موافقت کنید.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و درخواست اعسار عروس جوان را نپذیرفتند.
در حالی که سمیه دوره محکومیتش را میگذراند، صندوق تامین خسارات بدنی با طرح اشکالی از حکم دادگاه ایراد گرفت و پرونده را بار دیگر به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاد تا قضات درباره چگونگی پرداخت دیه اظهارنظر کنند.
در این جلسه که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، نماینده این صندوق در جایگاه ایستاد و گفت: مبلغ دیه باید بر اساس آسیب کلی به قربانی محاسبه شود؛ اما قضات در صدور حکم اعلام کردهاند پرداخت دیه باید بر اساس هر عضو آسیبدیده و به تفکیک پرداخت شود. از این رو تقاضا دارم این ایراد رفع و بار دیگر مبلغ دیه محاسبه شود.
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من از ابتدا گفتم که اسیدپاشی کار من نبوده است. من اسیدپاشی را قبول ندارم.
او ادامه داد: چند سالی است که در زندان هستم و دیگر تحمل ادامه حبس را ندارم. یکی از پاهایم فلج شده و نمیتوانم زانویم را خم کنم. من در زندان به بیماریهای مختلفی مبتلا شدهام. همسرم طلاقم داده و با زن دیگری ازدواج کرده و من در این مدت فرزندم را ندیدهام. به افسردگی مبتلا شدهام و توان پرداخت دیه را ندارم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا درباره این پرونده تصمیمگیری کنند.