این ماجرا، سکهای است دو رو که یک روی آن، پزشکانی با اخذ تعرفههای
غیرمعمول، انجام جراحیهای بیدلیل بیماران، فرارهای مالیاتی و ویزیتهای
بدون رعایت زمان استاندارد قرار دارند و طبیعتا در همه ما تصوری شکلگرفته
که تمامی پزشکان همانهایی هستند که با ویزیتهای یکدقیقهای و فلهای و
جراحیهای بیمورد پول پارو میکنند. البته این مسائل یکی از آفتهایی است
که دامنگیر برخی پزشکان کشور است و باید راهکاری برای این موارد اندیشید.
اما روی دیگر این سکه پزشکان عمومی و یا تازهکاری هستند که بیش از ۹۰ درصد
آنان درآمد زیر ۱۰ میلیون تومان دارند. آنطور که «رضا آریانپور»، دبیر
کمیسیون بهداشت مجلس هم میگوید: « ۵ تا ۱۰ درصد پزشکان درآمد خوبی دارند.
متأسفانه جامعه همین اقلیت را میبیند و گمان میکند تمامی پزشکان با این
درآمد زندگی میکنند؛ درحالیکه یک پزشک در منطقه محروم شاید حدود ۱۰
میلیون تومان و کمتر دریافتی داشته باشد.»
بارها نیز انصراف دستهجمعی و
یا مهاجرت دستیاران پزشکی را شنیدهایم که تضییع حقوق آنها به علت
کشیکهای پرتعداد و فشارهای کاری و روانی و دریافتیهای ناچیز موجب شده
هرازگاهی خبر خودکشی یکی از این دانشجویان و رزیدنتها، نقل محافل شود.
حالا هم مسئله مهاجرت آنان بیش از هر زمان دیگری، بهعنوان یک نگرانی جدی
مطرح است.
دکتر ربیعی، چیف رزیدنت رشته پاتولوژی دانشگاه شهیدبهشتی در
این زمینه به «ایسنا» میگوید: بیمارستانها، جهنم رزیدنتهاست و این تعبیر
بدی نیست.
در بیمارستانهای دولتی عملارزیدنتها هستند که بیمارستان
را میچرخانند و درست است که پزشکها و متخصصان هستند، اما اولین مواجه با
بیمار و ویزیت کردن و غیره با رزیدنت است. تا قبل از این چیزی حدود ۳ الی ۴
میلیون تومان بود که این مبلغ در قبال فشار کاری ما واقعاهیچ است و ما،
اجازه و اصلا فرصت اینکه بخواهیم جاهای دیگری کارکنیم هم نداریم و باید از
همین طریق امرارمعاش کنیم. همین فشارها و نبود امکانات و بیتوجهیها،
عواقب زیادی هم داشت که یک دورهای منجر به خودکشی چند رزیدنت شد. خب، پس
قطعا باید فکری به حال این اوضاع کرد.
دکتر صدقی، پزشک عمومی و رزیدنت
مرکز بهداشت معتقد است: یک متخصص ارتوپدی را درنظر بگیرید که در دوره طرح
است. حساب کنید که ۷ سال سختیکشیده است و دو سال طرح را گذرانده است و بعد
هم باید برای ۴ سال رزیدنتی خود وارد بیمارستان شود که داستان اصلی از
همین زمان شروع میشود. نهایتااین فرد بااینهمه فشار کاری و درسی، ماهیانه
حدود ۱۵ میلیون تومان درمیآورد، اما این مبلغ برای پزشکان عمومی که طرح
خود را میگذرانند متفاوت است؛ برای مثال چیزی حدود ۸ میلیون تومان و زیر
۱۰ میلیون تومان. شما حساب کنید با این وضعیت تورم و درآمدهای ماهیانه، کلی
مالیات و طرح در قالب طرح شاپرک، قاصدک و غیره هم به هزینههای ما اضافه
میشود و از ما کم میشود.
بنابراین چندان عجیب نیست که مهاجرت پزشکان
افزایشیافته است، اما مقصد آنها کشورهای اروپایی و آمریکایی نیست، بلکه
به کشورهای همسایه و حاشیه خلیجفارس مهاجرت میکنند و حتی باوجود شرایط
سخت و معادلسازی مدارک علمی، بازهم عطای ماندن در ایران را به لقایش
میبخشند.
براساس پیمایشی که سال گذشته رصدخانه مهاجرت ایران انجام
داده، بالغبر ۴۰ درصد دانشجویان و فارغالتحصیلان، پزشکان و پرستاران،
اساتید، محققان و پژوهشگران و گروههای استارتآپی تمایل به مهاجرت دارند و
به روایت «رضا لاریپور»، سخنگوی سازمان نظام پزشکی کشورسال گذشته بیش از ۴
هزار پزشک درخواست گود استندینگ برای مهاجرت به کشورهای دیگر در سازمان
نظام پزشکی پرکردهاند. در همین حال «محمدرضا اسدی»، مشاور رئیسکل این
سازمان میگوید: بین ۵۵ تا ۶۰ درصد این افراد
مهاجرت کردهاند. نگاهی به آمارهای سالهای گذشته درخواست گود استندینگ
نشان میدهد که این درخواستها و بهتبع آن مهاجرتها افزایش پیداکرده است
بهگونهای که در سالهای ۹۲ و ۹۴ آمار درخواستهای گود استندینگ حدود ۶۰۰
نفر و در
دو سال اخیر با یک افزایش خیرهکننده به ۳ هزار نفر در سال ۹۹ و بیش از ۴ هزار نفر در سال ۱۴۰۰ رسیده است.
روزنامه دنیای اقتصادی اخیرا در گزارشی اعلام کرده است که ظرف چهار
سال گذشته ۱۶ هزار پزشک عمومی از کشور مهاجرت کردهاند. براساس آماری که
این رسانه ارائه کرده، ظرف یکسال گذشته ۱۶۰ متخصص قلب مهاجرت کردهاند؛ در
همین مدت ۳۰ هزار کادر درمان از دانشکدههای علوم پزشکی درخواست «نداشتن
سوءپیشینه» داشتهاند که مقصدشان عمان بوده است.
دکتر «ایرج خسرونیا»،
رئیس جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران از تبعات این مسئله میگوید. او
انتقاد میکند از اینکه، سرمایهگذاری ارزشمندی صرف تربیت و آموزش یک پزشک
میشود ولی بهسادگی شاهد از دست رفتن این پتانسیل هستیم: «وضع حقوق و
دستمزد رزیدنتهای کشور(دستیاران تخصصی) رشتههای مختلف پزشکی و پزشکان
عمومی بسیار بد است ولی ازنظر کار و مسئولیت با دشواریهای فراوان روبهرو
هستند؛ متأسفانه عدهای ترک تحصیل میکنند و عدهای که تحمل فشارهای زندگی
را ندارند دست به هر کار حتی خودکشی میزنند. اگرچه عده زیادی از پزشکان
سالانه از دانشگاههای علوم پزشکی سراسر کشور فارغالتحصیل میشوند ولی با
این وضعیتی که برقرار است قبل از پیوستن به جرگه طبابت، منفعل شده و یا از
مملکت خارج میشوند؛ بدین ترتیب در آینده نهچندان دور با کمبود حتی پزشک
عمومی مواجه خواهیم بود. مسئولین هنوز فکر جدی برای کمک به پزشکان جوان
نکردهاند.»
بهدنبال قانون تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار که در مجلس
شورای اسلامی به تصویب رسیده، انتظار میرفت که موانع پیش روی پزشکان در
صدور پروانه طبابت برداشته شود اما محدودیتهای گذشته در سازمان همچنان
برقرار است و اصلاحنشدهاند.
محدودیت شرکت در آزمون تخصصی، محدودیت
ظرفیت پذیرش در رشتههای مهم آزمون تخصصی و محدودیت ورود به بازار کار
پزشکی ازجمله موانع سد راه پزشکان جوان است. آنها اخیر در نامهای خطاب به
رئیسجمهور از این موارد گلایه کردهاند. بازخوانی بخشهایی از این نامه
با توجه به موج مهاجرت پزشکان درخور اهمیت است: «بسیاری از پزشکان عمومی و
متخصص جوان که متقاضی فعالیت در بازار کارند برای کسب پروانه طبابت باید از
هفتخان سازمان نظامپزشکی و وزارت بهداشت بگذرند یا به فعالیت غیرقانونی
در مراکز درمانی با حقوق بسیار پایین بپردازند.
در شرایطی که نه امکان
ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر و نه امکان ورود به بازار کار فراهم است، آیا
راهی بهجز مهاجرت برای پزشکان جوان باقی خواهد ماند؟ درحالیکه دانشجویان
رشتههای وزارت علوم و حتی بسیاری از رشتههای وزارت بهداشت از این حق
برخوردارند که بلافاصله پس از پایان تحصیل در یک مقطع، در آزمون مقاطع
بالاتر شرکت کنند، بخش زیادی از پزشکان عمومی تازه فارغالتحصیل توسط وزارت
بهداشت با دلایلی غیرمنطقی از حق خود یعنی شرکت در آزمون تخصص منع
میشوند. نکته بعدی این است که تمام آمارهای رسمی نشاندهنده کمبود پزشک
متخصص بهویژه در بسیاری از رشتههای مهم و پرمتقاضی آزمون تخصصی است، اما
باوجود مصوبه صریح شورایعالی انقلاب فرهنگی درباره افزایش ظرفیت آزمون
تخصصی، وزارت بهداشت بهطور ناگهانی، اقدام به کاهش ظرفیت پذیرش رشتههای
تخصصی بهخصوص در رشتههای پرطرفدار در سهمیه آزاد کرد. همچنین طرح نامعلوم
برمیگزینی برای مناطق محروم هیچگاه در دفترچه انتخاب رشته نیامد و محدود
به مصاحبههای برخی مسئولان وزارت بهداشت شد.»
به نظر میرسد که ساختار بیمار اجرایی و حاکمیت روابط بهجای ضوابط
و منفعتطلبیها عاملی است که سرخوردگی و دلسردی پزشکان جوان را نسبت به
تشکیلات بهداشت و درمان کشور بیشتر کرده و میل به مهاجرت را در آنان تقویت
میکند.
صاحبنظران میگویند، مسئولان باید به فکر پزشکان جوان و عمومی
و گروههای تحصیلکرده کمدرآمد باشند و هر اقدامی که لازم است برای
بهرهگیری حداکثری از دانش و تحصیل آنان انجام دهند.
«اغلب پزشکان
عمومی که امکان ادامه تحصیل و گرفتن تخصص را ندارند، تصمیم به مهاجرت
میگیرند»، گوینده این جمله «بابک شکارچی»، معاون آموزش و پژوهش سازمان
نظام پزشکی است که بیان میکند: «با توجه به اینکه شرایط اقتصادی برای
فعالیت پزشکان عمومی در کشور مهیا نبوده و نظام سلامت نیز این گروه از
پزشکان را در قالب طرح پزشک خانواده و سیستم ارجاع به کار نگرفته است،
میزان مهاجرت در این قشر بیش از سایر گروههای پزشکی است.» البته این
اظهارات درحالیکه صورت میگیرد که رئیس شورای عالی سازمان نظام پزشکی
میگوید، تعداد مهاجرت پزشکان متخصص و فوق تخصص از پزشکان عمومی بالاتر
رفته است.
به هر ترتیب، «محمدرضا اسدی»، مشاور رئیسکل سازمان نظام
پزشکی ازجمله دلایل مهاجرت پزشکان را پرداخت حقوق و دستمزدهای بالا و در
اختیار گذاشتن امکانات رفاهی برای کادر درمان در کشورهای مقصد و عدمحمایت و
سیاستگذاری مناسب از سوی کادر درمان در ایران میداند و بر این باور است
که اگر بخواهیم جلوی این مهاجرتها را بگیریم باید برای آنها جاذبه ایجاد
کنیم، پزشکی که به مناطق محروم میرود باید با یک حقوقی که در شأن یک پزشک
باشد به آنجا اعزام شود. اگر با یک حقوق مکفی جذب شوند هم تمام نیازهای ما
در مناطق محروم حلشده و هم اینکه پزشک نیازی به مهاجرت در خود نمیبیند.
به گواه اظهارات مشاور رئیسکل سازمان نظام پزشکی، شرایط استخدام و جذب
برای پزشکان جوان مناسب نیست، از سوی دیگر شرایط اقتصادی مناسبی هم در مورد
فعالیت آنها حاکم نیست.
این روزها پیامکهای زیادی با پیشنهاد کار در
کشورهای همسایه به گوشیهای همراه پزشکان و پرستاران فرستاده میشود. این
پیشنهادها برای هرکسی درخور تأمل و توجه است. «عبدالرضا ناصرمقدسی»، متخصص
مغز و اعصاب دراینباره مینویسد: «دانشجویان فراوانی به من مراجعه کرده و
درخواست شرکت در کارهای تحقیقاتی رادارند. وقتی دلیل علاقه آنها به کار
تحقیقاتی را میپرسم، همه فقط یک هدفدارند؛ اینکه رزومه خوبی برای خودشان
دستوپا کنند تا بهواسطه آن در دانشگاه خوبی پذیرش گرفته و کشور را ترک
کنند. گاه از خودم خجالت میکشم که بهعنوان یک مدرس دانشگاه نمیتوانم هیچ
جذابیتی در بین دانشجویانم ایجاد کنم تا مگر بهواسطه آن، هدفشان از کار
تحقیقاتی نه رفتن از این سرزمین، بلکه ارتقای علم و دانش باشد؛ علم و دانشی
که سالهاست اهمیت آن در کشور ما ازیادرفته و نتیجه آن همان چیزی میشود
که هرروز در کشورمان شاهد هستیم. وقتی بسیاری از پزشکان عمومی در زیرخط فقر
هستند و برای همین به کاری جز درمان میپردازند، نمیتوان از پزشکان
متخصصی که عمر و جوانیشان را گذاشتهاند انتظار داشت بهجایی نروند که
بهراحتی و با زحمت کمتر، زندگی بسیار بهتری را به آنها پیشنهاد میدهند.»
کشورهای همجوار ما بهواسطه حضور نیروهایی که در ایران
تحصیلکردهاند و برای آنها سرمایهگذاری و هزینه شده است، وضعیت سلامت و
پزشکی خود را به بالاترین شکل ممکن ارتقا میدهند. بااینهمه، «محمد
رئیسزاده»، رئیسکل سازمان نظام پزشکی، تأکید میکند که عدد مطلق مهاجرت
پزشکان عدد بالایی نیست. ازنظر او، بحث نگرانکننده در حوزه مهاجرت پزشکان،
سیر منحنی مهاجرت است: «پدیده مهاجرت پزشکان از قدیم وجود داشته است.
البته میزان آن نسبت به سایر رشتهها و اقشار پایینتر است اما آنچه برای
ما جای نگرانی دارد، دو موضوع است: یکی اینکه سرمایههای پزشکی،
سرمایههایی هستند که غیرقابل جایگزین بوده یا بهسختی جایگزین میشوند.
بهعنوانمثال وقتی جراح قلبی دارید که بعد از ۲۸ سال درس خواندن جراح قلب
شده و ۱۰ یا ۱۵ سال هم در کشور تجربه کسب کرده، خسران بزرگی است که این فرد
بخواهد از کشور مهاجرت کند. حتی رفتن یک نفر از این سرمایهها هم خسران
بزرگی است. از طرفی هم منحنی ما در حوزه مهاجرت پزشکان، بااینکه عدد مطلقش
عدد خیلی بالایی نیست اما سیری نگرانکننده دارد.»
از نگاه «رئیس
زاده»، تعرفهها باید واقعی شود. مطابق استدلال او، کشورهای حاشیه
خلیجفارس که متوجه شدهاند تعرفههای درمان در کشور ما واقعی نیست،
مشوقها و جاذبههای جدی برای پزشکان ما در نظر گرفتهاند تا بتوانند
نیروهای نخبه ما را جذب کنند. چطور میگوییم اگر آرد، دارو و … ارزان باشد،
قاچاق میشود؟ وقتی خدمات پزشکی و نیروی پزشکی هم خیلی ارزان باشد، این
نیرو قاچاق میشود. مگر در حوزه دارویار طرحمان این نبود که قیمت را واقعی
کنیم تا دارو قاچاق نشود؟ بر همین اساس باید قیمت نیروی پزشکیمان را هم
واقعی کنیم تا قاچاق نشود. وقتی ارزان باشد، برای نیروی ما جاذبه ایجاد
کرده و او را میبرند! اعتقاد سازمان نظام پزشکی بر این است که ارتباط مالی
پزشک و بیمار باید قطع شود و بیمهها دراینبین قرار گیرند. درحالیکه
بیمهها در این وسط ضعف دارند آنها بهجای سودآوری خود در درجه نخست باید
به فکر خدمت گیرندگان نظام سلامت و در درجه دوم به فکر خدمت دهندگان نظام
سلامت باشند.
موضوع تعرفه و مسائل اقتصادی و ارتباط آن با مسئله
مهاجرت، وجه مشترک گفتههای اغلب پزشکان است. محسنیبندپی، عضو کمیسیون
بهداشت و درمان مجلس نیز در گفتوگو با پایگاه خبری رویداد۲۴، «بیتوجهی به
نیاز پزشکان» و «متناسب نبودن دخلوخرج» و «ثابت ماندن تعرفههای پزشکی»
را عوامل مؤثر بر مهاجرت پزشکان دانسته و با تکرار سخنان اخیر رئیسکل
سازمان نظام پزشکی گفته است که اگر «سیاست فعلی» ادامه پیدا کند، مجبوریم
از کشورهای دیگر پزشک وارد کنیم. این نماینده مجلس با انتقاد از
موضعگیریها به افزایش تعرفههای پزشکی مطرح کرده است: «افزایش این
تعرفهها اصلا با افزایش تعرفههای دیگر قابل قیاس نیست؛ بهعنوانمثال
تعرفه خدمات پزشکی در مطب ۶ تا ۱۰ درصد افزایش پیدا میکند اما اجاره مطب
۷۰ تا ۸۰ درصد، لوازم مصرفی تا ۱۰۰ درصد، هزینه برق و گاز چند ۱۰ درصد و
حقوق کارکنان تا ۶۰ درصد بالا میرود.»
اما واقعیت آن است که افزایش
تعرفه به جیب مردم فشار وارد میکند و نظام سلامت کشور را به خطر
میاندازد. بااینحال محسنیبندپی، مصرانه میگوید: دریافتی پزشکان با
خدماتی که ارائه میدهند، تناسبی ندارد و این وظیفه دولت است که این مشکل
را با گذاشتن بار تعرفهها بر دوش سازمانهای بیمهگر، حل کند. معاون حقوقی
سازمان نظام پزشکی هم پیشتر، با ارائه پیشنهادی در این رابطه عنوان کرده
است: «ما بهشدت مخالف پرداخت هزینههای سلامت از جیب مردم هستیم و از دولت
و مجلس میخواهیم با افزایش منابع مالی بیمهها، رابطه پولی بین مردم و
پزشک، صد در صد قطع و فقط توسط بیمهها انجام شود.» فارغ از طرح این مباحث،
به نظر میرسد، نبود شفافیت در نظام پزشکی و رانت پزشکانی که در قدرت
هستند و عرصه را برای فعالیت پزشکان تازهکار تنگ کردهاند، در تشدید
«قاچاق پزشک به اسم مهاجرت» نقش داشته است و البته از متناسب نبودن
دخلوخرج و مسائل اقتصادی میتوان بهعنوان عوامل اثرگذار در مهاجرت پزشکان
نام برد.
نتایج نظرسنجی رصدخانه مهاجرت ایران نشان میدهد که
«بیثباتی اقتصادی، ناامیدی از آینده، امید به زندگی بهتر در خارج از
ایران، کیفیت بهتر زندگی در خارج از ایران و کاهش ارزش پول ملی در برابر
ارزهای بینالمللی» از مهمترین عوامل مؤثر برافزایش میل مهاجرت در میان
پزشکان و پرستاران است.
«محمد رئیسزاده»، رئیسکل سازمان نظام
پزشکی، این مسئله را نگرانکننده خوانده و گفته است که «باوجود کمبود ۱۸
هزار پزشک عمومی در کل ایران، بین ۱۵ تا ۲۰ هزار پزشک داخلی کار پزشکی
انجام نمیدهند.» هرچند رشتههای تخصصی پزشکی هم وضعیت بهتری ندارند.
رئیس زاده اعلام کرده تخصص جراحی قلب امسال تنها ۱۸ نفر ظرفیت داشت اما
هیچکس متقاضی آن نبود. همچنین فقط دو نفر در کل کشور در تخصص جراحی اطفال
فارغالتحصیل شدند.
«سعید هاشمی نظری»، رئیس مرکز سنجش آموزش پزشکی
نیز دراینارتباط گفته است: «برخی از رشتههای دستیاری ازجمله چهار رشته
بیهوشی، کودکان، بیماری عفونی و طب اورژانس از گذشته نیز کماقبال بودهاند
و توجه چندانی به این رشتهها نمیشد و در این دوره همظرفیت این رشتهها
به همراه رشتههایی که پذیرش محدود دارند مانند پزشکی قانونی و طب هوافضا
خالی مانده است.»
انتخاب تخصص و ورود به دوره دستیاری تخصصی بهعنوان یک خواهندگی مطلوب بین پزشکان عمومی، حتی از زمان دانشجویی تلقی میشده است.
اما مطابق گزارشی که خبرگزاری ایسنا ارائه کرده، گروهی از پژوهشگران
کشورمان از دانشگاه علوم پزشکی شیراز و دانشگاه یزد در یک مطالعه پژوهشی،
سعی کردهاند علتهای عدم تمایل پزشکان عمومی ایران را برای ورود به دوره
دستیاری مورد موشکافی قرار دهند. یافتههای این مطالعه نشان میدهد که
مشارکتکنندگان از شرایط حاکم بر دوره دستیاری، ناراضی و نسبت به آینده،
نگران هستند.
به گفته «سولماز قهرمانی»، پژوهشگر مرکز تحقیقات
سیاستگذاری سلامت دانشگاه علوم پزشکی شیراز، «براساس یافتههای ما، توجه
به نیازهای دانشجویان پزشکی، امیدآفرینی و بهبود شرایط اقتصادی بهویژه
حمایت مالی از پزشکانی که در مناطق محروم خدمت میکنند، از ضرورتهای
سیاستگذاری در ایران است.» این تحقیق نشان میدهد که عوامل بیرونی و درونی
حاکم بر محیط آموزش پزشکی در ایران، تقویتکننده کاهش تمایل برای ورود به
دوره دستیاری هستند. مهمترین عامل بیرونی، چالشهای ساختاری شامل مشکلات
اقتصادی و نابرابریهای اجتماعی در برنامه آموزش پزشکی هستند. در این
پژوهش، پزشکان معتقد بودند که در همین نظام آموزش پزشکی، تشویق دانشجویان
برای مهاجرت به خارج از کشور نیز دیده میشود. ناامید شدن دانشجو برای
ماندگاری در داخل کشور و تشویق او برای اخذ پذیرش از دانشگاههای خارج از
کشور توسط برخی استادان، از دیگر ویژگیهای منفی در این فرهنگ آموزش پزشکی
است.
پژوهشها و مطالعات دیگری هم موجود است که دلایل انتخاب نوع
تخصصها موردبررسی قرارگرفته و نتایج اغلب این مطالعات نشان میدهد، گرایش
دانشجویان در انتخاب تخصص به شرایط اقتصادی و فرصتهای شغلی و درآمد بالا
ارتباط دارد. در این زمینه «علیرضا سلیمی»، کارشناس حوزه سلامت از جای خالی
عدالت بینرشتهای میگوید. به تعبیر او «یکی از عوامل مهم در این اتفاق
جای خالی عدالت بینرشتهای در این حوزه است که باعث شکلگرفتن اختلاف
درآمد بسیار بین رشتههای مختلف میشود. اختلاف درآمدی که تا نزدیک به ۲۰
برابر در برخی رشتهها دیده میشود.» دو موضوع میانرشتهای و درونرشتهای
موردانتقاد «رضا لاریپور»، سخنگوی سازمان نظام پزشکی هم قرارگرفته که با
ابراز تأسف میگوید: «قانونگذار در تعیین حقوق آنها چندان دقت نکرده و
مشورتی نیز نگرفته است. از این نظر درون رشتهها باهم اختلاف درآمدی داریم و
فاصله درآمدی بین رشتهها نیز زیاد است. قانونگذار در این زمینه باید
زودتر فکری به حال آینده این رشتهها کند.» کاهش تمایل برای تحصیل در
رشتههایی مانند جراحی قلب با مسئله درآمد ارتباط مستقیم دارد و طبیعتا
رشته جراحی پلاستیک، بیشتر موردتوجه است. به این دلیل که دستمزد جراحی قلب
از جراحی پلاستیک یا لیفت پلک بهمراتب کمتر است.
در دنیای امروز،
مسئله درآمدزایی اهمیت بیشتری دارد و این مسئله، زمینه را برای خروج پزشکان
از کشور فراهم کرده است. «نقلوانتقال پزشکان به دیگر کشورها، امروز تبدیل
به یک بیزینس شده است و آژانسهای مسافرتی پیشنهادهای اغواکنندهای برای
پزشکان دارند.»
موضوعی که «محمدجواد یزدانپناه»، متخصص ایمونولوژی با
اشاره به آن میگوید: «بحث توریسم پزشکی به توریسم پزشک رسیدهایم. اما
بهترین مقصد، کشورهای عربی و حاشیه خلیجفارس است که اتفاقاپزشکان ایرانی
را بسیار دوست دارند.»روزنامه رسالت