«آموزش، قربانی فقر معیشتی شده است. فقر محصول نابرابری است و نابرابری ریشه در آموزش نامناسب دارد.» این بخشی از مهمترین فرازهای سخنان دیروز علی ربیعی وزیر اسبق تعاون، کار و رفاه اجتماعی در همایش فقر آموزشی بود.
شفاآنلاین>سلامت>«آموزش، قربانی فقر معیشتی شده است. فقر محصول نابرابری است و نابرابری ریشه در آموزش نامناسب دارد.» این بخشی از مهمترین فرازهای سخنان دیروز علی ربیعی وزیر اسبق تعاون، کار و رفاه اجتماعی در همایش فقر آموزشی بود.
به گزارش شفاآنلاین:اواخر مرداد نیز معاون پرورشی وزارت آموزشوپرورش آمار دانشآموزان بازمانده از تحصیل در کشور را بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تن اعلام کرد. اظهارنظر این مقام مسوول در وزارت آموزشوپرورش درباره تعداد جمعیت بازمانده از تحصیل در حالی بود که کمتر از یک سال قبل علیرضا کاظمی، سرپرست وزارت آموزشوپرورش، تعداد دانشآموزان تارک از تحصیل را حدود یک میلیون تن اعلام کرده و گفته بود: «آمارها نشان میدهد حدود ۲۱۰ هزار دانشآموز دوره ابتدایی و حدود ۷۶۰ هزار دانشآموز دوره متوسطه، تارک تحصیل داریم.» حال سوال اینجاست که چطور به فاصله کمتر از یک سال، ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تن از جمعیت بازماندگان تحصیل کاسته شده که یک ابهام مشخص و البته قابل تامل است. چراکه اگرچه ممکن است در سال تحصیلی ۱۴۰۱- ۱۴۰۰ وزارت آموزشوپرورش اقداماتی برای جلب رضایت برخی خانوادهها به تحصیل فرزندانشان انجام داده و حتی در این مسیر موفق هم بوده باشد. اما در این وانفسای اقتصادی و همزمان با بدتر شدن وضع معیشتی خانوادهها، گرانیها و رشد نرخ تورم آیا یکباره بازگشت ۴۰۰ هزار دانشآموز به ادامه تحصیل منطقی به نظر میرسد؟ از سوی دیگر مرکز آمار ایران در گزارشی اعلام کرده در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ تعداد دانشآموزان بازمانده از تحصیل به ۹۷۰ هزار و ۸۷۱ دانشآموز افزایش یافته و تعداد دانشآموزان بازمانده از تحصیل در مقطع ابتدایی هم با افزایش حدود ۵۰ درصدی نسبت به سال تحصیلی ۱۳۹۹- ۱۳۹۸ به ۲۱۰ هزار نفر رسیده است. تعداد پسران بازمانده از تحصیل در مقطع ابتدایی در سال تحصیلی ۱۳۹۶- ۱۳۹۵، حدود ۸۲ هزار و ۴ نفر بوده که در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ به ۱۱۳ هزار و ۳۹۶ نفر رسیده است. تعداد دختران بازمانده از تحصیل در مقطع ابتدایی در سال تحصیلی ۱۳۹۶-۱۳۹۵، حدود ۷۹ هزار و ۸۶۳ نفر بوده که در سال تحصیلی ۱۴۰۰ – ۱۳۹۹ به ۹۶ هزار و ۸۲۵ نفر رسیده است. تعداد پسران بازمانده از تحصیل در مقطع متوسطه دوم در سال تحصیلی ۱۳۹۶- ۱۳۹۵ حدود ۱۶۶ هزار و ۵۰۸ نفر بوده که در سال تحصیلی ۱۴۰۰- ۱۳۹۹ به حدود ۲۸۴ هزار و ۶۷ نفر رسیده است.
تعداد دختران بازمانده از تحصیل در مقطع تحصیلی متوسطه دوم در سال تحصیلی ۱۳۹۶- ۱۳۹۵ حدود ۲۰۳ هزار و ۸۵۵ نفر بوده که در سال تحصیلی ۱۴۰۰- ۱۳۹۹ به ۲۸۱ هزار و ۸۴۸ نفر رسیده است. حتی شیوع کرونا که تاثیر مستقیم بر وضعیت معیشت خانوادههای کمدرآمد و بیبضاعت داشت هم بر افزایش تعداد بازماندگان از تحصیل تاثیر داشته چنانکه طبق اعلام معاون مقطع ابتدایی وزارت آموزشوپرورش، پیش از کرونا تعداد بازماندگان از تحصیل در پایه اول ابتدایی در کشور ۳۹ هزار و ۷۸۸ نفر بوده که در ایام شیوع کرونا (به دنبال افزایش تعداد بیکاران و افزایش مشکلات معیشتی خانوادههایی که دچار ناامنی شغلی و از دست دادن منبع درآمد خود شده بودند) این آمار ناگهان به ۸۷ هزار تن رسید. این مقام مسوول در وزارتآموزشوپرورش، اسفند ماه پارسال تایید کرد که در سال تحصیلی ۱۴۰۰- ۱۳۹۹، ۷۲ هزار کودک از تحصیل در دوره اول ابتدایی بازماندند و گفت که فقر فرهنگی و امتناع والدین از تحصیل فرزندان، فقر مالی خانوادهها، کار کودکان، معلولیت کودکان، مهاجرت از روستا به شهر، افزایش تعداد کودکان بدون شناسنامه و ازدواج زودرس دختران (که تابعی از وضعیت معیشتی خانوادههای فقیر و نیازمند است) از جمله دلایل بازماندگی کودکان از تحصیل هستند. کارشناسان حوزه اجتماعی معتقدند کودکانی که قربانی ترکتحصیل میشوند، به دلیل فقر خانواده درگیر کار و ازدواجهای اجباری میشوند. از طرفی جامعهشناسها ادامه این روند را نگرانکننده میدانند، زیرا اگر آموزش در بین قشر فقیر دستنیافتنی باشد، بزهکاری در کمین آنها خواهد بود؛ موضوعی که نه تنها چرخه فقر را گسترش میدهد بلکه در ۲۰ سال آینده با کمبود نیروی انسانی و متخصص مواجه میشویم.
فقرا از درس بازمیمانند، ثروتمندان مهاجرت میکنند
در همین رابطه دکتر امیرمحمود حریرچی با تاکید بر اینکه اگر آموزش قربانی فقر شده است، فقر نیز قربانی بیکفایتی مسوولان شده گفت: این روزها به دلیل مشکلات اقتصادی خانوادههای زیادی توان پرداخت هزینه تحصیل دانشآموزان و دانشجویان را ندارد. چند روز پیش هم معاون پرورشی وزارت آموزشوپرورش آمار دانشآموزان بازمانده از تحصیل در کشور را بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر اعلام کرد. این آمار به نسبت جمعیت دانشآموزان بسیار نگرانکننده است. البته به نظرم آمار دقیق کودکان ترکتحصیل کرده بیشتر از آن چیزی است که بیان شده، زیرا عدهای از کودکان مناطق حاشیهنشین کلانشهرها و استانهای محروم دارای اوراق هویت نیستند که آماری از آنها وجود داشته باشد.
به گفته این جامعهشناس، متاسفانه برخی بر این عقیدهاند که تبعات افزایش ترکتحصیل دانشآموزان طی سالهای آینده مشخص میشود، اما به نظرم این روزها آثار و تبعات آن را بر سر چهارراهها و خیابانها به وضوح میبینیم. اکثریت پسران بازمانده از تحصیل به کودکان کار و دختران نیز به کودکهمسر تبدیل شده و میشوند؛ موضوعی که به چرخه معیوب فقر دامن میزند. وی افزود: البته نباید فراموش کرد که شیوع بیماری کرونا نیز بر ترکتحصیلی کودکان تاثیر داشته است. بسیاری از کودکان که از قضا تعداد قابلتوجهی از آنها در تهران زندگی میکردند نیز به دلیل گرانی و مشکلات اقتصادی توانایی تهیه گوشی همراه برای دسترسی به شبکه شاد را نداشتند. همین امر هم منجر به افزایش ترکتحصیل طی دو سال اخیر شده است. این آسیبشناس اجتماعی با اشاره به ضرورت آموزش رایگان برای همگان در سراسر کشور اظهار کرد: به عقیده من برای اینکه بتوانیم عدالت در آموزش را برقرار کنیم، باید مدارس دولتی واقعا دولتی باشند. نه اینکه هر ماه به بهانههای مختلف مبلغی از خانوادهها گرفته شود. اگر این اتفاق رخ دهد، دیگر آموزش قربانی فقر نمیشود، بلکه موقعیت برابری بین تمامی کودکان کشور ایجاد میشود، تا در هر شرایطی درس بخوانند و بعدها به نیروی متخصص برای جامعه تبدیل شوند. این در حالی است که به دلیل هزینههای گزاف، تحصیل بخشی از دانشآموزان خانواده بیبضاعت به دیپلم گرفتن هم نمیرسد چه برسد به دانشگاه. که البته با چنین هزینههایی قطعا توان پرداخت هزینه ترمهای دانشگاه و سایر هزینههای جاری را نیز هم ندارند.
بنابراین به نوعی مدرکگرایی بین قشر ثروتمند شروع شده است. البته ثروتمندانی که در ایران درس میخوانند نیز بعد از اتمام تحصیل، مهاجرت میکنند. حال آنکه اگر شرایط به همین منوال پیش رود، تا ۲۰ سال آینده دچار کمبود نیروی متخصص خواهیم شد. او ادامه داد: این روزها هم میبینیم تب کسب مدرک پزشکی میان ثروتمندان داغ شده است. براساس گزارشها برخی ثروتمندان یا عمده آنها را افراد مسوول یا وابسته به مسوولان تشکیل میدهند که با رانت و تقلب به دنبال کسب مدرک دندانپزشکی و دیگر تخصصهای پزشکی هستند تا به راحتی از کشور مهاجرت کنند. حال آنکه به تازگی اعلام شده ۵۰ درصد از ورودیهای پزشکی در دانشگاه تهران مهاجرت میکنند. ضمن اینکه نباید فراموش کرد این روزها قبولی و فارغالتحصیلی در این رشته بسیار سخت و پرهزینه است. متاسفانه این روزها درس خواندن نیز رانتی شده است. موضوعی که برای رشد جامعه بسیار نگرانکننده است. آموزش از ابتدای انقلاب اسلامی برپایه عدالت اجتماعی برابر بود اما به مرور زمان به دلیل بیکفایتی و سوءمدیریت مسوولان به کالای لوکس تبدیل شده است. به همین دلیل امروزه برخی خانوادههای فقیر ترجیح میدهند، کودکان را سر کار بفرستند تا مدرسه. این در حالی است که در آینده به شدت دچار کمبود نیروی انسانی متخصص میشویم.
دکتر حریرچی علل ترکتحصیل دانشآموزان را سه عامل اصلی فردی، خانوادگی و اجتماعی دانست و بیان کرد: اولین نکته در این زمینه مربوط به عدم علاقه دانشآموز به آموزش است. البته کودکان در هر سنی که باشند، توانایی تشخیص فواید تحصیل را نمیدانند. دومین عامل در ترکتحصیل دانشآموزان خانواده است. پایین بودن سطح سواد خانوادهها میتواند بر عدم علاقه و رغبت آنها به ادامه تحصیل تاثیرگذار باشد. همچنین میزان ترکتحصیل در خانوادههای تکسرپرست، خانوادههایی که فرزندان نانآور خانه هستند، فرزندان طلاق و خانوادههایی که سرپرست ناتنی دارند، بسیار بیشتر دیده میشود. در خانوادههای پرجمعیت یا کسانی که از نظر اقتصادی ضعیف هستند و والدین نمیتوانند نیازهای اولیه فرزندانشان را تامین کنند نیز امکان ترکتحصیل بسیار بالاست. متاسفانه فرزندان این خانوادهها نمیتوانند در مدارس مناسب ثبتنام کنند و به سرعت جذب کار میشوند. مانند کودکان کار که به صورت غیرقانونی در شهر وجود دارند و متاسفانه در نهایت منجر به ترکتحصیل آنها میشود. در این مقوله قرار گرفتن در مسیر اعتیاد یا گروههای بزهکاری در دوران نوجوانی و جوانی نیز از عوامل موثر بر ترکتحصیل فرزندان به شمار میروند. این جامعهشناس با اشاره به اینکه بازماندگان از تحصیل در خطر گرفتار شدن در انواع بزهکاریها قرار دارند، اظهار کرد: آمارهای بازماندگان از تحصیل متفاوت است اما موضوع آسیب اجتماعی در بین آنها ثابت است. ضمن اینکه بزهکاری در کمین نیمی از کودکانی است که ترکتحصیل کردهاند. براساس آمارها حدود ۴ هزار کودک زبالهگرد داریم، این کودکان همان ترکتحصیلیها هستند.
حدود ۶ هزار کودک مادر در سنین ۱۴ ساله داریم! این دختران نیز همان ترکتحصیلیها هستند. بنابراین هر چه مسوولان دست روی دست بگذارند و بازماندگی از تحصیل کودکان را تماشا کنند و در تریبونهای رسمی از آموزشی که قربانی فقر شده است صحبت کنند، وضعیت بدتر میشود. ادامه این وضعیت نیز به صلاح کشور نیست. این در حالی است که وزارت رفاه و سایر متولیان مربوطه نیز برنامهای برای رفع این مشکل ندارند. مسوولان دولت طی یک سال گذشته روزها و ماهها را با شعار دادن پشت سر گذاشتهاند. به همین خاطر عملکرد آنها طی یکسال گذشته در بخشهای مختلف منفی بوده است. حال آنکه معتقدم ایران با این همه منابع نباید یک کودک بازمانده از تحصیل داشته باشد. مردم ایران شایسته فرصت برابر در تمام امور را دارند، اما به دلیل بیبرنامگی دولتها همچنان به توسعه و پیشرفت نرسیدهایم. این در حالی است که کودکان خانوادههای فقیری که از تحصیل باز میمانند درگیر چرخه فقر و بزهکاری میشوند؛ موضوعی که بسیار نگرانکننده است.جهان صنعت